يكي از مهمترين جنبههاي تجارت، تبليغات است و شركتها و كارخانههاي كوچك و بزرگ براي تبليغ كالاهاي خود از هم سبقت ميگيرند. هدف اصلي تبليغات نيز همواره جذب نسل جوان بوده كه به دنبال خود مد و مدگرايي را در جامعه دامن ميزند. اساسا چرا نوجوانان و جوانان به آنچه هستند قانع نبوده و به دنبال آنچه موسوم به مد روز است، ميروند؟
ذات و خاصيت جوان، پويايي و جوياي نام بودن به هر شكل ممكن است. جوان همواره به دنبال اين است كه خود را به ديگران نشان داده، در جامعه ديده شود و از اين طريق ميخواهد خود را به اطرافيان و در نهايت جامعهاي كه در آن رشد كرده و زندگي ميكند، ثابت كند. جوان داراي ذاتي نوآور و نوگراست و همواره به نوبودن توجه ميكند. بنابراين وقتي كالايي به تازگي وارد بازار شده و با استفاده از تجهيزات مختلف و ابزار نوين مدام تبليغ ميشود، طبيعي است كه نسل جوان به استفاده از اين كالاي تازه و نو گرايش پيدا ميكند.
آيا اين پديده منفي است؟ يعني اگر جواني از تازگي استقبال كند، به بيراهه رفته است؟
نكته اصلي همين است. هرگز نبايد و نميتوان نوجوانان و جوانان را از تميز بودن، زيبايي و زيبا دوستي برحذر داشت. اما اگر در اين كار افراط شده و اصول و قاعدهاي نداشته باشد، آن زمان معضلات و مشكلات پديد ميآيد. البته در اين حوزه هم تقصير بر گردن جوانان نيست. چرا كه مدگرايي افراطي ريشه در نوع آموزشي دارد كه در خانواده، مدرسه و جامعه به جوان ارایه شده و آنان براساس نظام آموزشي و تربيتي كه پشتسر گذاشتهاند، عمل ميكنند.
به عنوان نمونه اگر در خانوادهاي پدر و مادر خودشان به دنبال پيروي از مد روز باشند، آيا ميتوان از فرزندان آنها انتظار داشت كه به راه ديگري بروند؟! يا زماني كه در مدرسه و جامعه نه آموزشي به افراد ارایه شده و نه كالاهاي با كيفيت و متناسب با فرهنگ ما وجود دارد، ميتوان از جوانان انتظار داشت كه براي خريد كالاهاي خارجي كه با فرهنگ ما سنخيتي ندارند، اقدام نكنند؟
برخيها تصور ميكنند كه جوان نبايد به دنبال مد روز باشد و بايد از لباسها و اجناس مندرس، قديمي، بيكیفيت و نازيبا استفاده كند. بهطور قطع چنين انتظاري نهتنها غير منطقي است، بلكه عملي هم نخواهد بود و نسل جوان هرگز چنين اجناسي را نميپذيرند.
به نظر شما چرا جوانان به سمت مدگرايي افراطي ميروند و به صورت لجام گسيخته از مد روز پيروي ميكنند؟
اين پرسش در هر جامعهاي با توجه به خصوصيات و ويژگيهاي آن جامعه، پاسخ مختص خود را طلب ميكند. به نظر من در جامعه به دليل مغفول ماندن اصول و هويت اصلي و گم شدن هويت ايراني - ديني و بيتوجهي به فرهنگ غني ايراني و ارزشهاي ديني، جوانان به سمت مدگرايي افراطي رفتهاند. باز هم تاكيد ميكنم كه در اين گردونه جوانان مقصر نيستند. زيرا يك جوان ايراني آيا ميداند ارزشهاي او چيست؟ بر چه اساسي بايد حركت كند؟ آيا به او در خانواده، مدرسه و سپس جامعه آموزش کافی و درستی دادهايم كه حالا انتظار داريم براساس اصول و فرهنگ جامعه ما عمل كرده و سخن بگويد؟ انسانها نيازهايي دارند. اين نيازها به 2 بخش اصلي يعني نيازهاي اساسي و نيازهاي كاذب تقسيم ميشود. نيازهاي اصلي و اساسي همان لباس، پوشاك، خوراك، هوا و ... هستند. اما اگر در خريد لباس به جاي اينكه به فكر تامين نيازهاي اساسي خود باشيم به اين سمت برويم كه حتما بايد لباس مد روز داشته باشيم، به اين نياز ميگويند نيازهاي كاذب. متاسفانه جوانان کشور ما به دليل گم كردن هويت اصلي خود، به سمت مدگرايي ميروند.
اگر ديدگاه شما را قبول داشته باشيم، بايد بگوييم كه جوانان تمام كشورهاي دنيا گرفتار نوعی بيهويتي شدهاند؟
به نظر من همينطور است. اما در جوامع مختلف، این بیهویتی شدت و ضعف دارد.
شما این بیهویتی که میگویید را در جامعه خودمان و میان نسل جوان، در سطح بالایی میبینید؟
متاسفانه در جامعه ايران، جوانان دچار تكثر فرهنگي و هويتي هستند. فرهنگهاي مختلفي را از جوامع و ديدگاههاي بعضا متضاد كسب كردهاند. بخشي مربوط به جامعه غربي است و برخي نيز از نقاط ديگر دنيا. يكي از دلايل اين تكثر فرهنگي به واسطه رشد و توسعه اطلاعات و اطلاعرساني است. در دنيايي كه معروف به دهكده جهاني شده، جوانان فرهنگهاي مختلف را از گوشه گوشه دنيا كسب ميكنند، اما به دلايل مختلف توان تفكيك اطلاعات و تمییز دادن خوب از بد را ندارند. در اينجاست كه نقش خانواده، مدرسه و جامعه براي تربيت صحيح نسل جوان مطرح ميشود كه ما در اين حوزه ضعفهاي اساسي داريم. جواني كه نياز اصلي خود را نميشناسد، هويت اصلي خود را گم كرده و به دنبال اثبات خودش هم هست، ناگزير به سمت استفاده از كالاها و اجناس مد روز گرايش پيدا ميكند.
برخي از كارشناسان معتقد نيستند كه مدگرايي فيالنفسه پديده منفي باشد. آيا ميتوان مد را به مد خوب و مد بد تقسيمبندي كرد؟
هر پديده تازه و نويي كه متناسب با فرهنگ، ارزشها و اصول هر جامعهاي باشد، مثبت بوده و اگر در تضاد با اين اصول و ارزشهاي فرهنگي باشد، منفي است.
پس باز همان تقسيمبندي كه نتيجهاش مدگرايي افراطي و غير افراطي است، مطرح ميشود. حال اين پرسش مطرح میشود كه مدگرايي افراطي چه تاثيراتي در سرنوشت كلان يك جامعه دارد؟ بههرحال بنا بر آنچه شما میگویید نسل جوان جامعه ایرانی درحال این همان شدن فرهنگی با جامعه جهانی بهویژه بخشهایی از جامعه جهانی است که دارند در یک بستر سرمایهداری اداره میشوند، یعنی هر روز فرهنگ مصرفگرایی را بیشتر تجربه میکنند ...
انسانها اگر چه داراي اختيار هستند، اما مسئوليت نيز دارند. مسئوليت انسان در برابر خودش، جامعه و خداوند است.
حال تصور كنيد فردي كه هويت اصلي خود را گم كرده و در رفتارهاي روزمره ازجمله خريد و استفاده از كالاهاي مختلف دچار افراط ميشود و داراي نيازهاي كاذب بوده و نوع پوشش خود را برخلاف فرهنگ خويش تزيين ميكند، آيا ميتواند از عهده انجام مسئوليتهايي كه جامعه برعهده او قرار داده، برآيد؟ پاسخ اين پرسش منفي است. بنابراين مهمترين آسيب مدگرايي افراطي (باز هم تاكيد ميكنم كه ناشي از عدم تربيت و آگاهيبخشي صحيح است) تربيت انسانهايي است كه هويت اصلي خود را گم كرده و نسبت به خودشان، جامعه و خداوند مسئوليتي را احساس نميكنند و اساسا افراد بيمسئوليتي بوده و براي جامعه مفيد نيستند.
از منظر مصرفگرایی، رسانهها در نظام سرمایهداری این انتظار را دارند که هر کالایی قبل از اینکه کارکرد خود را از دست بدهد- مثلا لباس قبل از اینکه کهنه و غیرقابل استفاده شود- جایگزین دیگری برای آن تهیه شود و مردم آن را خریداری کنند. میتوان گفت مدگرايي درواقع پناهبردن افراد برای رسيدن به آرامش ظاهري است. درباره دلايل گسترش مدگرايي در بين جوانان ميتوان به یکسری کمبودهای محیط خانواده، انطباق نداشتن ارزشهای نسل دیروز و امروز و پاسخگو نبودن جامعه به نيازهاي نسل جدید اشاره کرد. جوانان و نوجوانان در گرایش به سمت مد بهدنبال تجربههای تازه، جلب توجه یا همشکل شدن با الگوهای شخصیتی ذهنیشان هستند. دوره جواني، فصل تازهاي در زندگي انسان است که جوان با ورود به آن، در پي تجربهاي جديد براي رسيدن به هويتي متمايز است. اين نياز در رفتار جوان به صورت مدگرايي خودش را نشان ميدهد. يکي ديگر از عوامل مدگرايي، همانندسازي با شخصيتهايي است که جوان آنان را الگوي خود قرار داده است مانند هنرپيشههاي سينما یا خوانندگان. در این میان برخی درصدد جلب توجه ديگران هستند. استفاده از لباس، مدل مو و حتي کفشهاي عجيب و غريب، همه براي جلب توجه ديگران است. در کل میتوان گفت مد و گرایش افراد و قشرهای خاص در جامعه موضوع گستردهای است که باید به شکل عمقی به آن پرداخته شود. اگر بخواهیم از منظر جامعهشناسی این پدیده را مورد بررسی قرار دهیم، علاوهبر پرداختن به پيامدهاي منفي مدگرايي، بايد به دنبال راهکارهايي براي تعديل آن بود.
هرگز نبايد و نميتوان نوجوانان و جوانان را از پاکیزگی، زيبايي و زيبادوستي برحذر داشت. اما اگر در اين كار افراط شده و اصول و قاعدهاي نداشته باشد، آن زمان معضلات و مشكلات پديد ميآيد. البته در اين حوزه هم تقصير بر گردن جوانان نيست. چرا كه مدگرايي افراطي ريشه در نوع آموزشي دارد كه در خانواده، مدرسه و جامعه به جوان ارایه شده و آنان براساس نظام آموزشي و تربيتي كه پشتسر گذاشتهاند، عمل ميكنند.
متاسفانه در جامعه ايران، جوانان دچار تكثر فرهنگي و هويتي هستند. فرهنگهاي مختلفي را از جوامع و ديدگاههاي بعضا متضاد كسب كردهاند. بخشي مربوط به جامعه غربي است و برخي نيز از نقاط ديگر دنيا. يكي از دلايل اين تكثر فرهنگي به واسطه رشد و توسعه اطلاعات و اطلاعرساني است. در دنيايي كه معروف به دهكده جهاني شده، جوانان فرهنگهاي مختلف را از گوشه گوشه دنيا كسب ميكنند، اما به دلايل مختلف توان تفكيك اطلاعات و تمییز دادن خوب از بد را ندارند.