| مصطفی عابدی | روزنامهنگار |
چگونه ميتوانيم يك جامعه اخلاقي داشته باشيم؟ هرگاه هنجارهاي اجتماعي قوي و دقيق عمل كنند، رفتارهاي ما نيز مطابق آن هنجارها خواهد بود. هنجارهاي اصلي، قانون، عرف، اخلاق، سنت و عادت است. مهمترين آنها كه ضمانت اجراي كافي دارد، قانون است. اگر قانون به درستي اجرا شود، بخش مهمي از رفتارهاي ما مطابق قاعده و مطلوب و پیشبینیپذیر نیز خواهد بود، ولي اگر قانون در جامعهاي اجرا نشود، آن جامعه به همان نسبت از جامعه سالم و مطلوب فاصله خواهد داشت. قانون يعني قاعدهاي كه الزام رفتاري را تضمين و متخلف را با مجازات روبهرو ميكند. حال فرض كنيد كه در يك جامعه قانون اجرا شد، آيا آن جامعه كمال مطلوب خواهد بود؟ پاسخ اين است كه هنجارهاي اخلاقي و سنتي و عرفي نيز بايد قدرت نفوذ داشته باشند و به کمک قانون بیایند. منظور از هنجار اخلاقي، آن است كه رفتارهاي ناپسند از جانب مردم نيز تخطئه شود و با واكنش جامعه مواجه شود. مثلا اگر كسي دزدي كرد، براساس هنجار قانون بايد محكوم و مجازات شود. ولي مردم نيز بايد اين فعل را به نحوی که صلاح میدانند تقبيح كنند. به عبارت ديگر مردم از طريق اخلاق به كمك قانون ميآيند و ضعفهای آن را پوشش میدهند. براي درك بهتر از موضوع، دو اتفاقي را كه در ژاپن و ايالات متحده رخ داده است، با هم مرور ميكنيم. در ماجراي اول «یک والیبالیست ژاپنی به خاطر سرقت پول از یک کیف پول توسط پلیس توکیو بازداشت میشود. این بازیکن در یک سالن تفریحی پینبال، کیف پولی را روی یک صندلی پیدا میکند و تمام 1200 دلار موجود در آن را برمیدارد. وی پس از دستگیری به جرم خود اعتراف و عذرخواهی کرد اما عکسالعمل تیم او نیز در نوع خود جالب و قابل تأمل بود. باشگاه «تورای اَروز» که این بازیکن 30 ساله را در اختیار دارد به نشانه شرمساری از عمل زشت بازیکن خود از ادامه حضور در لیگ والیبال قهرمانی کشور ژاپن، کنارهگیری کرد» و در ماجراي دوم « آدریان پترسون، بازیکن تیم راگبی مینهسوتا به دلیل کتک زدن وحشیانه فرزند 4سالهاش از حضور در ادامه فصل لیگ حرفهای راگبی آمریکا محروم شد. این چهره مشهور پس از کتک زدن کودکش تحت پیگرد قانونی قرار گرفت و طبق اعلام پلیس فدرال آمریکا به دلیل خشونت بیش از حد بیرون میدان با تنبیه مواجه میشود. ولی مجازات او به مواد قانون محدود نشد و دامنه محرومیتها به زمین بازی راگبی هم کشیده شد و او به دلیل ارتکاب این جرم ادامه فصل لیگ راگبی را از دست داد.» در هر دو مورد مطابق قوانين جاري آن كشورها جرم رخ داده و بهطور طبيعي از طریق دادگاه مجازات خواهند شد. ولي اقدامات تكميلي بعدي كه از سوي تيمهاي ورزشي آن دو ورزشكار انجام شده، به چارچوب الزامات قانوني محدود نمیشود، بلكه این اقدامات يك رفتار اخلاقي و مكمل مجازاتهاي قانوني است. اتفاقاً اثرات تنبهات تکمیلی فوق در هر دو مورد بر اصلاح رفتارهاي مجرمانه و خشن بسيار بيشتر از مجازاتهاي قانوني است. در هر دو مورد، باشگاه ورزشي نيز خود را مسئول دانسته و در عمل در فرآيند اجتماعي و نه فقط دادگاهی رسيدگي به اتهامات شركت كرده است. در مورد اول، بازيكن واليبال حتي عذرخواهي هم كرده. ضمن آن كه اتهام را پذيرفته است. ولي باشگاه او نيز از روی شرمساری خود را مجازات كرده تا مسئوليت جمعي در برابر اقدام فردي را به نمايش بگذارد. اين كار سبب جلب اعتماد عمومي به آنان ميشود و همه اعضاي تيم نيز حساب كار خود را خواهند كرد. در مورد رفتار خشن عليه كودكان نيز باشگاه نميپذيرد كه چنين فردي در تيم بازي كند و باشگاه از كنار رفتار او بيتفاوت نمیگذرد. حالا بياييد اينها را مقايسه كنيم با رفتار خودمان و تيمهاي ورزشي ایران با خطاهاي نهچندان کم ورزشكاران. اولين كار مديران تيم، لاپوشاني خلافهاي ورزشكاران است. درگيري چندي پيش يك فوتباليست با نگهبان بيمارستان را به ياد داريد؟ يا شوخي يك فوتباليست ديگر در هواپيما و اعلام درحال سقوط بودن آن در بلندگو و... بهطور طبيعي نميتوان مواردي از خلافهاي برخي از اعضاي تيمهاي ورزشي را منتشر كرد، چون متهم به آبروريزي و اتهامزني ميشويم. ولي اگر رسانههاي ما جدي بودند و حامي قانوني داشتند و نيز تيمهاي ورزشي پاسخگو بودند، آنگاه ميتوانستيم موارد متعددي از اين نمونهها را تقديم كنيم. ولي در هر حال تيمهاي ورزشي ایرانی مواردي را هم كه نميتوانند لاپوشاني كنند، در صدد توجيه آنها برميآيند و هرگونه مسئوليتی را از روي دوش خود برميدارند. تا وقتي كه اين نحوه رفتار از سوي ما و نهادهاي فعال در امور گوناگون ازجمله ورزش وجود دارد، احتمال اين كه بهبودي در رفتار و اخلاق ما حاصل شود، بسيار اندك است.