شماره ۱۷۶۰ | ۱۳۹۸ سه شنبه ۱۵ مرداد
صفحه را ببند
هشتگ‌ روز
# موتورسواری_زنان # مسعود_کیمیایی#اسکورسیزی‏

دیوان عدالت اداری در پاسخ به شکایت یک زن از اصفهان نسبت به عدم صدور گواهینامه موتورسیکلت حق را به شاکی داده و پلیس را ملزم به صدور گواهینامه موتورسیکلت برای زنان کرده است. اتفاقی که به سوژه اصلی مورد بحث در شبکه‌های اجتماعی به‌ویژه توییتر تبدیل شد. به‌ هر حال قبل از این رأی، مقامات نیروی انتظامی موتورسواری زنان را ممنوع اعلام کرده‌ بودند و حالا ببینید کاربران فعال در رابطه با موتورسواری زنان چه توییت‌هایی منتشر کرده‌اند.
حرف اصلی این است که هیچ فرقی بین مردان و زنان نباید وجود داشته باشد. وقتی مردان می‌توانند سوار موتور شوند، زنان هم باید بتوانند.
 به سیاست‌ها و تصمیمات کلان هیچ کاری ندارم اما بعضی تابوها رو اصلا نمیشه باهاشون کنار اومد. یکی بیاد شفاف به مردم بگه که براساس کدام قانون تا به حال به زنان گواهینامه موتور داده نمی‌شد؟
 در باب قوانین نانوشته علیه زنان تو این کشور. بهنازشفیعی سال‌هاست به‌ طور حرفه‌ای موتورسواری می‌کنه، گواهینامه بین‌المللی هم داره اما به قول آقای پلیس در «ایرانِ ما» به زنان گواهینامه موتور نمیدن.
 جالبه که خبر موتورسواری خانم‌ها از صبح همه جا پیچیده ولی یک جا هم ندیدم کسی مسخره کنه یا تیکه بندازه.
 یعنی الان موتورسواریزنان آزاد شد؟ کجا  گواهینامه میدن؟
 ای کاش همین فردا یک خانوم خبرنگار علاقه‌مند و مشتاق به موتورسواری بره که گواهینامه رانندگی موتور بگیره و همزمان گزارش لحظه به لحظه از فرآیندش منتشر کنه.
 این رأی مصداقی است فقط برای خانمی که شکایت کرده صادر شده و همچنان عدم اجازه برای صدور گواهینامه موتورسواری بانوان بر قوت خود باقیست.
 ولی قبول کنیم که تصمیم‌گیری نهایی درباره صدور یا عدم صدور مجوز موتورسواری زنان رو دیوان عدالت اداری نمی‌گیره؟
 ترک‌نشینی پشت یک مرد روی موتور ایرادی ندارد اما راکب‌بودن مشکل دارد؟

گلایه‌های مسعود کیمیایی درباره دشوار شدن فیلمسازی برای کارگردانان قدیمی سینمای ایران در صفحات و کانال‌های مجازی ‏حواشی زیادی به وجود آورده است. ‏
کیمیایی گفته بود: «از همه مسئولان می‌خواهم فکری برای فیلم‌هایی که‌میلیارد‌میلیارد می‌فروشند، بکنند. این درحالی است ‏سرمایه بزرگی مانند داریوش مهرجویی چند‌سال است که بیکار است، ناصر تقوایی همین اوضاع را دارد و من هم به سختی فیلم ‏می‌سازم، اما نکته قابل توجه این است که به راحتی می‌شود این آقایان میلیاردی را وادار به ساخت فیلم‌های جدی با پول خیلی کم ‏کرد، چراکه در این صورت استعدادهایی هم یافت می‌شود. شما توجه کنید که مهرجویی چند طرح فوق‌العاده دارد، اما سرمایه‌گذاری ‏ندارد، در این شرایط چرا این میلیاردی‌ها کمکش نمی‌کنند؟»
این گفته‌ها واکنش‌های زیادی را  باعث شده است
کاربری نوشته: «تقوایی خیلی وقت است فیلم نساخته. اما یادمان نرفته فیلم‌های آخر مهرجویی و کیمیایی در جشنواره با چه ‏برخورد و سوت و کفی مواجه شد. با این اوصاف چرا بخش‌های دولتی و خصوصی باید سراغ این فیلمسازان بیایند که باوجود ‏سوابق درخشان، اکنون از فیلمسازی به شکل معناداری فاصله گرفته‌اند؟»‏
دیگر نظرات هم تقریبا در این حال و هوا هستند:  «دستیاران این اساتید، یعنی رضا درمیشیان، ابراهیم شیبانی، سامان مقدم، حمید ‏نعمت‌الله، سیروس مقدم و تهمینه میلانی نه‌تنها فیلم می‌سازند و عمدتا آثارشان فروش دارد، بلکه در رویدادهای بین‌المللی سینمایی ‏نیز می‌درخشند. اینها سرمایه فیلم‌هایشان را خود تأمین می‌کنند و هیچ‌گاه خواستار مجبور کردن میلیاردرها برای سرمایه‌گذاری در ‏آثارشان نشده‌اند.»
‏«مگر کلینت ایستوود، وودی آلن و مارتین اسکورسیزی هم پیر نشده‌اند؟ اما آنها به‌روز مانده‌اند و می‌توانند کار کنند و اساتید ما ‏نه.»
البته مدافعان هم کم تعداد نیستند:   ‏
‏«می‌دانیم که فیلم‌های اخیر این کارگردانان به کیفیت روزهای اوج نیست. اما آیا شرایط فیلمسازی مسعود کیمیایی و اسکورسیزی ‏یکسان است؟! آیا می‌شود تا این حد سهل و بی‌منطق مقایسه و تحلیل کرد؟»
‏«آیا ایستوود در دهه اخیر کم فیلم ضعیف و شکست خورده ساخته؟ آیا کنار گذاشته شده؟ آیا سکوت اسکورسیزی با آن همه هزینه ‏توانست حتی سرمایه خودش را برگرداند؟»‏
‏«مقایسه سینمای آمریکا و فیلمسازانش با سینمای ایران و فیلمسازانش به‌قولی فرار به جلوست.»


تعداد بازدید :  447