| اسد بقایی | مدرس ادبیات|
تردید نمیتوان کرد که فکر کردن در ادبیات ایران جایگاه ویژهای دارد. در شعر بسیاری از شاعران در مورد تفکر و شیوه انجام آن اشارات گوناگونی شده است. برخی از آنان هم از سرانجام «کار بدون تفکر» گفته و آدمها را از این اقدام بر حذر داشتهاند.
«مولانا» میگوید:
اگر به جیب تفکر فرو بری سر خویش
گذشتههای قضا را ادا توانی کرد
«ناصر خسرو» هم میسراید که:
مپندار بر روز شب را مقدم
چو هر بیتفکر یله گوی عامی
«شیخ محمود شبستری» هم به همین شکل میگوید:
«چو خود را دید یک شخص معین
تفکر کرد تا خود چیستم من»
اساسا در یک نگاه کلی، کتاب و کتابخوانی به نوعی ابزار و منشأیی برای تفکر به حساب میآید. این ابزار (کتاب و کتابخوانی) نقش مهمی در تفکر مسلمانان داشته و به همین صورت شاعران پارسیگوی هم از این مسأله صحبت کرده و تأثیر پذیرفتهاند. در تاریخ اسلام آمده که آنقدر کتاب در مساجد وجود داشته که دیگر جایی برای قرار گرفتن آنها نبوده است. تا آنجا که دیگر تصمیم گرفته میشود، محلی به صورت جداگانه برای احداث کتابخانه در نظر گرفته شود.
صاحب این قلم با توجه به این موارد نمیتواند به صورت قطعی ایرانیان را عاری از تفکرورزی بداند و بر آن اعتقاد باشد که تصمیمهای خود را بدون تفکر و فکر کردن میگیرند. ادبیات پر گوهر ما سرشار از صنایع ادبی مختلف است. صنایعی که بسیاری از آنها تنها اختصاص به ادبیات خودمان دارد و در هیچ سرزمین دیگری نمونه آن دیده نمیشود. یکی از این صنعتها، صنعتی به نام « استعاره» است که از زیباترین صنعتها به حساب میآید و به نوعی از تشبیه سرچشمه میگیرد. این صنعت ادبی جایگاه خاصی در ادبیات ما دارد و خیل عظیمی از شاعران از آن بهره بردهاند. آنها به این وسیله راه تفکر را برای مخاطبان به زیباترین حالت ممکن بدل میکنند تا آنها بتوانند سختترین و پیچیدهترین مفاهیم دیریاب را دریافت کرده و برمبنای آن به تفکر و تعقل دست بزنند. میتوان گفت که این صنعت ادبی یکی از وسایل و ابزار تفکر محسوب میشود. این صنعت، علاوهبر بخشیدن زیبایی به کلام، آن را سرشار از آگاهی هم میکند. هنگامیکه خواننده آن را میخواند، حتی میتواند بنا بر افکار و نحوه فکر کردن خود به معانی متعددی از آن برسد و شگرف آنجاست که حتی در پارههای مختلف به معانی متفاوت از آن برسد.
همان طور که اشاره شد، دین اسلام همواره به اهمیت تفکر و اندیشیدن پرداخته، تا جایی که آنقدر برای تفکرورزی اهمیت قایل شده است که پیامبر اسلام (ص) میفرمایند: «یک ساعت تفکر، بهتر از 70سال عبادت است.» این نمونه احادیث در روایات ما بسیار است و همین مسأله نشان از مقام بالای تفکرورزی در بین مسلمانان و ایرانیان دارد. تفكر، تعقل و انديشيدن قطعا پیشزمینه انجام کارهای صحیح است. مسلمانان با عبادات روزانه خود، همواره درحال تفکر هستند. تفکری که اسلام آن را در جهت پرستش، ستایش و شناخت خداوند میداند. ما حدیثی از امام صادق (ع) هم در این مورد داریم که میفرمایند: « فکر، آیینه حسنات است.»
«شیخ محمود شبستری» میگوید:
تفکر کن تو در خلق سماوات
که تا ممدوح حق گردی در آیات
«عطار» هم میسراید که:
تفکر کن که آخر از کجایی
در این نیلی قفس بهر چرایی
انسان به دقت در آفرینش فکر میکند و مدام به آن میاندیشد، تا جایی که ما آیات بسیاری در قرآن کریم داریم که نشاندهنده دعوت همگان به اندیشیدن در خلقت و تفکر در نحوه پدید آمدن موجودات است.
آیاتی که واژههایی نظیر تفکر، تعقل، تدبر و اندیشیدن بارها و بارها در آنها تکرار شده است. در این آیات، اساس آفرینش انسان تفکر و تعقل در نشانهها دانسته شده است.
یکی از شعرهای «بابا طاهر عریان» این است که:
به صحرا بنگرم صحرا ته وينم
به دريا بنگرم دريا ته وينم
به هر جا بنگرم كوه و در و دشت
نشان روى زيباى ته وينم
مورد دیگر که میتوان متذکر شد، جایگاه اندیشیدن در ضربالمثلها است که حاکی از اهمیت آن در ذهن عموم افراد جامعه است. در این دست ضربالمثلها انجام کار بدون فکر نکوهش میشود و از سرانجام کاری که براساس تفکرورزی شکل گرفته، صحبت میشود. یکی از این ضربالمثلها که آن را در خاطر دارم، این است که «آن روز که آوازت بود، فکر زمستانت هم بود؟» البته این ضربالمثل به شکل دیگری هم رواج پیدا کرده است که گفته میشود: «جیکجیک مستونت بود، فکر زمستونت بود؟» در ادبیات ما به «تنهایی» هم بهعنوان اصلی برای انجام تفکر اشاره شده و همینطور از «شعر» بهعنوان آشیانه تفکر یاد شده است. از همین رو است که بسیاری از شاعران ما در تنهایی کامل به سر میبردهاند و از همین راه، دست به اندیشهورزی میزدند.