شماره ۴۵۳ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۲۵ آذر
صفحه را ببند
زندگی ایرانی در محدوده رفع نیازها و تحقق منافع شخصی

بیژن عبدالکریمی  استاد فلسفه

فردگرایی در زندگی مدرن در مقابل جمع‌گرایی توصیف می‌شود. جمع‌گرايي حالتی است كه در آن ساختارهاي جمعي مانند مذهب، خانواده، قوميت و آيين‌هاي جمعي به‌طور كلي بر افراد جامعه سیطره دارند. به بیان دیگر فرد در كنش‌ها و رفتارهايش همواره تابع ارزش‌هاي جمعي است. فرد و ارزش‌های فردی جایگاهی در این دیدگاه ندارد. جمع‌گرايي اين فرصت را به فرد نمي‌دهد كه اميال، خواسته‌ها، سليقه‌ها و ذهنيت‌هاي خودش را تحقق ببخشد. در مقابل این دیدگاه فردگرایی مطرح است که می‌توان گفت به این معنی است که جامعه بر محور اصلی فرد می‌چرخد و بر اهمیت فرد و استقلال او در مقابل محیط جمعی تأکید دارد. فردگرايي اغلب به مثابه برداشت و تلقي منفي يا بدبينانه به‌كار برده می‌شود با این حال عده‌ای معتقدند، فردگرایی از الزامات مدرنیته است. هر جايي كه فرآيندهاي مدرن شدن گسترش پيدا مي‌كند، طبيعتا فردگرايي هم توسعه می‌یابد. به تعبير ديگر، فردگرايي مفهومي است كه وضعيت جامعه را توضيح مي‌دهد و چگونگي تغيير و تحول جامعه از يك وضعيت سنتی به وضعيت مدرن يا امروزي را به كمك این مفهوم شرح مي‌دهند. ما وقتي كه از فردگرايي در يك جامعه صحبت مي‌كنيم بايد ببينيم تا چه مقدار و چگونه فرآيندهاي مدرن‌شدن در يك جامعه رخ داده است. فرآيندهاي مدرن‌شدن همان شهرنشيني، صنعتي‌شدن، توسعه عقلانيت در قالب توسعه نظام‌هاي بروكراسي، دموكراسي و سازمان‌هاي اجتماعي جديد است. این مقدمه را عنوان کردم تا بتوانیم مفهوم فردگرایی را در جامعه ایرانی مورد بررسی قرار دهیم.
برخي معتقدند كه جامعه ايران هنوز مدرن نشده است. اگر چنين ديدگاهي را بپذيريم يعني اين‌كه تحولات در حوزه شهرنشيني يا صنعتي شدن و فعال شدن سازمان‌هاي جديد و فناوري‌هاي نوین و همه تغییرات عینی مدرنیته در ایران به‌طور کامل رخ نداده پس هنوز جمع‌گرایی در کل کشور حاکم است. جامعه ایران براساس این دیدگاه درحال گذار است، به این معنی که ابزارهای مدرنیته وارد کشور شده ولی هنوز زمینه‌ها، بسترها و زیرساخت‌های اجتماعی و ذهنی مردم ما برای پذیرش این تحول به اندازه کافی آماده نشده است. ما فقط بخشي از مصنوعات و كالاها و وجوه مادي مدرنیته را در کشور داریم و از لحاظ ذهنی و شخصیتی جامعه، هنوز تغییر زیادی نکرده است. با این حال می‌توان این عقیده را هم نقد کرد.
چراکه مظاهر و نمادهای فردگرایی در جامعه امروز ایران دیده می‌شود به بیان دیگر نوعي فردگرايي و ارزش‌هاي فردگرايانه در جامعه ما درحال گسترش است. اشاره کردم که فردگرایی تحت تاثير تحولات نظام اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي در جامعه شكل مي‌گيرد. اگر از این منظر جامعه ایرانی را مورد بررسی قرار دهیم این فرآیند از تحول در شرایط و ابعاد گوناگون جامعه مانند شیوه و سبک زندگی، معماری، شهرسازی، شیوه‌های تولید و توزیع اقتصادی، نهادهای سیاسی و اجتماعی دیده می‌شود. بدون‌شک همه این تحولات در شرايط عيني در جامعه موجب تاثيرات مثبت یا منفی در جنبه‌هاي ذهني، ارزش‌ها و باورها و نوع تلقي فرد می‌شود. چرا كه بين عينيت و ذهنيت انسان‌ها همواره پيوستگي وجود دارد. آدم‌ها تحت‌تاثير موقعيت‌هايي كه در آن قرار گرفته‌اند رفتار مي‌كنند و باورها، ارزش‌ها و نگرش‌هاي آنها هم تابع همان موقعيتي است كه در آن قرار مي‌گيرند. فردگرایی هم از این منظر قابل بررسی است. اگر این فردگرایی انسان را به خودپرستی، خودخواهی یا خودشیفتگی سوق دهد، مضر است.

به عقیده صاحب‌نظران علوم جامعه‌شناسی،  فردگرایی منجر به ظهور نمادهای اخلاقی ناشایست می‌شود؛ تک‌روی یا خودمحوری و خودکامگی. متاسفانه جنبه‌هایی که امروز در جامعه ایران دیده می‌شود هم اغلب مظاهر منفی و ضداخلاقی فردگرایی است. به‌طوری که مردم ما دست‌کم در زیست شهری گرایش به گذران زندگی در محدوده رفع نیازها، تحقق منافع، مصالح شخصی و خصوصی خود بدون در نظر گرفتن منافع دیگران هستند که این مفهوم خودکامگی است.
این فردگرایی از سوی دیگر در تلاش و تقلای همیشگی افراد در امور شخصی و خصوصی، خود را نشان می‌دهد. عده‌ای ناتوانی ایرانی‌ها در انجام کار گروهی را ناشی از همین روحیه فردگرایی در جامعه می‌دانند. افراد خودمحور به دنبال این هستند که در هر موقعیتی، تمایزی خاص و ویژه برای خود نسبت به سایر افراد جامعه بیابند. در این رویکرد این افراد در فردگرایی خود، افراد دیگر جامعه را هم مانند خود می‌بینند و به‌عنوان عضوی از جماعتی خودمحور، از دیگران مثل ابزاری برای رسیدن به اهداف و تحقق منافع خود بهره می‌برند، که این نوع زندگی خودخواهانه از نظر اجتماعی ارزش و اعتباری ندارد و مانع بزرگی برای توسعه‌یافتگی محسوب می‌شود.

 


تعداد بازدید :  324