آیدین سیارسریع طنزنویس
امروز در خدمت چند تن از پیشکسوتان جرم و جنایت هستیم که متاسفانه این روزها کسی به آنها سر نمیزند و رفتهرفته به محاق فراموشی میروند. به رسم ادب از بزرگتر جمع شروع میکنیم.
ما: سلام. لطفا خودتان را معرفی کنید.
+ با سلام و عرض ادب خدمت شما و مخاطبان عزیز، سیاهنمایی هستم.
ما: اوضاع و احوال، کار و کاسبی خوبه انشاا...؟
سیاهنمایی: خدا رو شکر، میگذره ولی مثل سابق نیست.
ما: چطور؟
سیاهنمایی: اوضاع خرابه دیگه. خودتون میبینین.
ما: ظاهرا این تورم و گرانیها بر کار شما هم اثر گذاشته.
سیاهنمایی: بله، به هر حال ما هم جزو همین مردم هستیم. وقتی تنماهی میشه پونزدههزار تومن چه جایی برای فعالیت ما باقی میمونه؟ به جان شما دیروز نشستم تو تاکسی مردم اینقدر نالهکردن حالم بد شد، نرسیده به سیدخندان پیاده شدم.
ما: چی شد که این شغل رو برای فعالیت انتخاب کردین؟
سیاهنمایی: والا ما درسمون که تموم شد ...
ما: چی خونده بودین؟
سیاهنمایی: اقتصاد خرد.
ما: بله، ببخشید بفرمایید.
سیاهنمایی: بله، عرض میکردم. ما درسمون که تموم شد، اومدیم وارد کار بشیم، ولی خوردیم به
خرابی بازار.
ما: چه شغلی مدنظرتون بود؟
سیاهنمایی: من خودم علاقه اصلیم مالهکشی بود، ولی هر جا رفتیم گفتن ظرفیت تکمیله، از قبل استخدام کردیم.
ما: چه چیزی شما رو به مالهکشی علاقهمند کرده بود؟
سیاهنمایی: به هر حال آرزوی هر پدریه که بچهاش رو در لباس مالهکش ببینه. ما هم میخواستیم پدرمون رو سربلند کنیم، ولی شرایط جوری شد که رو آوردیم به خلاف.
ما: کمی از تفاوت مالهکشی و سیاهنمایی برای خوانندگان ما بفرمایید.
سیاهنمایی: ببینید مالهکشی شغل خوبیه. بیمه داره، حق ماموریت داره، حق اولاد و تسهیلات و ... ولی ما چون پروژهای هستیم، باید منتظر بمونیم یه پولی برسه بعد کار کنیم. متاسفانه خطر دستگیری هم دایما ما رو تهدید میکنه.
ما: پیامتون به مسئولین چیه؟
سیاهنمایی: پیام خاصی ندارم، ولی کمی شلختهتر درو کنن تا چیزی هم گیر ما خوشهچینها بیاد، ممنون میشم.
ما: متشکرم که وقتتون رو برای این مصاحبه در اختیار بنده قرار دادید. به سراغ جرم دیگری میرویم تا از وضع ایشون باخبر بشیم. لطفا خودتون رو معرفی کنین.
+ من هم سلام میکنم به شما و خوانندگان خوبتون. بنده نشر اکاذیب هستم.
ما: کمی از وضع اکاذیب در کشور بگین. شما هم مثل سیاهنمایی از شرایط گلهمندین؟
نشر اکاذیب: البته آقای سیاهنمایی بنا به اقتضای شغل و روحیاتشون طبیعیه که فضای کار رو سیاه نشون بدن، ولی واقعا اینطوری نیست که ایشون میگن.
سیاهنمایی: ظاهرا ایشون تازگی به شغل مالهکشی هم مشغول شدهاند. من عاجزانه از مسئولین تقاضا دارم با چندشغلهها برخورد کند.
در این لحظه نشر اکاذیب خواستار این شد که سیاهنمایی با یادداشت نکات خود در وقت اختصاصی خودش صحبت کند. به ادامه مصاحبه میپردازیم.
ما: یعنی شما از شرایط راضی هستین؟
نشر اکاذیب: شکر خدا. از وقتی بنزین شده دو و پونصد اوضاع خیلی بهتر شده.
ما: البته این خبر تکذیب شده.
نشر اکاذیب: دیگه اونش به من ربطی نداره. ما کار خودمون رو انجام میدیم.
ما: پیامتون به مسئولین چیه؟
نشر اکاذیب: جز تشکر چیزی ندارم.
سیاهنمایی: بفرمایید؛ اینم از شغل سوم. تولید الکتریسیته از پاچه مسئولین.
نشر اکاذیب: ای کاش بتونم روزی تمام این محبتها رو جبران کنم.
ما: ممنون از هر دو عزیز که ما را در این مصاحبه همراهی کردید. لطفا با مخاطبان ما خداحافظی کنید.
سیاهنمایی: خدانگهدار.
نشر اکاذیب: خداحافظ. ضمنا مردم تا میتونن حلیم و آش ذخیره کنن چون قراره گرون شه.