شماره ۴۶۰ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۷ دي
صفحه را ببند
«هابیت» از زبان پیتر جکسن( کارگردان ) و فیلیپا بوینز( فیلمنامه‌نویس )
همه پول‌های دنیا را هم بدهند نمی‌توانم فیلمنامه یک نفر دیگر را بسازم

|  درو تیلر  |   ترجمه: ساسان گلفر|

می‌گویند «شاهنامه آخرش خوش است». این گفته دقیقا در مورد سه‌گانه «هابیت» پیتر جکسن صدق می‌کند. اقتباس از داستانی که پیش از «ارباب حلقه‌ها»ی تالکین اتفاق می‌افتد، در اصل قرار بود در قالب 2 فیلم عرضه شود، اما بعد به 3 فیلم بدل شد که هرکدام از قبلی سرگرم‌کننده‌تر از آب درآمدند. فیلم آخری با عنوان «هابیت: نبرد پنج لشکر» همان لشکرهایی را که در عنوان‌بندی به آنها اشاره شده است، نشان می‌دهد که به شیوه‌های تماشایی می‌جنگند، اژدهایی با صدای بندیکت کامبربچ که آتشی جهنمی بر شهر کوچکی در کنار دریاچه می‌بارد و یان مک‌کلن را که شادمانه پیپ خود را چاق می‌کند.
ما با پیتر جکسن، که نه فقط همه فیلم‌های «هابیت» بلکه همه فیلم‌های «ارباب حلقه‌ها» را کارگردانی کرده است و فیلیپا بوینز، همکار فیلمنامه‌نویس او، نشستیم درباره خیلی چیزها، از گی‌یرمو دل‌تورو که اول قرار بود کارگردانی کند و نقش او در این آثار تا ساختن مخلوقات ارک با کمک رایانه و احتمال ساخته شدن یک پارک تفریحات «ارباب حلقه‌ها» صحبت کردیم.
درو تیلر: اول قرار بود گی‌یرمو دل‌تورو این مجموعه را بسازد. چقدر از آنچه شما در فیلم آوردید از کارهای او گرفته شده است و آیا ما امکان آن را پیدا می‌کنیم که مجموعه طراحی‌های او را ببینیم؟
پیتر جکسن: فیلیپا بهتر می‌تواند در این مورد صحبت کند، ولی به‌سختی بتوان همه آن موارد را به‌یاد آورد. در آن موقع که گی‌یرمو درگیر این کار بود، 2 پیش‌نویس وجود داشت. از آن موقع فیلیپا، فران (والش) و خودم بازنگری‌های متعددی روی آن پیش‌نویس‌ها انجام دادیم. بنابراین گفتنش خیلی سخت است، چون گاهی اوقات این بازنگری در مورد دیالوگ‌ها انجام می‌شد اما ایده‌های اساسی که گی‌یرمو پرورانده بود، مورد استفاده ما قرار می‌گرفت و گاهی وقت‌ها آن ایده سر جای خودش نمی‌ماند. بنابراین به‌دشواری بتوان این را مشخص کرد ولی حتما اثر انگشت او را می‌توان پیدا کرد.
فیلیپا بوینز: پیش‌نویس اولیه و کارهای اولیه باعث شد که نام او در عنوان‌بندی بیاید که همه ما کاملا با آن موافق بودیم.
پیتر جکسن: نقش او البته بیشتر از پیش‌نویس اولیه بود و به ساختار طرح داستان هم کشیده شد.
فیلیپا بوینز: خیلی چیزها عوض شد چون من و فران متوجه شدیم که باید برای کارگردان دیگری بنویسیم.
پیتر جکسن: مسلما من باید تغییرش می‌دادم. من در تمام دوران فعالیت حرفه‌ای ام حتی یکبار هم موقع کارگردانی فیلمی، فیلمنامه یک نفر دیگر را در دست نگرفته‌ام. این در خون من است و مغزم طور دیگری کار نمی‌کند. اگر به من فیلمنامه‌ای بدهید که خودتان نوشته‌اید، حتی اگر همه پول‌های دنیا را هم به من بدهید، نمی‌توانم کارگردانی کنم. برای این کار باید با مغز شما فکر کنم و بفهمم وقتی شما این کلمه‌ها را می‌نوشتید، چه فکری می‌کردید. به‌جای ارتباط مستقیم با فیلمنامه مجبور می‌شوم با مغز شما فکر کنم. من برای کارگردانی یک فیلم مجبورم در آن حضور داشته باشم، این صحنه‌ها را بسازم و واقعا آنها را بنویسم. بنابراین با این‌که خیلی از کارهای گی‌یرمو احتمالا باقی مانده، از لحاظ لحن و حال‌و‌هوا و چیزهایی درباره طرح و مسائل شخصیت‌ها، من حتما ‌باید موقع کارگردانی در آنها بازنگری می‌کردم چون طور دیگری نمی‌توانستم کار کنم. در غیر این‌صورت باید سعی می‌کردم یک فیلم گی‌یرمویی بسازم. آن‌وقت باید فکر می‌کردم «گی‌یرمو در این‌جا چه می‌کرد؟» که آخرین کاری است که در دنیا بخواهم انجام بدهم. چون او باید فیلم خودش را بسازد و من هم فیلم خودم را بسازم.
فیلیپا بوینز: دل‌تورو نقش مهمی داشت... انگار وقتی داشتیم «تاریل» را می‌ساختیم، او هم آن‌جا بود. نقش بزرگی داشت.
پیتر جکسن: شاید حتی یک خط از دیالوگ‌های او باقی نمانده باشد اما شخصیت‌ها و چیزهایی به جا مانده است. تعیین و تشخیص آن دشوار است.
درو تیلر: کتاب را چه کردید؟
پیتر جکسن: همان موقعی که گی‌یرمو کتاب را در دست گرفت تا کار را شروع کند، ما درباره‌اش صحبت کردیم. او گفت: «به نظرت معرکه نمی‌شود؟» گفتم: «آره، به شرط آن‌که زمان مناسب داشته باشد.» که من فکر می‌کنم از دیدگاه استودیو برادران وارنر زمان مناسب به اندازه 3 فیلم روی DVD است. به این ترتیب شد که 3 فیلم ساختم.
درو تیلر: حالا که کل این مجموعه سینمایی به پایان رسیده، آیا هیچ شخصیتی از «هابیت» وجود دارد که شما افسوس بخورید که نتوانسته‌اید به «ارباب حلقه‌ها» منتقلش کنید؟
فیلیپا بوینز: ‌ای گفتی!
پیتر جکسن: منظورت این است که به عقب
 باز می‌گشتیم؟
فیلیپا بوینز: توریل.
پیتر جکسن: بله، همین توریل!
فیلیپا بوینز: راستش را بخواهی، فکر می‌کنم دختر بچه‌ها برگردند و فیلم‌های 1 و 2 و 3 (ارباب حلقه‌ها) را نگاه کنند و از خودشان بپرسند پس این شخصیت کجاست؟
پیتر جکسن: شاید 4،3‌ سال دیگر بچه‌های 9،8 ساله این فیلم‌ها را کشف کنند و به همین ترتیب ببینند و تعجب کنند از این‌که چرا این خانم در «ارباب حلقه‌ها» سر و کله‌اش پیدا نمی‌شود. شاید لازم باشد که اونجلین (لیلی، بازیگر نقش توریل) را ببریم به نیوزیلند، از او فیلم بگیریم و در نسخه‌های DVD بگنجانیم.
درو تیلر: موقعی که این فیلم‌ها را شروع کردید، چه چیزی بزرگترین مشکل به‌نظر می‌آمد و در نهایت، دشوار‌ترین جنبه کار کدام بود؟
پیتر جکسن: برای من، علت این‌که در ابتدا نمی‌خواستم مجموعه «هابیت» را کارگردانی کنم، این بود که از خودم می‌پرسیدم چطور می‌توانم این فیلم‌ها را بسازم و احساس نکنم که دارم خودم را تکرار می‌کنم؟ یک صحنه جنگ می‌سازم، باشد بزرگترش را می‌سازم. اگر یک جنگل اشباح در آن‌جا ساخته‌ام، این‌جا هم باید بسازم. می‌ترسیدم که کلیشه بشوم و آن‌وقت سعی کنم با خودم رقابت کنم. ولی بعد معلوم شد که اینطور نیست. وقتی فیلمبرداری این فیلم را شروع کردم، صفحات فیلمنامه متفاوتی را در دست گرفتم. داستانی متفاوت، شخصیت‌های اغلب متفاوت، حتی اگر نام همان شخصیت‌های قبلی را داشتند. آدم مجبور می‌شود تمام سعی خودش را بکند.
فیلیپا بوینز: یادم می‌آید با فران این بحث را داشتم که درست مثل «ارباب حلقه‌ها» که پایان‌های چندگانه‌ای می‌توانست داشته باشد، «هابیت» هم آغازهای چندگانه‌ای دارد. بخشی از آن به‌خاطر این بود که سرگذشت و زندگی قبلی این 13 شخصیت ‌باید وارد داستان می‌شد.
پیتر جکسن: قبلا برای پایان‌بندی‌های چندگانه «ارباب حلقه‌ها» از ما انتقاد می‌شد، حالا برای آغازهای چندگانه!
فیلیپا بوینز: ولی برای زمینه‌چینی داستان لازم است.
پیتر جکسن: مسأله عجیبی است. حتی وقتی به نقدهایی نگاه می‌کنی که در مورد این فیلم نوشته‌اند، می‌بینی هنوز مردم بابت صحنه صبحانه فیلم اول اوقاتشان تلخ است. می‌گویند: «خیلی طولانی بود.» خیلی گفته‌اند. ولی من همیشه به این فیلم‌ها به چشم یک فیلم 7 ساعته نگاه کرده‌ام. بنابراین به خودم گفته‌ام، «چرا یک‌چهارم اول فیلم را صرف یک صحنه شام نکنم؟» وقتی به آن به‌عنوان یک‌چهارم اول نگاه کنم، در عمل به یک‌شانزدهم کل تبدیل می‌شود. همه آن را با هم فیلمبرداری کردیم و معلوم بود که نمی‌توانستم به کل آن به‌عنوان یک فیلم نگاه کنم، ولی مجبور بودم ساختاری برایش در ذهن داشته باشم. البته واقعا این بهانه خوبی برای یک صحنه شام طولانی نیست، ولی همین است که هست.
فیلیپا بوینز: فکر نمی‌کنم درست باشد که موقع ساختن فیلم به فکر این باشی که جواب منتقدها را چه بدهی. نمی‌شود که آدم برای منتقدها بنویسد، باید برای مردمی که به فیلم علاقه دارند، نوشت. به‌عنوان یک فیلمنامه‌نویس چاره‌ای نداری جز این‌که شخصیت‌ها را معرفی کنی.
پیتر جکسن: جالب است که مردم از پایان‌های چندگانه فیلم «بازگشت پادشاه» ناراحت می‌شوند، انگار که مجبورشان کرده‌ایم در ماراتون تماشای پشت سر هم 3 فیلم «ارباب حلقه‌ها» شرکت کنند. من که از آنها نخواسته‌ام 3 فیلم را با هم ببینند.
فیلیپا بوینز: من اصلا اهمیتی به این موضوع نمی‌دهم. ما نامه‌هایی داشته‌ایم از آدم‌هایی که پرسیده‌اند معنی آن پایان‌بندی چیست. شاید مردم متوجه نشوند، اما سفر فرودو (در «ارباب حلقه‌ها») سفری به‌سوی مرگ است، که معنای عظیمی دارد. با یک نفر که پسر 9ساله‌اش را
 از دست داده بود که می‌خواست فیلم‌ها زودتر روی پرده برود، دوست شدم. چنین نامه‌هایی به دستمان رسید، آدم‌هایی که می‌خواستند قبل از مردن فیلم را ببینند.
در مورد آن پسر 9ساله بگویم که صحنه بیم فرودو و گندالف و آن‌جا که گندالف می‌گوید: «این پایان نیست» و فرودو را می‌بینیم که در قایق نشسته است و لبخند می‌زند، برای آن پسر 9ساله همه‌چیز بود و نگذاشت بترسد. خیلی‌‌ها این را درک نمی‌کنند.
پیتر جکسن: یک‌عالم نامه از مردم دریافت کردیم که می‌گفتند: «فیلم زندگیم را عوض کرد.» این البته به‌خاطر آن‌که ما فیلم معرکه‌ای ساخته‌ایم، نیست...
فیلیپا بوینز: کار پروفسور تالکین است!
پیتر جکسن: ... آدم‌هایی بودند که به خودکشی فکر می‌کردند و وقتی فیلم را دیدند، نظرشان عوض شد. نمی‌دانم چند فیلمساز دیگر چنین نامه‌هایی دریافت کرده‌اند، شاید همه از این نامه‌ها داشته باشند ولی بعضی از نامه‌ها واقعا تأثیرگذار بود. به‌نظر من الکی نوشته نشده و صادقانه بودند. نمی‌شود گفت این فیلم‌ها چقدر برای مردم مهم بودند.
درو تیلر: گفته بودید که ارزش سرگرم‌کنندگی برایتان در اولویت قرار داشت. نمی‌دانم آیا در مورد «استخوان‌های دوست‌داشتنی» هم چنین نامه‌هایی داشتید یا نه. آیا همین مسأله باعث ‌شد که دیگر به سراغ فیلم‌های جمع‌و‌جور مثل آن فیلم نروید؟
پیتر جکسن: دلم می‌خواهد آن را دوباره ببینم. از وقتی روی پرده رفت، ندیدمش. هیچ‌وقت نمی‌روم فیلم‌هایم را تماشا کنم.
فیلیپا بوینز: آن هم فیلم خوبی بود. به‌خاطر نامه‌هایی که گرفتیم، می‌گویم.
پیتر جکسن: نمی‌شود فیلم را برای آدم‌هایی ساخت که بچه‌هایشان مرده‌اند. نمی‌توانید فیلمی را برای ارتباط شخصی با یک نفر بسازید. ما فقط سرگرمی می‌سازیم. این کتاب‌های تالکین هستند که مردم را به‌طرف خود جذب می‌کنند.
فیلیپا بوینز: کارگردان جوانی بود که به من می‌گفت بهترین کار تو (پیتر جکسن) از نظر فیلمبرداری و کارگردانی، «استخوان‌های دوست‌داشتنی» است.
پیتر جکسن: یک روز می‌نشینم و دوباره آن فیلم را می‌بینم. الان تقریبا آمادگی آن را دارم که «مخلوقات آسمانی» (فیلمی که جکسن در‌ سال 1994 ساخته است) را دوباره ببینم.
درو تیلر: نگران این نیستید که دوباره به کارهای کوچک برگردید؟
پیتر جکسن: خیلی هم خوشحال می‌شوم که فیلم‌های کوچکتر بسازم. همین کار را می‌خواهم بکنم. من و فران و فیلیپا «مخلوقات کوچک» را به‌عنوان وقایع‌نگاری کشور نیوزیلند ساختیم. ما نیوزیلندی هستیم. «مخلوقات کوچک» آخرین فیلمی بود که در مورد فرهنگ مردم خودمان ساختیم. حالا می‌خواهیم برگردیم و داستان‌های نیوزیلندی بسازیم. واقعا از این پرفروش‌های ‌هالیوودی این روزها خوشم نمی‌آید. صنعت سینما با این همه پیشرفت‌های فناوری راهش را گم کرده است. همه‌اش به دنبال ساختن فیلم‌های زنجیره‌ای و ابرقهرمانی است. من هرگز در تمام عمرم یک کتاب کامیک نخوانده‌ام چون حالم را بد می‌کند و هیچ علاقه‌ای هم به آن ندارم. بنابراین حالا وقتش است که قدمی به عقب بگذاریم و به‌دنبال فیلمی برویم که در آن اندازه‌ها باشد.
درو تیلر: پس باز هم می‌خواهی فیلم ترسناکی بسازی.
پیتر جکسن: ترسناک؟
فیلیپا بوینز: من هم هستم! دلم می‌خواهد آن فیلم را ببینم!
پیتر جکسن: جالب است، چون چیزی که ترسناک است، ترس هم دارد. خیلی وقت از موقعی که فیلم ترسناکی دیده‌ام، گذشته است. یادم می‌آید وقتی 16 سالم بود، «هالووین» را دیدم و بدجوری ترسیدم. موقع ساختن چنین فیلمی آدم دلش می‌خواهد همین کار را بکند، برق از طرف بپرند! «جن‌گیر» مطمئنا اضطراب‌آورترین فیلمی بود که دیدم.
فیلیپا بوینز: یادم می‌آید که مجبورم کردی «جن‌گیر 3» را به‌خاطر جلوه‌های صوتی‌اش ببینم.
پیتر جکسن: جزییات واقعا ترسناکی در آن فیلم وجود دارد. آن آدمی که قیچی به دست گرفته، عالی است.
درو تیلر: ولی فیلمی است که نمره کم‌ارزش به آن داده‌اند.
پیتر جکسن: بله البته کم‌ارزش.
فیلیپا بوینز: ولی جلوه‌های صوتی‌اش عالی است.
پیتر جکسن: به‌هرحال من قصد ندارم به سراغ یکی از آن فیلم‌های ابرقهرمانی مارول بروم. وقتی نخواهم یک فیلم مارول کار کنم، گزینه دیگری ندارم. بنابراین باید برگردم و بروم در نیوزیلند فیلم بسازم!
درو تیلر: صحبت‌هایی مطرح بود درباره این‌که یونیورسال می‌خواهد مثل «هری پاتر» یک مکان تفریحی مثل عالم «ارباب حلقه‌ها/ هابیت» بسازد. می‌دانی قرار است در کجا ساخته شود؟
پیتر جکسن: من که وکیل شرکت برادران وارنر نیستم، ولی تا جایی که من می‌دانم، وارثان تالکین به چنین چیزی اعتراض خواهند کرد. اگر یونیورسال گفته که می‌خواهد پارک تفریحات بسازد، فکر می‌کنم باید یک دعوای حقوقی بزرگ با وارثان تالکین در پیش داشته باشد که مدتی وقتش را می‌گیرد. حالا نمی‌دانم چه‌کسی برنده خواهد شد، ولی ادعای سازمان وارثان تالکین این است که حق شکایت کردن دارند.
فیلیپا بوینز: باید به نیوزیلند بیایند!
درو تیلر: به کاری مثل آن‌که برای «هری پاتر» شده، علاقه داری؟
پیتر جکسن: حتما. من آن‌همه اشیای صحنه و لباس در نیوزیلند دارم و حوصله حراج کردن و به مزایده گذاشتن ندارم. حالا در انبار دارند خاک می‌خورند. ولی گفتی پارک تفریحات؟ نه، حوصله شکایت، دعوا و دادگاه را ندارم.
منبع: مووی‌فُن
هابیت: نبرد پنج لشکر (The Hobbit: The Battle of the Five Armies)/ کارگردان: پیتر جکسن/ نویسندگان فیلمنامه: فران والش، فیلیپا بوینز، پیتر جکسن، گی‌یرمو دل‌تورو (بر اساس رمان «هابیت» نوشته جی. آر. آر. تالکین)/ محصول مشترک ایالات متحده آمریکا و نیوزیلند- 2014 / زمان نمایش: 144 دقیقه/ بازیگران: یان مک‌کلن، مارتین فریمن، ریچارد آرمیتاژ، کن اسکات، گراهام مک‌تاویش، جیمز نسبیت، کیت بلانچت، هوگو ویوینگ، کریستوفر لی، یان هولم.


تعداد بازدید :  136