محمدامین زارعی
این روزها که دسترسیها به اطلاعات ضروری و غیرضروری برای همه سهل و آسان شده و تمام زحمتی که میکشیم یک کلیککردن است، ضرورت شناخت سره از ناسره و حتما شفافسازی بیشتر
شده است. جامعهای که هر لحظه در تیررس شایعات و اخبار درست و غلط است، نیاز دارد مسئولان و صدالبته رسانهها تمام تلاششان این باشد که شفاف کنند هرچه را که حساسیت برانگیز است و گردوغباری رویش نشسته از جمله:
یک: چند وقتی است مولفههای ملموس اقتصادی و معیشتی مردم هر روز دستخوش تغییرات و صد البته گرانیهای روزافزون شده و تنها چیزی که جایش این بین خالی است، شفافکردن دلایل این گرانی هاست. از بنزین و شایعات پیرامونش بگیرید تا اقلام و مایحتاج عمومی مردم. بخواهیم یا نه مردم به هرمسألهای که به زندگی جاری و روزمرهشان چنگی بزند، حساسند و در بین این حساسیت زیاد چیزی که دستبهدست میشود، متاسفانه شایعه است و شایعه. دوای درد آب گلآلود هم شفافسازی است نه چیز دیگر. نمونه دمدستیاش عدمشفافیت موجود در بازار خودرو است. کالایی که سالهای سال بود مردم دیگر آن را کالای مصرفی میدانستند، نه سرمایهای، ولی شد آنچه نباید میشد و بهناگاه سیل نقدینگی به بازار خودرو سرازیر شد و قیمتهای لحظهای انواع خودروها هوش از کله مردم و مصرفکنندگان برد. این بین آنهایی که باید سر از پا نشناسند برای اطلاعرسانی، مهمترین کارشان که شفافسازی بود را بهموقع و به صورت اضطراری انجام ندادند. خودروسازان هم که به مدد حلقه انحصارشان دلیلی ندیدند که این زبانههای شعله گرانی را فرو نهند. در چنین زمانی آنچه دمدست و آسان است، برداشتن اتیکت قیمت شد از سایتهایی که آگهیهای بعضا مجانی منتشر میکنند. اما این ممانعت از قیمتگذاری آیا به شفافیت میانجامد؟ چه کمکی به اشتهای سیریناپذیر دلالان میکند؟ بهترین کار، شفافسازی دلایل، دستهای پشتپرده دلالان و ذینفعان این آشفته بازار نیست ؟ پارکینگها و انبارهای پر از خودروی در جاده مخصوص و عدمتامین و تولید بهموقع تولیدکنندگان آیا دلیل محکمی دارد؟ وقتی طرحهای پیشفروش به صورت روزانه در معرض مشتری است، آیا نباید برنامهای برای تولید و تحویل داشت؟ و هزاران سوال دیگر که در زمانش باید پاسخ داده میشد و شاید هنوز هم دیر نباشد که پاسخ داده شود که اگر دیر بجنبیم (بجنبند) شبکههای اجتماعی لبریز از شایعات و اخبار غلط و مغرضانه است و حتما زود دیر میشود.
دو: در خبرها بود که سازمان سینمایی نسبت به شفافسازی بودجهاش اقدام کرده و اعداد و ارقام را در معرض دید و قضاوت مردم قرارداده است. چه خوب، ولی حیف و صد حیف که چنین کارهایی کم هستند و نادر و ما چقدر نیاز داریم به وفور چنین خبرهایی تا اعتماد عمومی بیش از پیش شود و سرمایه اجتماعی افزون.