«اگر کسی در گفتار بر تو چیره شود، هیچکس در سکوت بر تو چیره نمیتواند بشود.»
بله بزرگی این جمله را نقل کرده، ولی گارانتی نداده که چنین گزارهای در همه حالات و همه شرایط کارگر بیفتد و مصداق تام و تمام چیرگی باشد. گاهی یکی حرفی میزند، ادعایی میکند و همه نگاهشان به توست که حرفی بزنی و برای گفتهها ادله بیان کنی. بله که پاسخ به هر حرفی، کاری است عبث و جواب ابلهان هم خاموشی است! ولی اینکه همیشه سکوت پیشه کنی و چیزی نگویی و فکر کنی داری بهترین کار دنیا را انجام میدهی و تازه، چیره هم میشوی از آن خیالهای خام است. بزرگتری در نهجالبلاغه در دفع سوءظنها توصیه کرده و فرموده: «كسى كه خود را در مواضع تهمت قرار دهد، نبايد كسى را ملامت كند كه به او سوءظن پيدا مىكند (بلكه بايد خود را سرزنش كند كه اسباب سوءظن را فراهم كرده است.)» خب حالا به هر نحوی، با هر ترفند و ماجرایی که هیچکدام از ما نمیدانیم شک و شبههای درباره یک اتفاق در سالهای گذشته ایجاد شده، آیا سکوت کردن و نشنیده گرفتن، پاسخ ندادن و خود را به آن راه زدن تصمیم درستی است؟ حتی اگر بخشی از این ماجرای مطرح شده درست باشد و بخش بزرگتری از آن غلط، توضیح دادن و روشن کردن نقاط مبهم، کار بهتری است یا سکوت کردن؟ آنچه در ذهن مردم خانه میکند، آن سوءظنی که بدل به یقین میشود و آن نادرستی که تعبیر به صدق میشود، در همین مواقع و بحرانی است. دستدست کردنها جز منحرف کردن ذهن مردم چه نتیجهای دارد؟ حتی اگر بنا بر پذیرش یک اشتباه یا تصحیح برخی مسیرهای ناصواب باشد، بهترین زمان ممکن دارد از دست میرود. راستی چرا عذرخواهی برای برخیها اینقدر سخت و نشدنی است؟ بدگمانی، سوءظن و تهمت با همین ترفند صادقانه به راحتی فراموش میشوند. یکبار امتحان کنید.
تکمله: اینجا ستون پند اخلاقی و درسهای تاریخی نیست، اگر زیادی رازگونه و کنایهآمیز شد هم عذر میخواهم؛ از این دیالوگهای درونی و منطقی بالا، مصاحبه با یک تروریست آزاد شده که از شبکههای ماهوارهای پخش شد، به ذهنتان متبادر نمیشود؟ راستش اینجاست که باید به یک سخن بزرگ دیگر ارجاع داد که:
«کلمات بال و پر دارند، همین که قفسشان یعنی دهان باز میشود، از آن بیرون میپرند و از دسترس ما خارج میشوند و در کوچکترین شکافها راه مییابند و بعضی اوقات در ضخیمترین دیوارها نفوذ میکنند.»