سحر قاسمنژاد روزنامه نگار
بورس تهران این روزها منبع خبرهای نهچندان موثق است. از رفتن رئیس سازمان بورس گرفته تا کاهش نرخ سود بانکی و تأثیر افت قیمت نفت بر شرکتها و صنایع. همین خبرهای غیرموثق روزگاری که هنوز امیدها با مذاکرات هستهای پررنگتر بود موجب رشد شاخص میشد اما این روزها که هنوز سهامداران از شوک تمدید مذاکرات خارج نشدهاند شایعات و خبرها بر طبل سقوط بازار میکوبد. بر همه این دلایل بیاعتمادی بازار به حمایت دولت را هم باید اضافه کرد. سال گذشته وقتی دولت جدید روی کار آمد همه آنچنان امیدوار بودند که قله 90هزارواحدی برای شاخص هدفی کوچک به نظر میرسید اما زمستان نشده ورق برگشت و چند تصمیم دولت و مجلس ازجمله در مورد بهره مالکانه و نرخ خوراک پتروشیمیها سهامداران را با این سوال اصلی مواجه کرد که آیا دولت هنوز بنا به حمایت دارد و بازار سرمایه همچنان ابزاری برای جمعآوری نقدینگی سرگردان به شمار میآید؟ به این ترتیب با وجودی که شخص رئیسجمهوری وعده حمایت داده بود همه امیدواریها جای خودشان را به تردید دادند. بهخصوص که خبرها باز حکایت از آن داشت که دولت ترجیح میدهد نقدینگی از بازار سرمایه خارج شود و به شبکه بانکی و بازار مسکن برگردد. همین تردیدها هم بالاخره شاخص را از مرز 90هزار واحد به کانال 60هزار واحد پرتاب کرد. حالا هم که لایحه بودجه 94 روی میز مجلسیها گذاشته شده، معلوم نیست در برای بورسیها روی کدام پاشنه خواهد چرخید؟ نفت درحال ارزان شدن است، مالیاتها قرار است افزایش یابد، تولید هنوز از کرختی رکود خارج نشده و مذاکرات هم تا تیرماه سال بعد تمدید شده است. این درحالی است که به زودي صالحآبادی هم از سازمان بورس خواهد رفت و معلوم نیست جانشینش چه سیاستهایی را به بازار سرمایه خواهد آورد. با این تفاسیر نمیتوان از سهامداران بهخصوص حقیقیهای عجول توقع صبوری داشت. از سوی دیگر نمیتوان توقع بازار برای دخالت مستقیم دولت برای خروج از بحران را نیز چندان منطقی و عملی دانست. هرچند بازار سرمایه عموما به دخالتهای مرئی و نامرئی دولت عادت دارد و از همین رو بیتفاوتی دولت را نسبت به سقوط آزاد شاخص دلیلی میداند بر بیمهریاش به این بورس. با توجه به همه آنچه گفته شد این روزها شایعات و تردید میهمان تالار حافظ است و به نظر نمیرسد به این زودیها هم قصد رفتن داشته باشد.