برزو طنزنویس
چند روزه ذهن گندهبک خیلی مشغول شده. درگیر مفاهیم عمیقی شده و واسه همین سهبرابر قبل میخوره. رفته توی اون حالتها که پلو رو میریزه لای بربری و به جای جویدن، با نصف لیوان آب میده پایین. یه گروه واتساپی و تلگرامی درست کرده با چند تا صفحه اینستاگرام و داره از مردم نظرسنجی میکنه که بیان رأی بدن. میخواد تتو کنه و دودل مونده بین دوتا طرح: 1- طرح یه سنجاقک که داره حمله میکنه به صف کارگران لولهکشی 2- یه نوشته دو خطی که دستور پخت فسنجون ترش رو میده.
از صبح دارم بهش میگم باباجان تتو چیه؟ حیف پول نیست که میخوای واسه این بدن خرج کنی؟ دوسال دیگه، نهایت سهسال دیگه میری زیر خاک. ول کن، وا بده. برو به جاش پسته بخور. گوشش بدهکار نیست. خیلی خوشگل و خوشهیکله، میخواد جزییات هم اضافه کنه به این حجم از جذابیت! تازه سر هر کدوم از طرحها درگیری هم داره. مونده طرح سنجاقکه از بالا دیده بشه و صف ریز کارگرها اون پایین باشه یا از داخل صف دیده بشه و سنجاقک اون بالا باشه درحال حمله؟ فسنجونش با مرغ باشه یا گوشت قلقلی؟ مشکل دیگه اینه که کجاش بزنه این اراجیف رو؟ مساحتِ 10کیلومتر مربعی بدنش گیجش کرده. هی میره تو حموم با موزر یه جاشو شیو میکنه میاد جلوی آینه برانداز میکنه خودشو. دو روزه هیچی بهش نگفتم ببینم خودش میفهمه باید اسم منو بزنه روی بازوش یا نه؟ برو ببین مردم فوجفوج دارن میرن اسم بچههاشونو میزنن روی شونه و بازوشون اونم با تاریخ تولد. خجالت بکش! والا من که تو مرام و معرفت کم نذاشتم واسه این هالوی 120کیلویی، یه عمره با بد و بدترش ساختم؛ یعنی اگه فقط یک سانتیمتر جای بدون مو پیدا میکردم روی بدنم، حتما اسمش رو با فونتِ تایمز نیو رومن تتو میکردم روی بدنم: GONDEH BACK
از غروب تا الان هم قدری نگران شده مبادا به خاطر تتو بهش گواهینامه موتور ندن. با خودش نمیگه اصلا کدوم موتور میتونه وزن من رو تحمل کنه؟ تنها چیزی که وزنش رو دیدم تاب میاره همین توالتفرنگیِ بینواست. چندساله که دیگه زانوهای خودش هم جوابش کردن. جک لیفتراک نیست که بابا، زانوئه. نیمساعت پیش دیدم خیلی غمگینه و مثل جنین معصومِ یه نهنگ سفید لولهشده توی خودش و جلوی تلویزیون خوابیده. رفتم ناخونام رو با لبه مبل تیز کردم و با پنجههای قشنگمدوتا ضربدر سریع زدم روی بازوش. جیغ زد و پرید هوا. چیه بابا؟ خرس که حمله نکرده! چی میخوای قشنگتر از طرح چنگِ برزو؟ از اول هم میدونستم یه روزی تتو آرتیست میشم. دیدم گندهبک پرید از کابینت بتادین ریخت روی بازوش. بعد هم موبایلش رو چنگ زد رفت توی اتاق و نمیدونم زنگ زد به رفقاش که بیان کمک یا 110 رو گرفت بیان منو ببرن؟ خلاصه هنوز گندهبک تو اتاقه و منم با گاردِ پنجه عقاب واستادم رو به در ورودی.