اینکه تنبلی امری است اجتماعی یا فردی از آن سوژههاست که میشود بنا به مصالحی در موردش سکوت کرد اما باور بکنید که تنبلی امری شخصی و شخصیتی نیست. آن هم در مملکت ما با این اقتصاد دولتی که اتلاف وقت و فرارکردن از کار و زحمت و تلقی آن به زرنگی رسم شده است؛ حتی نوعی مبارزه منفی و نشانه بلوغ مدنی! ما دیرگاهی است که فکر میکنیم «خود اثر بخشیم» و وقتی که متوجه میشویم «بیقدرتیم» دیگر تنبلی برایمان یک ضد ارزش محسوب نمیشود. یک بیماری مسری میشود که ویروسش را به ما تزریق کردهاند!
شاید باید باور کنیم که تنبلی ایرانیان تکعاملی نیست؛ مخصوصا که بخواهیم در این روزگار جنتلمن باشیم و امر و نهی هم بکنیم. روی ثروتی نشستهایم که فکر میکنیم از ما دریغ شده است و منتظر ثروت بادآوردهای میمانیم که نصیبمان نمیشود و دست آخر برخیهایمان راه میانبر برای رسیدن به همه چیز را در و زیرمیزی و اختلاس ودزدی میبینیم و اگر این کارها را هم نکنیم باز متهم به تنبلی میشویم و نه اخلاقگرایی و انسانیت!
در جایی که از «تولید» خبر نیست هم تنبلی پرورش مییابد. در جامعهای که از برنامهریزی و درایت و آیندهنگری هم خبری نیست باز تنبلی پرورش مییابد. در جایی که این همه تعطیلی و بین تعطیلی و سه ماه تعطیلی داریم هم تنبلی کارزارش را خواهد داشت. وقتی ژن خوب داریم و دیگران با تلاش و لیاقت و سختکوشی به جایی نمیرسند هم تنبلی کارش را شروع میکند. وقتی هم که بنا نیست در امور مربوط به خودمان مشارکت داشته باشیم و کلی قیّم داریم هم تنبلی بهترین افیون است. رسانهای هم بختآزماییاش به راه است، بینندهاش را که ما مردم باشیم به سمت تنبلی میلغزاند. نان به نرخ روزخور میشویم و در لحظه خوش! گویی بناست فقط جلوی پایمان را ببینیم! میبینید که چگونه ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادهاند تا ما پروسه تنبلی را بپیماییم و در تمام طول سالهای عمرمان آب از آب تکان نخورد! وقتی که هیچکس سر جایش نیست و سیستم کارمندی و کارگری و آموزشی و علمی ما بر اساس بخت و اقبال و اقتضائات میچرخد، تنبلی در زیر پوستمان ریشه میدواند. در جایی که اصطلاحات و معانی مغلوبه شدهاند باید هم تنبلی را زرنگی دانست و به آن افتخار کرد.
حالا به تمام اینها اهمالکاریهای شخصی، پایینبودن بهرهوری کار، اضافه وزن و کمتحرکی را هم اگر اضافه کنید، میتوانید بگویید در مورد تنبلی دانستههایی داریم که با توجه به تمام آنها میتوانیم فرمول مبارزه با آن را پیدا کنیم. البته اگر تنبلی ما از عادت «به تعویق انداختن کارها» ناشی نشود. به عقیده «ریمون بودون» جامعهشناس در کتاب «منطق اجتماعی» تنبلی اجتماعی زمانی شکل میگیرد که فرد در سطح خُرد و فردی رفتاری به نسبت مطلوب دارد اما این رفتار در سطح کلان و جمعی به نتیجه مطلوب منتهی نمیشود؛ دلیل آن هم ناهماهنگی در سطح نهادهای اجتماعی است.