کمپین حمایت از نوشتافزار ایرانی درحالی شکل گرفته است که سیل واردات نوشتافزار بیکیفیت خارجی باعث کسادی تولید محصولات داخلی و بهتبع آن تعطیلی کارخانجات و بیکاری خیل عظیمی از جوانان شده است. این اتفاق باعث شد هشتگ نوشتافزار ایرانی به ترند اول توییتر در ایران تبدیل شود.
بچه که بودیم، سارا و دارا الگوی ما برای انتخاب مدادرنگی، دفترنقاشی و جامدادیها بود. به یکباره همه جا پرشد از سیندرلا، راپنزل، سفیدبرفی، بتمن، مرد عنکبوتی وکلش که از فرهنگ و تمدن ما به دور بود.
خرید نوشتافزار ایرانی رونق تولید ملی است
به اشاعه فرهنگ غربی در بین دانشآموزان باید نه بگیم. فرهنگ غربی اکثر تولیدات نوشتافزاری رو برای خودش کرده و این اصلا خوب نیست.
یک بحث بسیار مهم، نخریدن نوشتافزار با فرهنگ غرب توسط مردمه. بخش مهمتر اینه که چطور اجازه میدن به این شکل فرهنگ غربی دفتر و مداد و کیف و همه چیز رو به انحصار خودش دربیاره.
پولهاتونو تو قلک خارجیها نريزيد، چون هیچوقت بهمون برنمیگرده. پس تولید کشور خودمون رو بخریم و ازشون حمایت کنیم؛ چراکه این حمایت پرکردن قلک اقتصادی کشور خودمونه.
باید با همفکری به رشد نوشتافزار ایرانی کمک کرد. این بخش یک صنعت فرهنگی است که نهتنها به بخش فرهنگی جامعه کمک میکند بلکه تولید داخلی را نیز درگیر خود کرده و به اقتصاد فرهنگ نیز کمک میکند.
با خریدن نوشتافزار ایرانی در اشتغالزایی و خارجنشدن ارز از کشور و ترویج فرهنگ حمایت از کالاهای داخلی سهیم باشیم.
در کشوری همچون ایران که چارچوب و قواعد ارزشی، اخلاقی و معنوی از حساسیت بسیاری برخوردار است، متاسفانه برخی از لوازمالتحریر موجود، با طرحها، نقشها و تصاویری عرضه میشوند که هیچ سنخیتی با مفاهیم ارزشی جامعه ندارد.
ميدونستيد اگه لوازمالتحرير ايراني بگيريد، چقدر کارگر ايراني ميرن سرکار؟
آنچه که در طرحهای ایرانی حایز اهمیت است، جلوگیری از منحرفشدن ذهن کودکان است و این اقدام فرهنگی که قهرمانان کشور با طراحی روی لوازمالتحریر به دانشآموزان شناخته شدهاند، بسیار تاثیرگذار است.
مردم بايد آگاه باشند كه عرضه محصولاتي با برند باربي و نمونههاي مشابه با هدف تخريب فرهنگ ماست و قطعا حمايتهاي مالي كلاني در پشت پرده وجود دارد؛ لذا بايد نوشتافزارهاي ايراني، اسلامي با هدف تقويت فرهنگ و اقتصاد داخلي خريده شود.
یه چیزی رو دقت کردید؟ تو همین داستان تولید نوشتافزار هیچوقت قانون کپیرایت استفاده نمیشه. مثلا اونایی که نوشتافزار با طرح عروسکهای کلاهقرمزی تولید کردن، رضایت تهیهکنندگان و صاحبان این اثر رو هم گرفتن؟
با حمایت از تولیدکنندگان داخلی عرضه لوازمالتحریر، میتوان شاهد فروش لوازمالتحریر ایرانی و اقبال مردم به این سمت شد.
در یکی دو روز اخیر، بعد از انتشار مجموعه شعر لیلا اوتادی در فضای مجازی شعری از بهاره رهنما دستبهدست میشود که واکنشهای گستردهای را باعث شده است. شعری به غایت ضعیف و بیمعنا که موجب شده هشتگ نام بهاره رهنما یکبار دیگر در فضای مجازی ترند شود.
البته «شهروند» در اینکه آیا واقعا این شعر متعلق به بهاره رهنما هست یا نه؛ اطمینان صددرصدی ندارد و در لحظات تنظیم این سطور هم تماس با خود رهنما ممکن نشد. اما چه شعر مال او باشد و چه نه؛ تفاوتی در این موضوع ایجاد نمیکند که در 24ساعت گذشته این به اصطلاح قطعه شعر اوقات مفرحی را برای کاربران ساخته و خیلیها کامنتهای بامزه درباره آن را به تعداد بیشماری بازنشر کردهاند. بهخصوص سطوری مانند «ایمانم را حفظ میچسبیدم»، «روزم را با صبح آغاز میکنم» که به قول برخی از کاربران «مرزهای زبان فارسی را جابهجا کردهاند»!
کاربران در قبال این شعرها عکسالعملهای متفاوتی نشان دادهاند:
«شعرای بهاره رهنما خیلی خوبه دمش گرم. برا رفیقام میفرستم ساعتها تجزیه و تحلیل میکنیم و کلی میخندیم. کاش شاعر طنزپرداز بیشتر داشتیم».
«من همیشه تو فهمیدن بعضی شعرهای کلاسیک مشکل داشتم، این کافی نبود شعرای بهاره رهنما هم اضافه شد».
«اینجا سرزمینیست که استاد شاملو را تخریب میکنند و بهاره رهنما را شاعر خطاب میکنند!».
«حیف از آن درخت که کاغذ شد!».
و: «بعضی وقتا این سلبریتیها یه کارایی میکنن که آدم دوست داره مثل خاشقجی تکهتکه بشه ولی این چیزا رو نبینه»...