شهربانو امانی فعال سیاسی
زندگی شهری، نوع زیست بشری را دچار تغییر کرده و در کشور ما نیز این تغییرات ظهور و بروز دارد. در میانه این تغییرات موضوعات خاصی بر ما تحمیل شده و رخدادهایی رنگ واقع به خود گرفته و از آن جمله، آستانه تحمل ما ایرانیان به شدت پایین آمده است. از سوی دیگر به آن خاطر که خودمان تولیدکننده تکنولوژی نیستیم، در ابتدا این تولیدات وارد کشورمان میشود و تازه بعد از آن فرهنگش به آهستگی وارد ایران میشود. متاسفانه ما با وجود استفاده از خودروهای آخرینسیستم، از ابتداییترین آموزههای فرهنگی برای استفاده از خودرو بیبهره هستیم. این درحالی است که فرهنگ استفاده از یک کالا از بدیهیات بکارگیری آن کالا و آن تکنولوژی است. به نوعی میشود گفت، قانونگریزی و بیاحترامی به قوانین راهنمایی و رانندگی از اصلیترین عواملی است که کارشناسان پلیس راهور در مورد سوانح رانندگی موثر میدانند. سالانه 17هزار نفر از هموطنان ما در جادههای کشور از بین میروند و 3 برابر این تعداد بر اثر حوادث رانندگی معلول میشوند.
فجایع دلخراشی که همه ما شاهد آن هستیم (خاصه در مناسبتهای مهم که جادهها شلوغ میشوند) به خاطر عجله غیرمنطقی برخی از انسانها اتفاق میافتد. فرض کنید یک انسان 70سال عمر کند، او برای رسیدن به مقصد هر نوع تخلفی که لازم بداند انجام میدهد و بهخاطر نیمساعت زودتر رسیدن جان خود و هموطنانش را بهخطر میاندازد. قانونگریزی همین آدمها علاوهبر آنکه اندوخته مادی یک خانواده را از بین میبرد، موجب از بین رفتن مهمترین سرمایه خانواده (فرزندان) میشود. در این شرایط خودروهای غیراستاندارد هم با قیمتهای گران به مصرفکننده فروخته میشوند. من نام این اقدام را خشونت علیه انسان و طبیعت مینامم. اخیرا آقای دکتر سریع القلم 30 شاخص یک جامعه زنده را مطرح کرد. فرهنگ ترافیک نشانگر فرهنگ کلی یک جامعه است. متاسفانه وقتی هم با چنین سانحه دردناکی که جان هموطنانمان را میگیرد مواجه میشویم به راحتی میگوییم خداوند اینگونه خواسته است. سوال اینجاست که چرا در کشور ژاپن میزان تصادفات بسیار کم است؟ چون قانون و فرهنگ احترام به قانون و احترام به حقوق دیگران در آن جامعه نهادینه شده است. در کشورهای پیشرفته اگر صندلی مخصوص کودکان مورد استفاده قرار نگیرد، پلیس جریمههای بسیار سنگینی را در مواجهه با متخلف اعمال میکند. در آن کشورها مادران اجازه ندارند فرزند را بغل بگیرند و در صندلی جلو بنشانند. البته در ایران ما هم تا حدودی استفاده از کمربند ایمنی فرهنگسازی شده اما برای رسیدن به جامعهای که تصادفات رانندگی در آن وجود ندارد همت فراوانی لازم است. رعایت قانون و حقوق شهروندان را باید از خودمان شروع کنیم. یکی از مشکلات ریشهای موجود در کشور ما آن است که هر وقت در مورد موضوعی صحبت میشود در پاسخ میگویند فرهنگش وجود ندارد. سوال اینجاست که این فرهنگ را چه کسی باید به وجود بیاورد؟ خود ما. ما باید از خودمان شروع کنیم. ما باید به خودمان و فرزندانمان متعهد باشیم. ما حق نداریم بزرگترین سرمایه کودکانمان (یعنی داشتن پدر و مادر) را با بیقانونی از فرزندانمان بگیریم. ما حق نداریم با جان خودمان بازی کنیم. بیتوجهی به فرهنگ، وضع را تا این حد بغرنج کرده است. در این بین ممکن است بخشی از اندوخته مالی خانواده را جبران کرد اما در مورد جان افراد هیچ کاری از دست هیچکس بر نمیآید. فرزندان شهدا که برای یک امر ملی و حفاظت از آب و خاکشان رفتهاند و به شهادت رسیدهاند را در نظر بیاورید. آنها حاضر هستند تمام داشتههایشان را بدهند تا بتوانند یک لحظه پدرشان را ببینند و او را بغل کنند. ما حق نداریم جبرانناپذیرترین عنصر که همان عاطفه پدر و مادری است را به خاطر یک عجله غیرمنطقی از فرزندانمان بگیریم. بیایید به فرزندان خود
رحم کنیم.