شماره ۴۵۱ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۲۳ آذر
صفحه را ببند
تفکر در جامعه ایرانی درونی نشده است

شهلا کاظم  پور جامعه‌شناس

مسأله تفکر در جامعه ایرانی مذمت شده نیست اما در میان مردم ما درونی نشده است، به این معنی که آحاد جامعه ما نیاموخته‌اند که تفکر کنند، در مباحث علمی شرکت یا این‌که حتی با هم بحث کنند. در حقیقت در جوامعی که زندگی انسان‌ها در آن مبتنی‌بر روزمرگی است و انسان‌ها درگیر رتق و فتق امور روزانه هستند، میزان تفکر به حداقل می‌رسد. البته تفکر و تعقل در دنیای مدرن امروزی منوط به این است که انسان‌ها وقت آزاد داشته باشند.  وقت آزاد به این معنی که بتوانند با فراغ خاطر روی هر مسأله و موضوعی فکر کنند. این دو لازم و ملزوم هم محسوب می‌شوند.  کسی که دچار روزمرگی می‌شود وقتش را هدر می‌دهد و چون وقتش را به بیهودگی از دست می‌دهد، نمی‌تواند تفکر داشته باشد. در جامعه ما هم همین مشکل وجود دارد؛ مردم سراسر روز درگیر روزمرگی هستند. صبح که از خواب بیدار می‌شوند بلافاصله باید به محل کار برسند. ترافیک و شلوغی خیابان تأثیر بدی روی اعصاب آنها می‌گذارد. در طول روز نیز همه انرژی‌شان صرف کار کردن می‌شود. همه این امور به سرعت و پشت سر هم انجام می‌شود. تکرار و تکرار می‌شود و عادت هر روزه مردم می‌شود که این روزمرگی است. حتی کارهای معمولی روزانه ما هم با برنامه‌ریزی و تعقل همراه نیست.
جامعه‌ای که تفکر در آن جایی ندارد، در مسیر توسعه‌یافتگی قرار نمی‌گیرد. توسعه‌یافتگی به سر و وضع انسان‌ها و سواد و پول و ثروت نیست؛ بلکه توسعه فردی و اجتماعی این است که انسان بتواند از وقتش حداکثر استفاده را بکند. از نظر جسمی و روحی برای خودش برنامه‌ریزی کند. وقت روزانه‌اش را طوری تنظیم کند که بتواند به ورزش، سرگرمی، مطالعه و دیگر تفریحاتش برسد.
برنامه‌ریزی و تفکر لازمه نظم در زندگی است. انسانی که در زندگی نظم و برنامه نداشته باشد، همه چیزش را باخته است. در کشورهای توسعه‌یافته این برنامه‌ریزی کردن در سیستم‌های حکومتی نهادینه شده، به‌طوری که برنامه‌ریزی‌های بلندمدت مثلا 10 ساله برای همه امور دارند. به همین نسبت جامعه هم با برنامه و نظم پیش می‌رود. ما در کشورمان اگر از کسی در مورد برنامه‌هایش بپرسیم می‌گوید من از فردای خودم هم خبر ندارم چطور می‌توانم برنامه‌ریزی کنم. این یعنی باری به هر جهت بودن که بسیار برای فرد و جامعه مضر است. درحالی‌که ما اگر برنامه‌ریزی داشته باشیم حداکثر صرفه‌جویی در وقت، انرژی و سرمایه خود را خواهیم داشت.
شاید عده‌ای بگویند مردمی که در این جامعه زندگی می‌کنند محکوم به روزمرگی هستند؛ این را نمی‌توان پذیرفت. ما در جامعه‌شناسی اصطلاحی داریم با عنوان تأخر فرهنگی. به این معنا که تکنولوژی و ابزار آن وارد جامعه ما شده ولی ما برای این تکنولوژی زمینه‌سازی و برنامه‌ریزی نداشته‌ایم. تهران شهری است مثل همه پایتخت‌های دنیا ولی چنین بی‌نظمی و مشکلات حمل‌ونقل و ترافیکی را در دیگر نقاط دنیا شاهد نیستیم. همه این مشکلات ناشی از عدم برنامه‌ریزی در مدیریت و رسیدگی به امور جامعه است که می‌دانیم همه اینها باید از مجرای تفکر و تعقل بگذرد. با این حال این وضع اجتناب‌ناپذیر نیست و می‌توان آن را تغییر داد. هم دولتمردان و هم مردم باید وادار به تفکر و برنامه‌ریزی در کارهایشان شوند، تا این معضلات زندگی فردی و اجتماعی ما روز به روز به شکل تصاعدی بزرگتر نشوند.


تعداد بازدید :  327