118 سال است که فصل پاییز به موسم اعلام برگزیدگان جوایز نوبل تبدیل شده است و در فواصل زمانی نه چندان بلند برندگان در رشتههای فیزیک، شیمی، فیزیولوژی و پزشکی، ادبیات و اقتصاد به اضافه شخص برگزیده برای دریافت جایزه صلح نوبل از سوی کمیتههای تخصصی هر بخش معرفی میشوند؛ جایزهای که یادآور آلفرد نوبل شیمیدان و سرمایهدار شهیر سوئدی است که 186 سال پیش در چنین روزی، برابر 21 اکتبر 1833 میلادی در استکهلم به دنیا آمد و نام خود را به یادگار گذاشتن دو چیز در جهان جاودانه کرد؛ نخست دینامیت و سپس جایزه نوبل. شاید هنوز بسیاری آن داستان قدیمی را که آلفرد نوبل به خاطر پشیمانی از اختراع دینامیت همه ثروت خود را وقف اهدای جایزه نوبل کرد، به یاد داشته باشند. هر چند تمایلات مصلحانه او در وضع مختصات جایزه فوق قابل کتمان نیست، اما وصف واژه پشیمانی شاید چندان تعریف درستی از شخصیت این دانشمند سوئدی به ما ارایه ندهد.
سلطان فولاد جهان، رقیب آلفرد نوبل
نهضت میلیاردرهای نیکوکار از آلفرد نوبل آغاز نشد؛ چه آنکه در آخرین سالهای قرن نوزده میلادی یعنی همان ایامی که شیمیدان سوئدی تصمیم گرفت دارایی خود را تحت نظارت کمیتهای برای تقدیر سالیانه از نخبگان شیمی، فیزیک، اقتصاد، پزشکی، ادبیات و صلح قرار دهد، جهان کسی چون اندرو کارنگی، سلطان فولاد را به خود دیده بود. کارنگی، میلیاردر اسکاتلندیالاصل آمریکایی، برخلاف نوبل در همان زمان حیات بیش از 3 هزار کتابخانه ساخت و بخش اعظمی از ثروت خود را در کشورهای مختلف صرف توسعه فضاهای آموزشی و همچنین گسترش صلح در جهان کرد. جمله معروفی از او به این مضمون نقل میشود: «مردی که ثروتمند بمیرد، بیآبرو مرده است». کارنگی با گذاشتن ارثیه بیکران برای بازماندگان مخالف بود و سپردن آن را به کمیتهها و بنیادها نیز صلاح نمیدانست؛ چه آنکه عقیده داشت تا وقتی خود میتواند ثروتش را صرف فعالیتهای بشردوستانه کند، تعیین وصی کاری بیهوده است.
بذل و بخشش آری، پشیمانی هرگز!
برخلاف کارنگی اما آلفرد نوبل ثروت خود را برای بعد از مرگش وقف کرد؛ آن هم برای نخبگان و نه عموم مردم! پیشتر گفتیم شهرت نوبل در زمان حیات به اختراع دینامیت برمیگشت که آن را در کارخانه اسلحهسازی خود ساخت و از منافع مادیاش منتفع شد. نوبل یک اسلحهساز بود و تا آخر عمر به این حرفه اشتغال داشت. داستان پشیمانیاش نیز ملهم از شایعهای است به این قرار که یک روز او خبر مرگ خود را که اشتباهی در روزنامهای چاپ شده بود با تیتر «فرشته مرگ مُرد» دید و از آن پس تصمیم گرفت که راه و روش خود را در زندگی تغییر دهد! شایعهای که چندان قابل استناد نیست؛ زیرا تا سال 1895 که نوبل در وصیتنامه خود به سازوکار اهدای جایزه نوبل پس از مرگش اشاره کرد و یک سال بعد که در 63 سالگی درگذشت، همچنان کارخانههای اسلحهسازیاش برقرار بود و چرخشان میچرخید!
منابع: «آلفرد نوبل: بنیانگذار جایزه صلح نوبل» نوشته کتی جو وارگین، «انجیل ثروت» نوشته اندرو کارنگی