احتمالا در خبرها ماجرای پلمپ موقت دانشکده خبر و سپس توییت رئیس بنیاد مستضعفان را خواندهاید. در آستانه روز خبرنگار، پرویز فتاح در گفتوگویی با ایرنا ضمن عذرخواهی از رفتار صورتگرفته با دانشجویان و عوامل دانشکده گفته: «خیلی روشن میگویم که اینها ماموریت داشتند بروند یک تلنگری بزنند... ممکن است که [دانشجویان] دلخور شده باشند ولی عدهای پیغام را گرفتند و از این جهت خواستم پیغام را به آنها بدهم.»
همه بشدت خرسندیم که کسی امانتدار داراییهای مملکت باشد که بتواند از حق و حقوق مردم دفاع کند، با کسی مماشات و سازش نکند و جلوی دستهای پشتپرده و رانتخواری را بگیرد. این قضیه بهخصوص در مجموعه متمول و پرامانتی چون بنیاد، بیشتر مشهود و مشخص است. ولی در همان قانونی که براساس آن، جناب فتاح به ریاست بنیاد منصوب شده و وظایف قانونی مشخصی دارد، وظیفه گوشمالی دادن یا تلنگر زدن هم مشخص شده و قانونگذار آن را به عهده نهاد دیگری گذاشته. به اعتقاد بسیاری، یکی از مشکلات ما همین است که هرکس در هر جایی که احساس میکند، تصمیم میگیرد گره را با دندان باز کند و یکجور خلاقانه تلنگر بزند؛ یکی اسلحه میبرد داخل حمام تا همسرش را با خودِ تلنگر مواجه کند، الان متهم به قتل و در انتظار بخشش ولیدم است. یکی دیگر با شریکش دعوایش میشود، چاقو میبرد که فقط تلنگری بزند، ولی تلنگر بهجای بدی خورده و الان در زندان است و منتظر دادگاه. آن یکی برای تلنگر اسید خریده، ولی الان زندگی چند نفر را با بحران مواجه کرده و فراری است. اینها قیاسمعالفارقی است با آنچه در دانشکده خبر اتفاق افتاد، ولی روح تلنگر در همهشان جاری است. از قانونمندها بیشتر توقع است که حواسشان به حدود و ثغور قانون باشد، بدانند که برای هر کاری (از تذکر گرفته تا تلنگر، از هشدار گرفته تا گوشمالی، از ارسال پیغام گرفته تا اجرای احکام قضائی) وظیفههای مشخصی در قانون و البته عرف وجود دارد و باید راه درست را برای هر کدام انتخاب کرد؛ تلنگر را به تلنگرزن سپرد، ارسال پیغام را به رسانهها و اجرای قانون را به ضابط قضائی و قانونی. اگر این روشها از طریق الگوهای جامعه تبلیغ شود، شاید فردا روزی هر کس برای حل مشکلاتش تنها به ذهن خود متکی نباشد و راههای بهتری پیدا کند. عذرخواهی آقای فتاح و قول حل مشکلات دانشکده خبر، خبر خیلی خوبی است برای اصلاح امور. جلوی آفت را از هرکجا بگیری منفعت است...