حتما تا الان خبرش را در سایتها و کانالهای خبری خواندهاید که انجمن دندانپزشکان عمومی در نامهای به اسحاق جهانگیری خواستار تعویق نصب کارتخوان در مطبهایشان شدند. دلیل فوقالعاده مهمشان هم این است: «از طرفی به دلیل فقد سابقه برای پزشکان از نظر اجرایی ایجاد مشکل کرده است که مالا ارایه خدمات پزشکی را تحتتاثیر قرار میدهد.» خیلی که خوشبین باشیم، این انجمن با اعضای معززش -خیلی زیرپوستی- تهدید کرده که ما چون خدمات ارایه میدهیم و تجاری نیستیم، در صورتیکه مجبور به نصب دستگاه کارتخوان شویم [یعنی درآمدهایمان مشخص شود] از ارایه خدمات معذوریم. چرا ماجرا را بیدلیل پیچیده میکنیم؛ دعوای اصلی نه بر سر خدماتیبودن دندانپزشکی است و نه تجاریبودن آن، نه تفاوتهای ماهوی شغل اهمیت دارد و نه کاری که ارایه میکند، باور کنید اختلاف بر سر تعویق نصب هم نیست! وقتی کارتخوان نصب شود و درآمدها شفافتر، مالیات جامعه محترم دندانپزشکی هم مشخص میشود و این همان دلیلی است که کاری کرده تا همه ما در بدویترین شکل ممکن با پول نقدی و دستی به مطبها مراجعه کنیم تا دکتر محترم، بخشی از درآمدش را -مثل بقیه اقشار جامعه- به دولت ندهد. وقتی هدف مشخص شود، توجیهاتی چون «کار خدماتی و نه تجاری» عجیبترین عبارتهای ممکن است. آن کارمند و کارگری که قبل از دریافت چندرغاز حقوق، مالیاتش کسر میشود، دارد کار تجاری میکند؟ زندگیاش «تحت تاثیر» قرار نمیگیرد؟ مسئولیت اجتماعی «همه» جامعه است که برای ادارهاش هزینه پرداخت کند و این قاعده نباید استثنایی داشته باشد. نمیخواهیم وارد نمونههای خارجی شویم که چقدر از درآمدشان را مالیات میدهند و برای فرارهای مالیاتی چه جریمهها و حکمهایی دریافت میکنند. این قصه را همه میدانند و بازگفتنش دیگر لطفی ندارد. مهم این است که با بهانههای واهی، با مظلومنماییها و توجیههای باسمهای، خون یک قشر را رنگینتر نشان ندهیم. باور کنید همرنگ جماعت بودن، اینجا خیلی مقبولتر است.