چند روز پیش، یک مقایسه جالب در فضای مجازی دستبهدست شد؛ نمودارهایی که نشان میداد دولت سالانه برای دانشآموزان ۲میلیون و هفتصدهزار تومان خرج میکند و این درحالی است که هزینه نگهداری هر زندانی برای بودجه مملکت چیزی نزدیک به ۵۴میلیون تومان است. این اطلاعات مدعی بود که هر ۲۰دانشآموز به اندازه یک زندانی خرج روی دست مملکت میگذارد؛ مقایسهای تأملبرانگیز و قابل بحث.
ملاحظه: این دادهنما اگرچه در ریشه آن، بر اساس یک دلسوزی و هشدار تهیه شده ارزشمند است ولی براساس اطلاعاتی ناقص یا نهچندان قابل اعتماد شکل گرفته است؛ از سویی بودجه سال ۹۵ وزارت آموزش و پرورش تقسیم بر تعداد دانشآموزان مدارس دولتی شده و از سویی حرفهای مدیرکل زندانهای استان ایلام (روزی ۱۵۰هزار تومان برای نگهداری هر زندانی هزینه میشود) مبنای محاسبه قرار گرفته که اعلامی رسمی و قابل اعتماد نیست و شاید انگیزههای دیگری (از جمله کسب بودجه بیشتر) مدنظر بوده. تعداد زندانیان بیان نشده و توضیحی درباره این هزینه داده نشده است. خلاصه، این محاسبه در کل از راه یکسانی به دست نیامده و نتایج و فاصله میلیونیاش، بشدت قابل نقد و تشکیک است. اما اگر از این سختگیری ابتدایی عبور کنیم، میشود با یک حساب سرانگشتی، به این نتیجه رسید که «سرانه» هزینه برای زندانیان (بر اساس آخرین اعلام قوه قضائیه در سال ۹۵، نزدیک به ۲۱۷هزار نفر) و بودجهای که برای سازمان زندانها اختصاص مییابد.
این رقم بیشتر از پرجمعیتترین وزارتخانه کشور و دانشآموزان مدارس دولتی و غیردولتی (یعنی بیش از سیزدهمیلیون نفر) است. هرچند این فاصله شاید نجومی نباشد ولی همچنان قابل تأمل است.
نکته: اما بیایید این تفاوت را هر قدر که باشد و به هر میزان که تصور میکنیم، مبنای یک تأمل قرار دهیم؛ و این گزاره پذیرفتهشده که اگر برای دانشآموزان و دستگاه تعلیم و تربیت بیشتر هزینه کنیم، شاید روزگاری برسد که هزینه کمتری برای زندان و زندانیان نوشته شود. اما فارغ از ایدهآلها، همین گزاره را میشود به همه مکافاتهای این روزهایمان بسط داد. اگر سالها قبل، از سود سرشار ساختوساز در حاشیه رودها و مسیلها چشمپوشی میشد، امروز سیل بیسابقه این همه مصیبت و ویرانی بهجا نمیگذاشت و رقمهای تاسفانگیز از میزان خسارت به کشور بیان نمیشد.
اگر هزینه دقیقتر و بیشتری برای پلها و سیلبندها میشد، امروز اینقدر نگران شهرهای در مسیر سیل نبودیم و لازم نبود این همه انرژی و نگرانی صرف شود. اصلا اگر در ساخت خودروها و کیفیت فنی و ایمنی آنها سختگیری میکردیم، شاهد این همه تلفات جادهای و مصدومان بهجا مانده از نوروز نبودیم. اگر، اگر و بسیار اگر را میشود ردیف کرد که کوتاهیهای امروزه، ویرانیهای بزرگتر و اسفبارتری برای فردا میسازد و دریغ از اینکه به سادگی و سهلانگارانه فردا را خرج امروز میکنیم. نمیدانم کدام چهره، فرمانده یا بزرگی این جمله را گفته که عجیب حکایت این روزهای ماست: «اشکی که بههنگام شکست میریزیم، همان عرقی است که بههنگام تلاش برای پیروزی نریختیم...»