شماره ۴۶۰ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۷ دي
صفحه را ببند
نقدکردن با خودزنی فرق دارد

چیستا یثربی  روانشناس و نویسنده

مدتی است همه ما یاد گرفته‌ایم با روش حمله، با هم مواجه شویم. در علم روانشناسی، این پروسه را «تعریف کردن خود» می‌نامند. در ابتدا خودمان را تعریف می‌کنیم و بعد از مغلوب‌کردن طرف مقابل رابطه اجتماعی را ادامه می‌دهیم. به‌عنوان مثال به طرف ارتباط یا گفت‌وگو می‌گوییم: من می‌دانم تو بی‌ادبی، سلطه‌گرایی، دیدگاه متفاوتی داری، نوع پوشش متفاوتی داری. تمام این برچسب‌زدن‌ها می‌گوید «من» فلان چیز را می‌پسندم و «تو» به‌عنوان طرف مقابل «من» باید هر آنچه می‌پسندم را بپسندی. سوال اینجاست که واژه «باید»، چگونه در ادبیات کلامی نسل جدید ظهور و بروز پیدا کرده است. مطمئنم تا 10‌سال پیش از این، اساتید دانشگاه دانشجویان را به پذیرش اختلاف‌ها و تفاوت‌های فردی تشویق می‌کردند. بنابراین نوعی همفکری وجود داشت. اما امروز شرایط تغییر فراوانی کرده است.
این تغییرات در پایتخت نمود بیشتری دارد. باید به این نکته توجه کنیم که تهران به‌دلیل دارابودن جمعیت بالا، جمعیت جوان و موقعیت استراتژیکی که دارد، یکی از پایتخت‌های مهم جهانی به حساب می‌آید. از سوی دیگر این شهر در گذر از سنت به‌مدرنیته درحال پوست‌اندازی است. بنابراین پایتختی است که دیگران بر رویش نظر دارند و جامعه‌شناسان جهانی، حرکاتش را کنترل می‌کنند. در چنین شرایطی توریست‌ها هم متوجه بی‌ادبی عمومی که به آن اشاره کردم، می‌شوند. آنها متوجه می‌شوند مردم ایران از هر گستره سنی تمایل چندانی به دوستی، الفت و حتی ایجاد ارتباط بدون پیش‌داوری و عصبیت با یکدیگر ندارند. امروز بیشتر ارتباطات براساس همین عصبیت تعریف شده است. رابطه استاد با دانشجو، رابطه زن و شوهر، رابطه بچه با مادر، رابطه مربی فوتبال با بازیکن و... همه تحت‌تأثیر این بدرفتاری اجتماعی قرار گرفته‌اند.
درمورد مثال آخر باید این نکته را ذکر کنیم که مگر ما 10‌سال پیش اجازه داشتیم با پیشکسوتمان رفتاری داشته باشیم که امروز از برخی بازیکنان (هرچند نام‌آور و موفق باشند) سرمی‌زند. بیشترین افرادی که در جامعه ما درگیر این ماجرا هستند، جوان‌های متولد دهه 70 به بعد هستند. با این وجود این نسل افرادی با شعور، آزادفکر و در عین حال باهوش هستند. آنها تا آن حد از دوران نوجوانی و جوانی ما جسورترند که گاهی‌اوقات به جسارتشان بخل می‌ورزم و حسادت می‌کنم. با این وجود آنها یک نکته اساسی را فراموش کرده‌اند. آنها فراموش کرده‌اند نقدکردن با خودزنی و ضربه‌زنی تفاوت دارد. در پاره‌ای به آن خاطر که می‌خواهند طرف مقابل را مغلوب کنند خود را به‌عنوان یک چهره پرخاشگر معرفی می‌کنند. این یعنی اولین ضربه را به‌خودشان وارد می‌کنند. درمورد اتفاقی که برای صفحه مسی در فیسبوک افتاد، مدافع او نیستم اما معتقدم می‌شد کاری کرد که مسی شرمنده شود نه این‌که با عکس‌العمل نامناسب جای ظالم و مظلوم را عوض کرد. کسی که به او توهین شده بود، چهره‌ای دریده و پرخاشگر از خود نشان داد. از همین رهگذر جهانیان گفتند با این مردم نمی‌شود صحبت کرد. در جامعه ما همین نوع برخورد نسبت به پیشکسوتان، مربیان قدیمی، افراد محبوب و شخصیت‌های معروف سیاسی- اجتماعی، حاکی از پرخاشگری‌اجتماعی است.

 


تعداد بازدید :  70