| نیما صائب |
«دلبر» و «کوشکی» از آخرین بازماندههای یوزپلنگ آسیایی هستند که این روزها در صدر اخبار نشستهاند. این دو یوزپلنگ که اولی ماده و دومی نر است را از دو منطقه متفاوت به پارک پردیسان تهران آوردهاند تا در مرکز تحقیقات یوزپلنگ ایرانی و در فضایی کاملا طبیعی و زیرنظر شان مککوئن ایرلندی – یکی از سرشناسترین متخصصان جهان در زمینه تکثیر یوزپلنگ - نگهداری شوند و در صورت لزوم تکثیر یابند اما وقتی واژه تکثیر به میان میآید قلبها میلرزد. چه آنکه در ایران تجربه تلخ تکثیر ببرهای مازندران منجر به یک فاجعه شد. از اینروست که بسیاری از دوستداران حیاتوحش با چشمانی باز مواظب اجرای این پروژه هستند.
نمونههای تلخ
یکی از تلخترین اتفاقات افتاده ماجرای انتقال ببر سیبری از روسیه به ایران است تا بلکه بتوان نژاد ببر مازندران را احیا کرد. داستان از این قرار بود که ویلادیمیر پوتین از ایران دو پلنگ درخواست میکند تا نماد بازیهای المپیک زمستانی سوچی شوند. ایران هم دو پلنگ را به خاطر روابط دوستانه سیاسی به روسیه میدهد و در ازایش دو ببر سیبری که همنژاد ببرهای مازندران منقرض شده هستند میخواهد. دو ببر غولپیکر به ایران منتقل میشوند اما بنابر نظر دکتر پیام محبی، رئیس بیمارستان دامپزشکی تهران در گفتوگو با «شهروند»، مقدمات حضور این ببرها در ایران مهیا نبود. وی میگوید: «در شرایطی ببرها را به ایران آوردند که زیستگاه ادامه حیات ببرها در ایران آماده نبود و مدیران محیطزیست حتی تغذیه این حیوانات را هم نمیشناختند. نتیجه این شد که یکی از ببرها کشته شود و یکی دیگر هم مریض باشد. در حالی که اگر صبر میکردیم و مقدمات حضور ببرها را فراهم میکردیم شاید این اتفاق تلخ رخ نمیداد. به نظر من اگر از روسیه دو قلاده ببر طلبکار میماندیم خیلی بهتر بود که ببر مرده روی دستمان بماند و یکی دیگرش هم در خطر مرگ باشد. من نمیدانم مسئولان محیطزیست با چه توجیهی اقدام به این کار کردند چون ببر مازندران حدود 90سال پیش شرایط بقا نداشته و در نتیجه در ایران منقرض شده است. حال با این آلودگی و شکار بيرویه و تخریب محیطزیست و کمبود گونههای دیگر جانوری بهعنوان تغذیه این جانوران چگونه میتوانیم بعد از 90سال شرایط بقایش را در ایران فراهم کنیم؟»
مورد بعدی انتقال گوزن زرد ایرانی از دنا به سایت گوزن خوزستان بود. گوزن زرد یکی از حیوانات در حال انقراض ایرانی است که سالها برای احیای یک قلاده از آن در طبیعت حفاظت شده دنا زحمتهای زیادی کشیده شد اما در یک تصمیم عجیب این قلاده گوزن زرد ایرانی به سایت گوزن خوزستان منتقل شد. مکانی که سابقه مرگ گوزن زرد ایرانی را به علت وجود بیماری «مگس میاز» در کارنامه خود دارد.
وضعیت نگهداری حیوانات در باغوحشهای ایران بسیار بدتر از حیاتوحش حفاظت شده است. اگر در حیاتوحش حفاظت شده حیوانی بر اثر شکار یا وجود بیماری میمیرد در باغوحشهای ما حیوانات به صورت گروهی اعدام میشوند. آخرین نمونهاش اعدام 11شیر در یکی از باغوحشهای ایران بود. حال با این کارنامه درخشان مسئولان محیطزیست ایران در اوایل امسال اعلام کردند که قصد آوردن شیر ایرانی از هندوستان را دارند آن هم بعد از 120سال که از انقراضشان میگذرد. ایدهای که با مخالفتهای زیادی روبهرو شد و حتی معاون حفاظت محیطزیست سازمان هم جزو مخالفان بود. افشین کرمی آن روزها گفته بود که عاقلانه نیست حیوانات ایرانی منقرض شده را برای تکثیر به کشور وارد کنیم. این نظر را دکتر پیام محبی نیز دارد ضمن اینکه انتقال شیر به ایران را شبیه یک جوک میداند که هیچگاه به صورت جدی به مرحله اجرا درنخواهد آمد. محبی از تجربه بد ایران در این زمینه میگوید: «در دهه 40 چند شیر آوردند و انداختند در دشت فارس بعد از یک مدتی رفتند جنازهشان را جمع کردند. احیای گونههای منقرض شده در شرایط طبیعی کار بسیار سختی است و تقریبا نشدنی است اما شاید بشود در محیطهای بسته و در باغوحشها نگهداری کرد، البته حیواناتی که در باغوحشهای ایران نگهداری میشوند در شرایط فاجعهباری هستند. باغوحشهای ما فاجعه هستند. استاندارد ندارند. ما تجربه خوبی در این زمینه نداریم. وقتی باغوحش ما به خاطر سوءمدیریت 11شیر را ظرف یک روز اعدام میکند یک تجربه فاجعهبار است. این تجربه در جهان بینظیر است.»
هومن جوکار، مدیر پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی هم در اینباره با رئیس بیمارستان دامپزشکی تهران همعقیده است: «رهاسازی گونههای احیا شده در طبیعت نهتنها در مورد یوزپلنگ بلکه این کار در مورد هیچ حیوان دیگری نتیجه نخواهد داد بهعنوان مثال گوشتخوارانی مانند یوزپلنگ و پلنگ در برخی کشورها تکثیر شدهاند اما برای بازگشت این جانوران به طبیعت تاکنون موفقیتی کسب نشده چرا که این گونهها باید در بچگی در طبیعت به همراه مادرشان آموزش شکار و زندگی ببینند که با این کار این فرصت از آنها گرفته خواهد شد. این مسأله بهویژه در ایران که تراکم طعمه کم بوده و حتی حیواناتی که در طبیعت متولد شدهاند به سختی میتوانند غذا پیدا کنند، پررنگتر است. نزدیکترین نمونه از تکثیر حیوانات، تکثیر پلنگ عربی در کشور امارات متحده عربی است که پس از تکثیر این گونه و تولد ۴۰پلنگ هنوز هیچ راهی برای رهاسازی آنها پیدا نکردهاند.
وی به ایسنا گفته بود: زمانی که در ایران صحبت از تکثیر یوزپلنگ میشود به معنای این نیست که این کار کمکی به حفاظت طبیعی از این گونه حیوانی میکند بلکه تا اندازهای با تکثیر موافق هستیم که ژن یوزپلنگ حفظ شود. با تکثیر این گونهها میتوانیم حداقل برای زمانی که وضعیتی بحرانی پیدا کردیم و تنها مسأله حفاظت از ژن برایمان اهمیت داشت اندوختهای داشته باشیم.
نمونههای موفق
در ایران فقط نمونههای ناموفق نداریم بلکه بعضا نمونههای موفق هم دیده میشود. پرورش گورخر ایرانی تجربه موفق ایرانیها بوده. همان حیوانی که بهرام پنجم، پانزدهمین پادشاه ساسانی، شکارش میکرد و از اینرو لقب بهرام گور گرفت. این حیوان هماکنون بهخاطر خشکسالی و شکار بيرویه در خطر انقراض قرار دارد اما با راهاندازی سایت پرورش این حیوان در پارک ملی خجیر کرمان امید میرود پنج رأس گورخر رها شده در این سایت هزار هکتاری در آینده نزدیک افزایش پیدا کند.
حال امید میرود که پروژه تکثیر در اسارت 2 یوز ماده و نر (دلبر و کوشکی) به سرنوشت ببرهای سیبری دچار نشود و آیندهای روشن همچون گورهای ایرانی در کرمان داشته باشد. به شرط آنکه نکات مهم برای حفاظت از این گونههای کمیاب و در حال انقراض رعایت شود؟ آیا پارک پردیسان به لحاظ اقلیمی مناسب زیست این دو یوزپلنگ است؟ آیا امکان تغذیه مناسب برای دلبر و کوشکی وجود دارد؟ آیا موانع انسانی و طبیعی زیست این گونه جانوری برداشته شده است؟ آیا پارک پردیسان بهعنوان منطقهای حفاظت شده و امن درآمده است؟ اینها سوالاتی است که باید برایشان پاسخی دریافت کرد تا آینده این دو یوزپلنگ زیبا را تخمین زد.
از اینرو با دکتر معماریان، دامپزشک مخصوص دلبر و کوشکی گفتوگو کردیم تا وضع سلامتی و نحوه نگهداری این دو یوزپلنگ را جویا شویم؟ وی درباره شرایط نگهداری آنها به خبرنگار «شهروند» میگوید: ما برای نگهداری و پرورش دلبر و کوشکی از یک دانشمند ایرلندی کمک گرفتهایم که بیشترین تجربه را در تکثیر یوزپلنگ در دنیا دارد. ایشان حضوری همیشگی در منطقه دارد و از اینرو شرایط نگهداری این دو یوز را کاملا منطبق بر استانداردهای روز دنیا ساختهاند. اگرچه این اولین تجربه ما ایرانیهاست اما با بهره گرفتن از تجربه موفق خارجیها امیدواریم که به نتایج مطلوب برسیم.
وی میافزاید: اکنون 6 جایگاه برای آنها در نظر گرفته شده که روزانه جاهایشان را عوض میکنند تا همدیگر را بشناسند و پیدا کنند. شرایط جایگاهیشان استاندارد است و تمام سعیمان را میکنیم که بهترین تغذیه را داشته باشند. غذای آنها هیچ ارتباطی با انسان و محیطهای دیگر پیدا نمیکند. هم محیط نگهداری ضدعفونی میشود و هم غذای حیوانات. حتی نگهبانان هم مجهز به لباسهای مخصوص و ضدعفونی شده هستند، البته احتمال بیماری برای هر موجود زندهای وجود دارد اما ما تمام سعیمان را میکنیم که بهترین و بهداشتیترین شرایط را برای زیست این 2 یوز فراهم کنیم و همیشه آنها تحت مراقبت پزشکی هستند.
دکتر معماریان با بیان این مطلب که حال این 2 یوزپلنگ بسیار خوب است و جای نگرانی وجود ندارد اضافه کرد: مشکل اصلی یوزپلنگ و اصولا گربهسانان مسأله جفتگیری است. مخصوصا در بین یوزپلنگها که کمتر از ببر و شیر در سال آماده جفتگیری میشوند. اصولا میزان موفقیت جفتگیری آنها در تمام دنیا پایین است اما ما همواره در حال رصد و مطالعه رفتاری این 2 یوزپلنگ هستیم و علایمی را که از خود نشان میدهند بررسی میکنیم تا بفهمیم که چه زمانی برای جفتگیری آنها مناسب خواهد بود. اگرچه یوزپلنگها فقط 2 یا 3 بار در سال آماده جفتگیری میشوند.
وی درباره خطر ورود شکارچیان به منطقه میگوید: یکی از دلایلی که مسئولان محیطزیست نمیخواستند این قضیه اطلاعرسانی شود همین جلب توجه شکارچیان بود اما در هر صورت تجهیزات امنیتی این پارک بسیار بالا و مطمئن است. هم دوربینهای مراقبتی زیادی در پارک نصب شده و هم نگهبانان مجهز و آموزشدیدهای 24ساعته مشغول حراست از پارک و محل زندگی این 2 یوز هستند.
یوزپلنگ آسیایی یا یوزپلنگ ایرانی (نام علمی: Acinonyx jubatus venaticus) یک زیرگونه بهشدّت در معرض خطر انقراض از یوزپلنگ است که اکنون تنها چند قلاده از آن در ایران یافت میشود.
این جانور در مناطق بیابانی در سطح منطقه زندگی میکرد و سالهاست که نسل آن در معرض نابودی کلی قرار دارد. نتایج جدیدترین تحقیقات نشان میدهد که یوز پلنگ در چهار منطقه خوارتوران در شهرستان شاهرود، نایبندان در طبس و درهانجیر در اردکان وجود داشته باشد. شهرستانهای زرند، نائین و جاجرم نیز نقاط دیگری است که احتمال حضور یوز در آنان میرود. این تخمین نتیجه نقشه برداری زمینی است که توسط بیش از ۱۲۰۰۰ دوربین دید در شب که در مکانهای مختلف کار گذاشته شده بود. ایران در دو دهه اخیر به عنوان تنها زیستگاه یوزپلنگهای آسیایی (ایرانی) شناخته شده است. یوز در حدود ۲۰۰۰ سال پیش یوزها در اکثر نقاط آسیا حضور داشتند اما الان منحصر به نواحی دور افتادهای در بیابانهای ایران شدهاند. یوزها در سرزمینهای باز و علفزارها، دشتهای کوچک، مناطق نیمه بیابانی و سایر مناطقی که میتوان در آن شکار یافت زندگی میکنند. یوزپلنگها را در ایران میتوان در مناطق کویری پیدا کرد که شامل قسمتهایی از استانهای کرمان، خراسان شمالی رضوی جنوبی، سمنان، یزد و تهران و مرکزی میشود. همچنین احتمالاً یوزپلنگها در مناطق خشک بلوچستان پاکستان که هنوز شکار یافت میشود وجود دارند. زیستگاههای یوز در ایران به علت پیشروی بیابانها و تبدیل شدن بخشی از زمینهای زیستگاه به زمینهای کشاورزی و مسکونی شدن بخشی دیگر و همچنین از بین رفتن مراتع توسط دامهای اهلی و در نتیجه کاهش تعداد آهو و گوزن که از منابع غذایی یوزها هستند کاهش یافتهاست.
یوز ماده مانند یوز نر محدوده خاصی را تصرف نمیکند و این به آن علت است که مادهها در میان زیستگاههای مختلف در حرکت میباشند و این اهمیت حفظ زیستگاهها را گوشزد میکند. در ایران یوزها پیشتر در کویرها بودند اما به خاطر اینکه در بیابان توسط شکارچیان بسیار راحت شکار میشدند به مناطق مرتفع تر و نیمه کوهستانی پناه بردند و اکنون بیشتر در این نواحی و درهای خشک میان کوهها دیده میشوند.پلنگ ایرانی تنها نژاد این جانور است که یال دارد.