سیاوش باقی| فراکسیون مبارزه با مفاسد اقتصادی و اداری که در سال ۹۵ با هدف پیگیری تخصصی پروندههای مفاسد اقتصادی و پروندههای مربوط به حقوقهای نجومی تأسیس شده، خبری منتشر کرده که چشم خیلیها را گرد و شاخکهایشان را حساس خواهد کرد. رئیس این فراکسیون از شناسایی ۱۱ غول ثروت خبر داد که بر نیمی از اقتصاد ایران خیمه زدهاند.
امیر خجسته گفته است که این ۱۱ غول ثروت ایران در تمام مسائل اقتصادی از خوراک و پوشاک تا فولاد، هتلداری، پلسازی، پارکسازی، حتی تجارت با چین و کانادا و آمریکا هم دست دارند و تقریبا نصف اقتصاد ایران دست آنهاست.
نماینده مردم همدان و فامنین در مجلس پرسیده است: «برخی چگونه با نبوغ و زد و بندبازیهای مخصوص خود، پولهای نجومی به دست آوردهاند و به هیچکس هم پاسخگو نیستند و بهاصطلاح پولشان از پارو بالا میرود؟»
اینکه غولهای ثروت جدید چه کسانی یا کدام خانوادهها هستند البته سوال وسوسهکنندهای است و ما روزنامهنگارها سرمان درد میکند که دنبال جوابش برویم، اما باید به عرض خوانندگان محترم و جناب خجسته برسانیم که فرقی هم نمیکند این امپراتورهای ثروت چه کسانی باشند. اگر در اینترنت بچرخید حتما به نامهای آشنایی برمیخورید که در سالهای گذشته بهعنوان مولتیمیلیاردرهای ایرانی معروف و سوژه گزارشها و مقالات فراوان بودهاند؛ از علی انصاری تا اسدالله عسگراولادی و علینقی خاموشی و مهدی جاریانی و شاهرخ ظهیری تا حتی حسین هدایتی و حاجی علاءالدین و احمد ابریشمچی و قدیمیترها که اغلب هم افراد خوشنامی هستند. احتمالا این نامها به مرور زمان جای خود را به نامهای تازهای دادهاند. اخیرا و با انتشار دریافتکنندگان دلار 4200 تومانی، انگشتها به سوی نام خانواده مدلل و خانواده پایداری رفت. کسانی که توانستهاند بیشترین ارز یارانهای را دریافت کنند و تحلیل این است که با این حساب، سود سرشاری به داراییهای غیر قابل حساب خود افزودهاند. یازده غول ثروت ایران چه کسانی هستند؟ این را شاید بررسیهای فراکسیون مبارزه با مفاسد نشان بدهد، اما اجازه دهید بر چند واقعیت تلخ تأکید کنیم. آقای خجسته پرسیدهاند برخی چگونه با زد و بند به پولهای نجومی رسیدهاند و پاسخگو نیستند. اول باید پرسید چه کسانی از این ثروتمندان افسانهای سوالی پرسیده که پاسخگو نبودهاند؟ مطمئن باشید سراغ هر کدامشان بروید، خواهند گفت حسابشان پاک است و مالیاتشان را دادهاند و از فعالیتهای انقلابی و اعتقادات مذهبیشان برایتان داستانها تعریف خواهند کرد؛ و نکته همین است.
همانطور که آقای خجسته بدون مقدمه این ثروتها را ناشی از زد و بند دانستهاند (که یعنی کسی بدون فساد و رابطه و رانت نمیتواند به ارقام نجومی دست پیدا کند) تقریبا همه مردم میگویند غیر ممکن است کسی بدون نزدیکی و ارتباط با مسئولان بتواند به چنین جایگاهی برسد. یعنی امکان ندارد کسی مال و ثروت بزرگی کسب کرده باشد و دستش در دست برخی مسئولان نبوده باشد. اگر استثنایی وجود دارد، بگویید تا مردم بدانند، اما ما برایتان میگوییم که: شهرام جزایری به مکنت نرسید، مگر اینکه نامش در کنارمسئولان شنیده و دیده شد. بابک زنجانی، بابک زنجانی نشد مگر اینکه با مسئولان ارشد رفتوآمد کرد و عکس انداخت و امضای وزرای دولتهای نهم و دهم زیر مجوزهایش بود. به پروندههای تخلفات مالی در ماههای گذشته نگاه کنید، هیچ نام غریبه و غیر خودی در سیاههشان نیست. از موسسات مالی ثامنالحجج و صندوق ذخیره فرهنگیان تا بقیه، همه افراد قابل اعتماد و خودی بودهاند و نام هیچ خارجی و ناشناسی در کار نبوده است. همین امروز نام متهمان پرونده بانک سرمایه را که در دادگاه حاضر شدهاند، نگاه کنید. از سیدهادی رضوی تا مدیرعامل و اعضای هیأتمدیره بانک سرمایه تا بقیه، همه جزو مدیران مورد وثوق بودهاند، اما چرا کارشان به اینجا کشیده؟ چرا در روزهایی که زبانمان لال، مشغول کار ناصواب بودهاند، کسی یقهشان را نگرفته؟ الان چند نفر دیگر مثل ماجرای پرونده بانک سرمایه به تخلف مشغولند و کسی سراغشان نمیرود؟ اگر این مدیران موجه نباشند و دسترسی آنها به منابع قدرت و سرمایه نباشد، کسی میتواند به رانت و ثروت سرشار برسد؟ اگر فعالیتهای مالی شفاف باشد و همه طبق قانون مالیات بدهند و نظارت شوند، میشود بهراحتی و یکشبه مایهدار شد؟
جواب این سوالها را ما هم میدانیم، شما هم میدانید.
در آخر به این موضوع اشاره کنیم و بگذریم. چرا استانداری که به دلیل سوءمدیریت از طرف معاون اول رئیسجمهوری برکنار شده دوباره پستی حساس و بالا میگیرد؟ مدیر کل بازرسی استانداری یک استان که جرم و فسادش محرز بوده و تخلفاتش عیان شده چطور میتواند دوباره در استانی دیگر همان پست حساس را بگیرد؟ به نظر شما تا زمانی که حتی احراز سوءمدیریت و فساد منجر به حذف نمیشود و مدیر ناکارآمد میتواند از جایی به جایی نقل مکان کند، امکان اصلاح و جلوگیری از تخلف وجود دارد؟