شماره ۴۵۹ | ۱۳۹۳ شنبه ۶ دي
صفحه را ببند
ساختمان‌هایی که بی‌اخلاقی را رواج می‌دهد

عبدالله کوثری  نویسنده و مترجم

می‌خواهم درباره احوال این روزهای شهرم بنویسم. حال و روزی که به نظر می‌رسد بسیار قابل درک باشد و فقط برای حافظ (علیه‌الرحمه) روشن نیست. این وضوح اشکالاتی هم دارد؛ آن هم این است که هرچند درک عمومی از اوضاع وجود دارد اما درک عمیقی که بتواند اوضاع این روزهای شهر تهران را تحلیل کند، وجود ندارد. موضوعی که در این مجال مطرح می‌شود شاید موضوعی شخصی به نظر برسد اما بخش زیادی از شهروندان و شهرنشینان با آن دست به گریبانند. گاهی وقتی بخواهیم چنین موضوعاتی که عرض خواهد شد را نقد کنیم، پاسخ می‌شنویم: آقا دوره و زمانه تغییر کرده و همه‌چیز متفاوت شده است. تا این حد سنتی نگاه نکنید.
به هر روی هر چند این اعتقاد وجود دارد  اما موضوع این  است که در فاصله 15 متری محل سکونتم ساختمانی درحال احداث است که گفته می‌شود، 25 طبقه ساخته خواهد شد. سوال این است: چرا باید ساختمان‌هایی با این تراکم ساخته شود که نتایج مخرب زیست‌محیطی، افزایش مصرف و دیگر تبعات را دربر دارد. آیا این سبک زندگی که از آن به زندگی مدرن یاد می‌شود، با هنجارهای اجتماعی جامعه ایرانی همخوان است؟ این شیوه زندگی چه رهاوردی برای ما خواهد داشت؟ در این میان، گناه شهروندان چیست که غیر از مزاحمت، سروصدا و... چیز دیگری از ساخت این نوع سازه‌ها، عایدشان نخواهد شد؟ «تعرض» کلمه‌ای است که احساس خوبی نسبت به آن وجود ندارد و زمانی که وجود تعرض اثبات یا احساس می‌شود، همه دنبال این هستند که عامل تعرض را بیابند و دلایلش را جست‌وجو می‌کنند. با وجود چنین سازه‌های غول‌پیکری، هر روز به حقوق شهروندان تعرض می‌شود  اما ظاهرا  هیچ حساسیتی درباره آن وجود ندارد.
دو‌سال است که بزرگترین معضل شهروندی برای من (و بسیاری از شهروندان) این مسأله است و آرامشم را در فضای زندگی از دست داده‌ام. امیدی نیز به آینده ندارم زیرا هرچه به جلو پیش می‌رود، اوضاع و احوال ساخت‌وساز در شهر ما وحشتناک‌تر می‌شود. مصیبت اصلی ما تازه بعد از افتتاح این ساختمان‌ها آغاز خواهد شد زیرا 25 طبقه آماده تحویل به انسان‌هایی خواهد بود که هرکدام با فرهنگ‌ها و هنجارهایی که همراهشان خواهد بود، به این محله پای خواهند نهاد. مهم‌تر از طرح این موضوع، مراحل بعدی آن و نوع پاسخگویی به این معضل است. زمانی که بارها و بارها به وجود چنین معضلی اعتراض  کرده‌ایم، جواب ما فقط یک جمله بوده و هست: «پیگیری خواهیم کرد» اما هر فردی که به اعتراض نزد سازمان یا نهادی رفته باشد، خود بهتر می‌داند  این جمله، چه معنایی می‌دهد!
در مجموع می‌خواهم عرض کنم، بزرگترین مشکل ما این است که در «شهر» ما هیچ‌چیز سر جای خودش نیست. هیچ‌کدام از موضوعات پیرامون ما، با روحیات و واقعیت‌های این روزهای اجتماع ما همخوانی ندارد. بدترین احساس برای یک شهروند در شهرش، قطعا نداشتن احساس تعلق و امنیت است. زمانی که شما این احساس را نداشته باشید، به این معناست که هیچ تعلق و دستاویزی برای ادامه زندگی در آن شهر، ندارید. این موضوعات، نقض ابتدایی‌ترین مسائل حقوق‌شهروندی است که مانند آب‌خوردن، در شهر ما نقض می‌شود. وقتی تهران را ببینید، متوجه خواهید شد تمام محلات زیبای ما مثل  شمیران و ... طعمه برج‌ها شده و از همه مهم‌تر این ساخت و سازها محیطی را ایجاد کرده که قانون و سلامت مالی را به راحتی زیر سوال می‌برد. وقتی اعلام می‌شود (مثلا) ساخت ساختمان‌های بیشتر از 15طبقه ممنوع است و می‌بینید ساختمانی 25طبقه ساخته می‌شود، چه‌چیزی به ذهن می‌رسد. قانون که این موضوع را ممنوع اعلام کرده است بنابراین به راحتی می‌توان گفت ساخت برج‌های اینچنینی غیر از این‌که تبعات محیطی دارد، بی‌قانونی، فساد مالی، رشوه و دیگر موضوعات را هم رواج می‌دهد. این مسائل کاملا واضح است اما در شهر ما مد شده که رسیدگی به موضوعات واضح هم انگار غیرممکن است.


تعداد بازدید :  360