شماره ۴۶۰ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۷ دي
صفحه را ببند
مجید خراط‌ها، آسیب‌شناس و جرم‌شناس در گفت‌وگو با «شهروند»:
افزایش مجازات‌ها، تنها شکل جرایم را تغییر می‌دهد
طرح نو| راضیه زرگری| جرم‌گرایی و علل و آسیب‌هایی که به‌واسطه آن، جرایم در جامعه گسترش می‌یابند، یکی از معضلاتی است که جامعه امروز ما با آن دست به گریبان است. مجازات‌های سنگین و اعمال قانون جدی‌تر در برخورد با مجرمان اجتماعی یکی از راه‌هایی است که گفته می‌شود می‌تواند عامل بازدارندگی از تکرار جرایم را داشته باشد اما آیا در جامعه ما احکام قضایی سنگین مثل اعدام و حبس ابد و زندان‌های چندین ساله توانسته مجرمان را به راه راست هدایت کند؟ مجید خراط‌ها، جرم‌شناس و آسیب‌شناس معتقد است مجازات‌های ما اثر بازدارندگی نداشته‌اند و فقط مجرمان را به سمت جرایم دیگر سوق داده است؛ مثلا وقتی زورگیران می‌بینند در صورت دستگیر شدن اعدام خواهند شد، متنبه نمی‌شوند که دیگر سراغ کار خلاف نروند بلکه مدل جرم آنها تغییر می‌کند و مثلا به جای زورگیری به کیف‌قاپی یا سرقت خودرو روی می‌آورند. مشروح گفت‌وگوی «شهروند» با این آسیب‌شناس را در ادامه می‌خوانید:

 جرایم با چه سرعتی در کشور ما کشف می‌شوند؟ آیا سرعت شناسایی مجرمان قابل قبول است؟
سرعت دستگیر شدن مجرمان در جرایم مختلف متفاوت است. در برخی از جرایم و آسیب‌ها با رقم سیاه جرم مواجه هستیم. یعنی بعضی از جرایم هستند که اساسا برایشان پرونده‌ای تشکیل نمی‌شود مثل جرایم جنسی، کودک آزاری، سالمند آزاری و خیلی از موارد پنهان دیگر که اصلا شکایتی به‌واسطه جرم صورت نمی‌گیرد که منجر به تشکیل پرونده قضایی شود. گروه دیگری از جرایم هستند که مجرم دستگیر می‌شود با این حال باز هم رقم سیاه داریم. به عبارت دیگر تعدادی از جرایم گزارش می‌شود ولی باز هم رقم زیادی از این موارد گزارش نمی‌شوند. در این گروه جرایم می‌توان به درگیری‌های خانوادگی یا سرقت وسایل خانه توسط یکی از اعضای خانواده که معتاد است اشاره کرد که در بسیاری از موارد شکایتی صورت نمی‌گیرد و خانواده‌ها سعی می‌کنند موضوع را میان خودشان حل‌وفصل کنند. برخی جرایم مشهود هستند و پلیس با آنها برخورد می‌کند مثل ولگردی، جیب‌بری، دزدی، تعرض به مال و جان افراد که پلیس در صورت مشاهده یا گزارش چنین مواردی وارد عمل می‌شود و مجرمان را دستگیر می‌کند. جرایم دیگری هم هستند مانند قتل‌ها، زورگیری‌ها و سرقت‌های مسلحانه و آدم‌ربایی که افراد با برنامه‌ریزی قبلی دست به ارتکاب جرم می‌زنند و شواهد را از بین می‌برند. بنابراین بسته به نوع جرم و چگونگی وقوع آن، زمان کشف و شناسایی مجرم متفاوت است. درحال حاضر با توجه به پیشرفت‌هایی که در سیستم پلیس و نیروی انتظامی رخ داده، رفته‌رفته آمارها در مورد زمان شناسایی جرایم بهتر می‌شود و فاصله میان وقوع جرم و دستگیری مجرم کمتر شده اما هنوز به وضع مطلوب نرسیده‌ایم و نمی‌توان گفت این وضع قابل قبول است. چون همان‌طور که می‌بینیم در حوزه جرایم اجتماعی مثل کودک آزاری وقتی میزان این جرایم زیاد می‌شود مورد پیگیری پلیس قرار می‌گیرد یا قتل‌های زنجیره‌ای و اسیدپاشی که مجرمان بعد از مدت زمان نسبتا زیادی دستگیر می‌شوند. یکی از مهم‌ترین مواردی که عملکرد پلیس در آن خوب نبوده مبارزه با مواد مخدر است. پلیس مبارزه با مواد مخدر نتوانسته در کاهش تولید و توزیع مواد، خوب عمل کند و  هنوز هم می‌بینیم که روز به روز آمار تولید، قاچاق، توزیع و نگهداری این مواد افیونی بالا می‌رود.
 به نظر شما آیا مجازات‌هایی که برای جرایم مختلف در نظر گرفته و اعمال می‌شود، توانسته در کاهش آمار وقوع جرم موثر باشد یا به عبارتی اثر بازدارندگی داشته باشد؟
مجازات‌ها تنها یکی از راه‌های کنترل جرم است و افزایش مجازات‌ها یکی از روش‌های کاهش آمار وقوع جرم محسوب می‌شود ولی این‌که چقدر موثر است نمی‌توان به یقین در مورد آن صحبت کرد. چراکه تبهکاری که یک بار برای یک جرم مجازات شده است، ممکن است دیگر سراغ آن جرم نرود ولی آیا این آدم سالم می‌شود و به اجتماع بازمی‌گردد؟ قطعا نه. واقعیت این است که مجازات‌های ما اثر بازدارندگی نداشته‌اند و فقط مجرمان را به سمت جرایم دیگر سوق داده است. مثلا وقتی زورگیران می‌بینند در صورت دستگیر شدن اعدام خواهند شد، متنبه نمی‌شوند که دیگر سراغ کار خلاف نروند بلکه مدل جرم آنها تغییر می‌کند و مثلا به جای زورگیری به کیف‌قاپی یا سرقت خودرو
روی می‌آورند. پس وقتی مجرمان با مجازات‌های سنگین‌تر مواجه می‌شوند، به جامعه برنمی‌گردند که شاغل شوند و هزینه‌های زندگی‌شان تأمین نمی‌شود و بنابراین چاره‌ای ندارند جز این‌که به سراغ جرایم دیگر بروند. می‌خواهم بگویم تنها شکل جرم تغییر می‌کند و آمار کلی جرایم پایین نمی‌آید. این روند به نوعی
ناموفق بودن افزایش جرایم را نشان می‌دهد. اعدام مجازاتی است که برای سوداگران مرگ - فروشندگان مواد مخدر- اعمال می‌شود ولی مسأله این است که اعدام یا حبس ابد چقدر توانسته از آمار کلی جرم‌های مواد مخدری بکاهد یا در مورد اشرار، آیا گرداندن اراذل و اوباش و اشرار در خیابان‌ها در انظار عموم توانسته در آمار کلی این مجرمان تاثیرگذار باشد؟
 اگر بخواهیم در حوزه تخصصی شما یعنی آسیب‌شناسی جرایم صحبت کنیم، فکر می‌کنید ریشه جرایم اجتماعی را در کجا باید جست‌وجو کرد؟
جرایم اجتماعی ریشه در مسائل اجتماعی دارد. مسأله و معضلی که در زندگی یک فرد ایجاد می‌شود مثل بیکاری و ناتوانی در تأمین معاش یا تبعیض‌های اجتماعی مانند فاصله طبقاتی، فساد اداری، رشوه، پارتی‌بازی و ناشایسته‌سالاری که در جامعه امروز ما به وفور دیده می‌شود، به نوعی مدیریت جامعه را به خطر می‌اندازد و نهادهای اجتماعی نمی‌توانند وظایف خود را به خوبی انجام دهند. این است که  درنهایت جامعه رها می‌شود و این موضوعات همه مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.
 حالا مدت‌هاست که برخی ایران را به‌عنوان جامعه‌ای ناامن به لحاظ وقوع شمار زیادی از تبهکاری‌ها عنوان می‌کنند، به عقیده شما احساس امنیت امروز در جامعه ما چگونه است؟ آیا می‌توان گفت مردم احساس امنیت کامل می‌کنند؟
شاخص‌های ارتکاب جرم و سرانه جرم و پرونده‌های قضایی در احساس امنیت بسیار مهم است. ممکن است تعداد جرم در کشور ما زیاد نباشد یا ممکن است نسبت به وضع کشورهای همسایه که درگیری‌های گروه‌های شورشی و افراطی را دارند، از امنیت خوبی برخوردار باشیم، اما واقعیت این است که امنیت میان مردم کشور ما پایین است. این احساس ناامنی ریشه در تعلق اجتماعی و سرمایه اجتماعی افراد جامعه دارد. چند عامل محرک می‌تواند احساس ناامنی را تقویت کند. اولین عامل، همین درگیری‌ها در کشورهای همسایه ایران است که تا حد زیادی امنیت اجتماعی افراد را تحت‌تأثیر قرار داده و نمی‌توان گفت میان ما ایرانی‌ها بی‌تأثیر بوده است. عامل دیگر می‌تواند کش‌و‌قوس‌ها بر سر پرونده هسته‌ای ایران باشد که هر از گاهی صدای طبل جنگ را بلند و  امنیت اقتصادی را تهدید می‌کند. این عوامل هر یک به نوعی احساس ناامنی را به مردم القا می‌کنند. مسائل داخلی نظیر جرم‌هایی مثل اسیدپاشی و زورگیری‌ها هم در این موضوع تاثیرگذار است. به علاوه تورم، بالا رفتن شدید قیمت‌ها، بالارفتن جرایم در ارتباط با موادمخدر، شیوع مواد مخدر جدید مثل قرص‌های کاهش‌دهنده وزن و داروهای افزایش حافظه هم می‌تواند احساس هراس و ناامنی در جامعه را افزایش دهد و به گمان من اگر بخواهیم تحلیل درستی از وضع داشته باشیم باید روی مجموعه‌ای از این عوامل کار کنیم. 

 بسته به نوع جرم و چگونگی وقوع آن، زمان کشف و شناسایی مجرم متفاوت است. درحال حاضر با توجه به پیشرفت‌هایی که در سیستم پلیس و نیروی انتظامی رخ داده، رفته‌رفته آمارها در مورد زمان شناسایی جرایم بهتر می‌شود و فاصله میان وقوع جرم و دستگیری مجرم کمتر شده اما هنوز به وضع مطلوب نرسیده‌ایم و نمی‌توان گفت این وضع قابل قبول است.

 مجازات‌ها تنها یکی از راه‌های کنترل جرم است و افزایش مجازات‌ها یکی از روش‌های کاهش آمار وقوع جرم محسوب می‌شود ولی این‌که چقدر موثر است نمی‌توان به یقین در مورد آن صحبت کرد. چراکه تبهکاری که یک بار برای یک جرم مجازات شده است، ممکن است دیگر سراغ آن جرم نرود ولی آیا این آدم سالم می‌شود و به اجتماع بازمی‌گردد؟

 ممکن است تعداد جرم در کشور ما زیاد نباشد یا ممکن است نسبت به وضع کشورهای همسایه که درگیری‌های گروه‌های شورشی و افراطی را دارند، از امنیت خوبی برخوردار باشیم، اما واقعیت این است که امنیت میان مردم کشور ما پایین است. این احساس ناامنی ریشه در تعلق اجتماعی و سرمایه اجتماعی افراد جامعه دارد.


تعداد بازدید :  47