عرف جامعه ازدواجهای دبیرستانی را نمیپذیرد
محمدتقی فاضلمیبدی دین پژوه
در مورد گفتههای اخیر آقای قرائتی دو نکته به ذهنم میرسد که باید مطرح کنم. اول اینکه ما باید قبول کنیم که سن ازدواج دست خود فرد نیست. خیلی بیشتر از آن چیزی که اراده فرد در آن دخیل باشد، شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه است که زمینههای ازدواج را فراهم میکند. بهنظر میرسد آقای قرائتی بهعنوان یک معلم اخلاق که همیشه با کتاب سر و کار داشتند، وضع موجود در متن کتاب را با متن جامعه از هم تمیز ندانند. آنچه که در کتابها به آن توصیه میشود با آنچه که واقعیت جامعه نشان میدهد تفاوتی از زمین تا آسمان دارد. بنابراین صرفا با توصیه و پند نمیتوان جوانان را برای ازدواج آماده کرد. اینکه سن ازدواج تا حدی باید پایین بیاید درست است اما نمیتوان به آن عمل کرد چراکه ازدواج در جامعه امروز با احساس امنیت، شغل، مسکن و سیاست خارجی در ارتباط است و بدون آنها نمیتوان تصور کرد که جوانان بتوانند به راحتی زندگی تشکیل بدهند. امروز دیگر روزگاری نیست که 6 خانواده با هم در یک خانه زندگی کنند و مسائلی مثل شغل و مسکن مطرح نباشد. در قرآن هم، در کنار نماز، روزه و عبادت به مسأله اقتصادی تأکید زیادی شده است. پیامبر(ص) احادیث زیادی در این زمینه دارد که تمامی آنها به این مضمون اشاره دارد که وقتی وضع اقتصادی مناسب نباشد، دینداری هم دچار مشکل میشود. حالا این سوال مطرح است که امروز با کدام اقتصاد و براساس چه پشتوانهای باید جوانان را به ازدواج زود تشویق کنیم؟ اگر قرار باشد شرطهایی مثل شغل مناسب و مسکن هم برای ازدواج مطرح نشود که ما بعدا با پدیدهای به نام طلاق روبهرو میشویم که به مشکلات بیشتر جامعه دامن میزند.
دومین نکته هم مربوط به عرف جامعه میشود که با گفتههای آقای قرائتی مغایر است. ما نمیتوانیم براساس عرف جامعه سن ازدواج را تا حد دبیرستان پایین بیاوریم. سن ازدواج را شرع مشخص نکرده که برایش قانونی داشته باشیم. یک زمانی در دوره پیغمبر(ص) دختران 9 ساله ازدواج میکردند، اما همین امروز براساس عرف و حتی قانون، ازدواج دختر زیر 13سال قانونی نیست و به رسمیت شناخته نمیشود. پس در نتیجه نمیتوان براساس یک حکم کلی گفت که ازدواج چه زمانی باید اتفاق بیفتد یا بهطور قطعی بگوییم که ازدواج در سنین دبیرستان حتما مناسب است. عرف امروز جامعه چنین چیزی را نمیپذیرد. پس بهنظر میرسد به جای توصیههای اخلاقی، نیاز است تا کارهای عملیتر هم انجام شود. مثلا سیاست خارجی ما اصلاح شود یا راهی برای سرمایهگذاریهای جدی در کشور ایجاد شود تا در کنار آن شغل برای جوانان فراهم کنیم و با مشکلات اقتصادی کمتر جوانان را به سمت ازدواج به موقع تشویق کنیم.
تا 21 سالگی هویت ازدواج شکل نمیگیرد
مصطفی تبریزی روانشناس
وقتی یک مسأله اجتماعی مهم مطرح میشود باید تمام ابعاد آن درنظر گرفته شود. در مسأله ازدواج نیز ما باید توجه کنیم که این امر مقدس، تنها تحت شعاع نیاز جنسی قرار نگیرد. ما در دورههای مختلف خواستههای متفاوتی داریم. مثلا در مورد شغل ممکن است در دوران کودکی یک شغلی را دوست داشته باشیم و در دوران نوجوانی به کارهای دیگری فکر کنیم و درنهایت در 24 سالگی شغلی را انتخاب کنیم که هم برای ما مناسبتر است، هم آینده ما را تأمین میکند و هم با علاقه ما جور در میآید. هویت شغلی ما درنهایت در بزرگسالی شکل میگیرد. ازدواج نیز چیزی شبیه به همین مسأله است. تا 21 سالگی هویت ازدواج تشکیل نمیشود، فرد پختگی کامل را ندارد و شناختها از یکدیگر اصولی نیست پس مطمئنا ازدواج در دوران دبیرستان نمیتواند توصیه مناسبی باشد که ما به جوانها ارایه دهیم. هر چیزی زمان خود را دارد که دیر و زود انجام شدن آن هر کدام میتواند آسیبهای جدی هم به فرد و هم جامعه وارد کند. همان اندازه که ازدواج دیر مناسب نیست ازدواج زودهنگام هم میتواند آسیبهای جدی به جامعه و فرد وارد کند.
12میلیارد تومان برای حل مشکل ازدواج در نظر گرفته شده است
سیدمرتضی حسینی عضو کمیسیون فرهنگی مجلس
من گفتههای حجتالاسلام قرائتی را نخواندم برای همین هم نمیتوانم دقیق نظر بدهم که منظور ایشان از اینکه سن ازدواج باید تا حد دبیرستان پایین بیاید چیست. اما آنچه مسلم است این که همه روی مسأله پایین آمدن سن ازدواج توافق نظر دارند. بهترین سن برای ازدواج بین 18 تا 24 سالگی است و اگر ما بتوانیم شرایط را طوری ایجاد کنیم که جوانان بتوانند در این سن ازدواج کنند گام بزرگی برای جوانان برداشتهایم. انگشت شمارند جوانانی که اگر همه شرایط را برایشان مهیا کنیم باز هم از ازدواج امتناع کنند. امروزه مسأله سربازی، مسکن و شغل ازجمله اساسیترین مشکلات جوانان است. برای همین هم مجلس چند طرح را ارایه کرده که امیدواریم زودتر در صحن مطرح شود. یکی از این طرحها این است که دولت باید خانههای کوچکی را بسازد تا جوانهایی که در دوران دانشجویی ازدواج میکنند در این خانههای سازمانی زندگی کنند و مشکلی نداشته باشند. یا پسرهایی که متأهل هستند و به سربازی میروند به اندازه یک نظامی کادری حقوق دریافت کنند. برای همین طرحها 12هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده تا بتوان بهصورت جدی این مسأله را حل کرد. بههرحال این واقعیت است که حرف تنها راه چاره نیست و نیاز است تا کارهای جدیتر و عملیتری از سمت دولت و مجلس برای جوانان انجام شود. این کار میتواند بهانهها را کمتر کند و سن ازدواج را تا حدی معقول پایین بیاورد.