مریم نراقی دبیر سرویس فرهنگی
1-کیانوش عیاری و «خانه پدری»اش این روزها تبدیل شدهاند به معضلی بزرگ و لاینحل. سازمان سینمایی، مجلس شورای اسلامی، شهرداری تهران، حوزه هنری، خانه هنرمندان و ... همگی گرفتار شدهاند چرا که قرار است بعد از 4سال بالاخره «خانه پدری» اکران شود، البته اگر بشود اسمش را اکران گذاشت: مخاطب بالای 16سال و تنها در 10 سالن هنر و تجربه.
نکته امیدوارکننده این بود که سازمان سینمایی که در تمام این مدت با منتقدان اکران 8 فیلم مدارا کرده بود، تصمیم گرفت به وظیفه سازمانیاش عمل کند و «خانه پدری» را نمایش دهد. غافل از اینکه سازمانها و ارگانها برای اکران نشدن این فیلم چنان با هم متحد شدهاند که اگر قرار بود این سازمانها و ارگانها با همین عزم و اراده یکی از معضلات اجتماعی این مملکت را حل میکردند مثلاً جمعآوری و ساماندهی کودکان کار، بیشک فقط 48 ساعت زمان لازم بود تا دیگر هیچ کودک کاری در خیابانهای این شهر دستفروشی نکند.
2-سوابق کیانوش عیاری بر همه روشن است و در نظام جمهوری اسلامی فیلمساز شناخته شدهای است، فیلمسازی که بعد از انقلاب پا به عرصه فیلمسازی گذاشت و سوابقش گواه بر آن است که نه فتنه است و نه میخواهد فتنهآفرین باشد. فیلمساز «آنسوی آتش» هزاران چشم و روزگار غریب که تمام این 5سال که درگیر حاشیههای اکران فیلمش بود با نجابت تمام سکوت کرد و سرنوشت اکران فیلم را به اهالی آن سپرد نه جنجالی و نه قیل و قالی.
3-«خانه پدری» اما تولید 5سال پیش است و براساس پروندهای واقعی ساخته شده است. در آن سال نیروی انتظامی از تعدادی فیلمساز دعوت به همکاری کرده بود تا براساس پروندههای موجود در نیروی انتظامی سوژهای را انتخاب کرده و براساس آن فیلم بسازند. کیانوش عیاری از میان پروندههای موجود «خانه پدری» را انتخاب کرد.
به گفته منتقدان یک صحنه خشونت محل دعواست، صحنهای که پدری با کمک پسرش، دخترش را به قتل میرساند و در زیرزمین خانه دفن میکند. فراموش نشود که ماجرای خانه پدری در زمان رضاشاه میگذرد. پرسش اصلی اینجاست که هر روز صحنههایی به مراتب خشنتر از چند دقیقه صحنه این فیلم از رسانه ملی پخش میشود، رسانهای که از کودک 5ساله تا پدربزرگ 90سالهمان پای اخبار و برنامههای آن نشستهاند صحنههای خشونتآمیزی را که از صحنههای سربریدن داعش و نوار غزه با تیراژ میلیونی پخش میشود مقایسه کنید با یک سکانس چنددقیقهای از فیلمی که قرار است اینچنین محدود اکران شود.
4-«خانه پدری» قرار است تنها در 10 سالن هنر و تجربه و آنهم فقط برای افراد بالای 16سال اکران شود، فرض محال را بر این بگذاریم که پرفروشترین فیلم سال شود (فرض محال، محال نیست). پرفروشترین فیلم امسال یعنی شهر موشها که سالنهای سینمایی بسیاری در تهران و شهرستانها در اختیار داشت، توانست 10میلیار فروش داشته باشد. 10میلیارد تومان فروش یعنی فقط 2میلیون نفر از جمعیت 77میلیونی به تماشای شهر موشها نشستهاند و هنوز 75میلیون نفر شهر موشها را ندیدهاند. با این حساب نکته جالب اینجاست که یک فیلم، به گفته بسیاری از معترضان به اکران خانه پدری چگونه میتواند برای جامعه خطرناک باشد یا تهدید محسوب شود.
5-در پایان اینکه این رفتارها قانونشکنیاند. متولی امر سینما در ایران سازمان سینمایی وزارت ارشاد است، قانون یعنی مجوز صادرشده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و این دایه دلسوزتر از مادر شدن و صفآرایی مقابل سینما هر روز به یک بهانه سنگ بنای غلطی است که ادامه آن سینمای نیمهجان را به نابودی میکشد. رفتارهای سلیقهای افرادی که در ارگان یا سازمانی مسئولیت دارند یعنی به انحطاط کشیدن سینمای ایران. اینکه مدیرعامل خانه هنرمندان براساس رفتار سلیقهای یا محافظهکاری سیاسی اعلام کند که فیلم را در خانه هنرمندان اکران نمیکند، اینکه سازمان فرهنگی و هنری شهرداری و حوزه هنری، براساس موضعگیریهای شخصی یا سیاسی اعلام کنند که فیلم را اکران نمیکنند، یعنی آغاز فاجعهای دیگر برای سینمای ایران، یعنی دیگر این معدود سرمایهگذاران موجود هم سراغ سینما نمیآیند و سرمایهشان را درگیر سینمایی نمیکنند که نه متولیاش معلوم است و نه مجوزش ارزش دارد. کاش سینما به پایان نرسد.