| علی متقیان | مدیرعامل خبرگزاری ایسنا|
امسال بهار ایران طوفانی آغاز شد. سیل در غرب و جنوب غرب کشور بیامان میتاخت. شدت بارندگیها و سیل بنیانکن بود. خانه و پل و مدرسه و مغازه و ... همه برای سیل مثل کاغذی در باد شده بود، با خود میکند و میبرد.
در گلستان آبگرفتگی معابر و سیل در شهرهای آققلا و گمیشان، مردم را قایقسوار کرد و تعداد زیادی مجبور به ادامه زندگی در کمپها شدند. خانهها خیس میخوردند و یکییکی فرو میریختند. سیل در لرستان برای مردم معمولان و پلدختر تلی از گل و لای حتی تا ارتفاع حدود 3 متر از خود به جا گذاشت. زندگی در اکثر این خانهها که مخزنی برای پسماند سیلاب بودند، دیگر غیرممکن شد.
سیل در شیراز و ایلام و چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد و بوشهر و...بهگونهای میتاخت که عصبانیتش را میشد بهراحتی دید.
اما خوزستان...
اصلا نوشتن از خوزستان یک حس غریب و دوستداشتنی ایجاد میکند. برای خوزستان نمیتوان راحت نوشت. خوزستانی که در هشتسال دفاع مقدس جانانه از کشور دفاع کرده بود، حالا اسیر سیلی شده بود که گویا ته ندارد. آب در مخزن سدهای بالادست بالا میآمد اما خوشبختانه سدها مقاوم بودند. دریچه سدها باز شده بود، آب همه دشت و جلگه خوزستان را فراگرفت.
سرریز سیل از استانهای شمالی خوزستان هم برای آرام گرفتن راهی دشت وسیع خوزستان شده بود. شهرهای خوزستان جزیره شدند. شهرهایی که تا چند وقت قبل از گرد و خاک اطراف خود رها نمیشدند، حالا در آب گیر افتادند.
صحنههای ساخت سیلبند توسط جوانان خوزستانی قابل توصیف نیست. هیچ عکس و فیلمی نمیتوانست این همه جانفشانی را به تصویر بکشد، بهخصوص آنجا که سیلبندی از وجود باارزششان ساختند که از شهر محافظت کنند. کمی شبیه رویاست، اما واقعیت دارد. تالابهای خوزستان در این بارشها جان گرفتند و چه جانگرفتنی. شادگان نفس کشید و هورالعظیم خنک شد...
به روایتی این سیل برای هر استانی که به آن حمله کرده بود، آثاری به جا گذاشت، اما در کنار سیل آب و باران، سیل دیگری در کشور میتاخت. سیل مهربانی مردم که همیشه در مواقع بحرانی چنان گل میکند که قابل وصف نیست، اینبار با رنگ و بوی بهاری و میهماننوازی همراه شد. همه دستها برای کمک و یاری به هلالاحمر که مسئولیت اصلی در رسیدگی به سیلزدگان بر دوشش بود دراز شد. انبارهای هلالاحمر پر میشد اما خالی نمیشد. گویا کمکهای مردم مثل چشمهای که از زمین میجوشید ادامه داشت و دارد...
قسمت اول سیل که خرابی و کندن بود در همه استانهای درگیر بهجز خوزستان تمام شده و امروز دوره بازسازی و نوسازی و پاکسازی است. اینها را نوشتم تا بگویم در آخرین سفری که روز گذشته به خوزستان داشتم، فرصتی شد تا به همراه رئیس جمعیت هلالاحمر استان خوزستان در دیدار از انبار کمکهای مردمی هلالاحمر واقع در مجموعه ورزشی کارگران شهر اهواز، ایثار و احسان مردم نیکوکار را ببینم و به داوطلبان هلالاحمر که ایثارگرانه بدون هیچ چشمداشتی صرفا در جهت رضای حق، کمکهای رسیده را دستهبندی و آماده ارسال برای سیلزدگان میکردند، خسته نباشید بگویم. سازمان داوطلبان جمعیت هلالاحمر در اهواز با کمک مردم خیّر و نیکوکار ایران اسلامی، مسئولیت امدادرسانی به سیلزدگانی را به عهده دارد که بر اثر سیل خانه و کاشانه خود را از دست داده و در چادرهای هلالاحمر یا کمپینهایی که بهمنظور زندگی موقت سیلزدگان تهیه شده، زندگی میکنند. محل تقسیم کمکهای مردمی سالن ورزشی کارگران بود که پیمانکار بخش خصوصی بدون دریافت هیچگونه وجهی صرفا در جهت امدادرسانی و داوطلبانه در اختیار جمعیت هلالاحمر گذاشته است. زمین ورزش این مجموعه محل فرود بالگرد و فضاهای اطراف این مجموعه محل مناسبی برای تخلیه بار کامیونهاست. در بدو ورود به مجتمع با یک کامیون 10 تنی، با محموله برنج اهدایی مردم زرند، مواجه شدیم؛ برنجی که امروز محتکران مزه آن را در کام مردم روزهدار تلخ کردهاند، اما همین مردم با اهدای صدها تن از همین برنج افزایش قیمت دادهشده! به مردم سیلزده، به محتکران پیام دادند که اگر شما برای کسب مال دنیا به مردم روزهدار اجحاف میکنید، مردم ایثارگر سفرههای خود را کوچکتر میکنند تا این سفره برای هموطنانی که تا دیروز در خانه امن خود در آسایش زندگی میکردند و امروز همه زندگی آنها با قهر طبیعت به آب داده شده است، گسترده شود. داوطلبان عاشقانه مشغول تخلیه برنج بودند. از کنار کامیون وارد سالن ورزشی شدیم. همه سالن کمکهای مردمی بود که از سراسر کشور به اهواز رسیده بود. دلیل حضور شبانه داوطلبان را جویا شدم، گفته شد: داوطلبان روزهدار توان کار کردن در این فضای گرم را ندارند و بعضا روزها به کار خودشان مشغولند. تصمیم گرفته شد در ماه مبارک فعالیت شبانه را گسترش دهیم تا بتوانیم از داوطلبان بیشتری جهت بستهبندی کمک بگیریم. ترکیب جمعیتی این داوطلبان هم جالب بود. به ما گفتند این عزیزان از اقشار مختلف جامعه از هیأت علمی دانشگاهها گرفته تا مدیران و کارمندان و دانشجویان و دانشآموزان و... هستند که در شبهای ماه مبارک رمضان چون عابدان شب به عبادت کمکرسانی مشغولند و تا سحر بستههای کمکی مردم را برای سیلزدگان آماده میکنند. این سالن بزرگ تا سقف کمکهایی بود که از اقصینقاط به اهواز رسیده بود و به تفکیک روی هم گذاشته شده بود. بازدید از این سالن و تنوع کمکها و کثرت تعداد هر یک و ذوق و شوق داوطلبانی که از روی علاقه به بستهبندی مشغول هستند برایم یادآور آیه کریمه معروف «ویوثرون علی انفسهم ولوکان بهم خصاصه» بود.