شماره ۴۵۳ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۲۵ آذر
صفحه را ببند
نایب رئيس كميسيون اجتماعي مجلس در گفت‌وگو با «شهروند»:
برنامه‌اي براي تشويق مردم به مشاركت‌هاي جمعي نداريم

طرح نو| مردم ايران داراي ويژگي‌ها و خصوصيات اخلاقي خاصي هستند كه شايد در كمتر كشوري مي‌توان چنين خصوصياتي را يافت. ازجمله آن‌كه برخي از كارشناسان با استناد به شواهد و مستنداتي مي‌گويند ايرانيان بيش از آن‌كه براي كارهاي جمعي آمادگي و اشتياق داشته باشند، مي‌خواهند كارها را به‌صورت فردي انجام دهند. نتيجه اين ويژگي را مي‌توان در بخش‌هاي مختلف ديد. ازجمله در مسابقات ورزشي، ايران در اكثر رشته‌هاي انفرادي داراي مقام‌هاي جهاني و المپيكي است، اما هنوز براي راه يافتن به مسابقات مهم تيمي مانند جام‌جهاني فوتبال، بسكتبال، هندبال و ...‌ هزار و يك مشكل داريم. يا اين‌كه هيات‌مديره يا جمع‌هاي مشورتي در بخش‌هاي ديگر مانند صنايع يا ادارات دولتي كشورمان، بيشتر جمع‌هاي تزييني و صوري هستند تا يك گروه موثر در تصميم‌گيري‌هاي كلان و تصميم‌سازي‌ها. ما ايرانيان ترس و واهمه‌اي هم براي عيان كردن اين ويژگي خود نداريم و به همين دليل است كه فلان پيشكسوت بزرگ ورزشي ما مديريت فني و گروه‌هاي مشورتي را به راحتي «كشك» مي‌داند. با اين اوصاف شايد ايرانيان در فردگرایی، آن‌هم نه نوعی فردگرایی اخلاقی بلکه فردگرایی به معنای خودمحوری، مردمانی پیشرو هستند. موضوع پرونده امروز صفحات «طرح‌نو» را با محسن عليمرداني، نماينده مردم زنجان و طارم و نایب رئيس كميسيون اجتماعي در ميان گذاشتيم...

 برخي از كارشناسان معتقدند كه ايرانيان در چند دهه گذشته بيش از گذشته به فردگرايي (به معني خودمحوری) مبتلا شده‌اند. آيا اين تحليل‌ها را قبول داريد؟
در اين موارد نمي‌توان قطعي سخن گفت، چرا كه مواردي از اين دست نسبي است. در اين حوزه‌ها بايد ابتدا شناخت دقيقي از موضوع داشته و سپس به مقايسه بپردازيم. يعني اين‌كه شرايط فعلي جامعه ايران را با ديگر جوامع مقايسه كرده و با رسم جدول و نموداري، جايگاه خود را پيدا كنيم. به نظر من در حوزه استقبال مردم براي مشاركت در امور اجتماعي و كارهاي جمعي و گروهي نسبت به برخي از كشورها وضعيت بهتري داريم، اما در مقايسه با كشورهاي پيشرفته و توسعه‌يافته ضعف‌هايي داريم كه انكار ناپذير بوده و يك واقعيت اجتماعي است. واقعيت اين است كه ما در مقايسه با حداقل 50‌سال اخير، از برخي فرهنگ‌هاي بومي دور مي‌شويم و نسل جديد بيشتر به تنهايي و انزوا گرايش دارند تا مشاركت جمعي. به همين دليل شاهد رفتارهايي در جامعه هستيم كه نشانه خودمحوري، بي‌توجهي به مسائل اجتماعي و فاصله‌گرفتن از كارهاي گروهي هستيم.
 قالب‌شدن اين وضعيت را ناشي از چه عواملي مي‌دانيد؟
اين موضوع مهمي است و بايد به صورت علمي و ريشه‌اي به آن پرداخته شود. لذا ما نياز داريم كه كارگروه‌هايي متشكل از متخصصان، اساتيد دانشگاهي و افراد نخبه در علوم جامعه‌شناسي و روانشناسي، مورخان، مسئولان دستگاه‌هاي مرتبط تشكيل شده و با انجام تحقيقات ميداني، موضوع به‌طور دقيق ريشه‌يابي شود. به همين علت نمي‌توان خيلي دقیق پاسخ اين پرسش را بدهيم.
اما به صورت كلي مي‌توان گفت كه دلايلي ازجمله توسعه تكنولوژي و تمايل به زندگي شهري ازجمله عوامل مهم در انزواطلبي مردم بوده است.
طي سال‌هاي اخير تكنولوژي‌هاي نوين در اكثر جوامع جهان جايگاه ويژه‌اي يافته و مي‌بينيم مردم به جاي انجام كارهاي گروهي بيشتر تمايل به استفاده از رايانه‌هاي شخصي، تبلت‌ها و...  دارند. اگر در دهه‌هاي 30 و 40 بازي‌هاي گروهي در ايران و در ميان نسل جوان رايج بود، امروز جوانان و نوجوانان ما از بازي‌هاي رايانه‌‌اي استفاده مي‌كنند. ماهيت اين دستگاه‌ها و ابزارهاي نوين فردي است و افراد نيازي نمي‌بينند كه به صورت جمعي كار كنند. توسعه رسانه‌ها نيز مي‌تواند در اين امر دخالت داشته باشد. در گذشته اطلاع‌رساني به صورت چهره‌به‌چهره و گفت‌وگو انجام مي‌شد و اگر مي‌خواستند هنري را هم تماشا كنند به تماشای تئاتر رفته يا در ايران به تماشاي پرده‌خواني و تعزيه مي‌رفتند. اما امروز افراد پاي تلويزيون نشسته و بدون نياز به حضور جمعي براي خود سرگرمي‌هاي مختلفي ايجاد مي‌كنند يا با خريد لوح‌فشرده فيلم‌ها در منزل و در تنهايي آنها را تماشا مي‌كنند. از سوي ديگر گسترش زندگي شهري نيز به اين وضعيت دامن زده است. اين خاصيت شهرهاي بزرگ است كه به‌رغم افزايش جمعيت، مردم از هم دور شده و ديگر مانند زندگي روستايي و شهرهاي كوچك اجتماع‌ها و گروه‌هاي كوچك دوره هم جمع نمي‌شوند. در دهه‌هاي گذشته نسبت شهرنشيني و زندگي روستايي در ايران به اين صورت بود كه 70‌درصد مردم در روستاها زندگي كرده و تنها 30‌درصد در شهرها ساكن بودند. اما اين نسبت امروز برعكس شده است. طبيعي است، فردي كه در زندگي پرمشغله شهري، گرفتاري‌هاي زيادي پيدا مي‌كند، ديگر مانند حضور در يك شهر كوچك، نمي‌تواند وقت براي كارهاي جمعي و گروهي اختصاص دهد. امروزه اكثر افرادي كه گرفتار زندگي مدرن شهري شده‌اند، تلاش دارند تا وقتي را براي فرار از اين زندگي پيدا كرده و به گوشه‌اي خلوت پناه ببرند.
 به‌نظر شما آيا نهادهاي حاكميتي براي تشويق مردم به كارهاي جمعي و دور شدن از فردگرايي منفي برنامه‌اي دارند؟
به‌طور قطع مسئولان ارشد كشور و نهادهاي اصلي ازجمله 3 قوه، واقعيت‌ها را مي‌دانند و در اين زمينه دغدغه دارند. اما در اين حوزه نه برنامه‌اي براي تشويق مردم به كارهاي جمعي داريم و نه تلاش جدي انجام شده است. به همين دليل است كه مي‌بينيم هر روز از فرهنگي كه در گذشته داشتيم، دورتر شده و اگر به اين مقوله به‌صورت جدي و علمي نگاه نكنيم، در آينده آسيب‌هاي اجتماعي بيشتري را متحمل مي‌شويم.


تعداد بازدید :  269