شماره ۴۵۵ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۲۷ آذر
صفحه را ببند
صلح با خویش

|  آریو صدر  |   روزنامه نگار   |

گاهى وقت‌ها فیلم‌هایی که قبلا ديده‌اى را حالا بعد از چند سال دوباره می‌بینی و باورت نمى‌شود كه يك روزى، نه خيلى دور، آن‌ها را دوست داشته‌ای. دیدت نسبت به زندگی آنقدر عوض شده است که گاهی خیال می‌کنی اصلا هیچ وقت این فیلم را ندیده بودی، يا تعجب مى‌كنى كه آن زمان از چه چيزش خوشت آمده بوده است. همين كه قبلا با چیز خاصى توانسته بودى ارتباط برقرار كنى و حالا نه، خودش باعث تعجبت مى‌شود. احتمالا به خاطر آن قانون نانوشته‌اى كه به تو اطمينان مى‌دهد خودت را خوب مى‌شناسى! حال و روز آدم‌ها در خیلی چیزها تاثیر دارد و آن خيلى چيزها هم در حال و روز آدم‌ها، اما خب ظاهراً گاهی خودمان متوجه این موضوع نیستیم.  به طور مثال باید بدانیم روزى كه عصبانى هستيم نباید به سمت تصميم‌گيرى‌هاى مهم برویم. یا اگر خودمان را بشناسيم احتمالا این را هم باید بدانيم که وقتى گرسنه هستيم و قند خونمان از نقطه خوش اخلاقى به بداخلاقى رسيده، خيلى ساده‌تر است كه برای اطرافيان توضیح دهیم فعلاً در موقعیت یک بحث عقلانی نیستیم. اين حال درونى چيست؟ روح سرگشته ماست كه مثلا بعد از خواندن چند خط دعا يا يادگرفتن یک چیز جديد سرخوش است، يا به خاطر دورى از «نيستان» در حال درد كشيدن مداوم؟ شاید هم كودك درونی كه از حبس شدن در چهارچوب‌های لاجرمِ بزرگسالان در رنج است؟ اين حال درونى هرچه که باشد باید آن را جدی‌تر گرفت زیرا روى همه جوانب زندگي تاثیرگذار است. تصميم‌های روزانه، برخوردهای ساده‌ای که با اطرافیان داریم و حتى چهره‌مان در حالى كه فقط یک گوشه نشسته‌ايم و با كسى هم در ارتباط نيستيم، همه و همه از این حال و روز درونی نشأت و تاثیر می‌گیرند. حالا این که چطور می‌شود هوای این حال و روز را داشت، سوالی است که ظاهراً هرکس باید جواب خاص خود را برای آن پیدا کند. شخصاً نمى‌دانم چطور مى‌شود هواى حالمان را داشته باشيم، اما مى‌دانم با دلخوشى‌هاى كوچك و بزرگ اين جهان شدنى نيست. باشد كه درمانمان را زودتر بیابیم و حداقل در اين دنياى پر از آشوب و جنگ با خودمان در صلح باشيم.


تعداد بازدید :  256