| مهديه حمزهيي | مدرس دانشگاه|
قرار است جشنواره نشریات دانشجویی از سوی وزارت علوم برگزار شود و این جشنواره که برگزاری آن در آییننامه نشریات دانشجویی هم پیشبینی شده، فرصتی باشد برای تعامل مدیران مسئول و دستاندرکاران این نوع نشریات. فرصتی باشد برای کشف، پرورش و توانمندسازی دانشجویان در فعالیت رسانهای. آن را به فال نیک میگیریم و امیدواریم از یکسو، فرصتی باشد برای نزدیک شدن نشریات دانشجویی به معیارهای حرفهای ساختار و محتوا و از سوی دیگر، زمینه مساعد را برای استمرار نشر این نوع ادبیات دانشجویی و دانشگاهی فراهم آورد. در واقع، انتشار دیدگاههای متنوع و متکثر فرهیختگان که در قالب نشریات چاپی و الکترونیک به صورت ادواری یا گاهنامه صورت میگیرد، همچون هر پدیده دیگری، هم منتقد دارد و هم مدافع. هدف هر دو سوی ماجرا نیز اعتلای این رسانه است ولی هر یک بهزعم خود، اصول و معیارهایی را برای تحقق این هدف تعریف و تعیین میکند. نظراتی هست که شما هر طرف این ماجرا که باشید آن را منصفانه، معتدل و سازنده ارزیابی میکنید. ما بهعنوان تریبون بیطرف در این میانه، تعدادی از این دیدگاهها را ذکر میکنیم که امیدواریم به تريج قبای کسی برنخورد زیرا هدف ما نیز پیشرفت نشریات دانشجویی است و این رسانه را به مثابه یک فرصت مینگریم نه تهدید.
نشریات دانشجویی تریبونی است که یکی از سازمانهای دولتی، وزارت علوم، به اهالی دانشگاه اختصاص داده است. انتشار آن در قانون پذیرفته شده و مقررات و دستورالعمل خاص خود را دارد که بخشی از آن، از قانون مطبوعات الگو گرفته و تبعیت میکند و بخش دیگر شامل ساز و کارهایی است که از محدوده دانشگاه و قوانین مربوط به آن فراتر نمیرود. خود فعالیت نیز هر چند مخاطبان محدودی دارد و شمارگان غیرقابل قیاس با شمارگان نشریات سراسری و کثیرالانتشار اما به هر جهت، فعالیت رسانهای و روزنامهنگارانه است و در همین محدوده نیز میتواند تاثیرگذار باشد. بنابراین آموزش روزنامهنگاری، قوانین مطبوعاتی و اخلاق حرفهای روزنامهنگاری به کسانی که قرار است در قامت یک دانشجو یا استاد به بیان دیدگاههای صنفی در نشریات دانشجویی بپردازند ضرورت دارد. اما نمیتوان انتظار داشت با شرکت در دورههای فشردهای که به این منظور درنظر گرفته و میشود، کسی روزنامهنگار شود و فردای آن روز مطبوعهای (اعم از چاپی یا الکترونیک) منتشر کند. عمده ضعفهایی که نشریات دانشجویی به لحاظ فرم و محتوا دارند از اینجا ناشی میشود. غیرواقعبینانه و غیرعلمی است که تصور کنیم کسی با شرکت در یک دوره 2 روزه 15 ساعته، هر قدر هم متنوع، بتواند سبکهای خبرنویسی، مقالهنویسی، گزارشنویسی، تکنیکهای گفتوگو، دستورالعمل نشریات دانشجویی، اخلاق حرفهای و قوانین مطبوعات را بیاموزد و از این دوره، روزنامهنگار بیرون برود و بعد همان درسها و دستورالعملها و قوانین را اجرا کند. یادگیری موثر طبق آزمایشهای تجربی 20 دقیقه است. هر قدر هم که سخنران قابلی باشید، شنونده شما بیشتر از 20 دقیقه دوام نمیآورد. به فرض، اگر روزنامهنگار شدن کسی بعد از طی دوره فشرده 2 روزه، قابلیت تبدیل شدن به واقعیت را داشته باشد آن وقت باید در ضرورت تعریف یک دوره 4ساله برای کارشناس شدن در رشته علوم ارتباطات و گرایش روزنامهنگاری تردید کنیم و بازنگری. بنابراین، انتشار نشریات دانشجویی را که به صورت بالقوه، میتواند از سوی دانشجویان و اعضای هیأت علمی و تشکلها و نهادهای دانشجویی هر دانشگاهی، علوم انسانی، فنی و غیرفنی صورت بگیرد، قوانین خاص خود را باید داشته باشد. اگر قرار است آن را حرفهای ببینیم و قوانین یک کار حرفهای را بر آن اعمال کنیم، باید آموزشهای مربوط به آن نیز حرفهای باشد. نمیتوان آماتورهایی را پرورش داد و انتظار حرفهایگری از آنها داشت. بهنظر میرسد اختصاص زمان بیشتر برای آموزش معیارهای یک کار حرفهای و تقلیل ندادن سطح فعالیت رسانهای و کار روزنامهنگاری، بتواند در پیشرفت کیفی نشریات دانشجویی موثر باشد.
نکاتی هم هست که هر عقل سلیمی، آن را میپذیرد چه این عقل متعلق به یک آماتور باشد یا متعلق به یک حرفهای. رسانه اعم از نشریه دانشجویی یا غیر آن، جای تسویهحسابهای شخصی و جناحی، سادهانگاری و سطحینویسی نیست. گاه بهنظر میرسد برخی دستاندرکاران و نویسندگان نشریات دانشجویی به تاریک اندیشی، منفی بافی و اعتراض دایم به هر موضوعی خو کردهاند و آن را نشانه روشنفکری و آگاهی خود میدانند. تعریف یک خطمشی مشخص و مرامنامهای برای هر نشریه دانشجویی، میتواند آن را از این سویه تاریک رهایی بخشد و بازخوانی آن، هر چند وقت یکبار، هدف نشریه را به اعضا یادآوری کند و آن را در مسیر اصلی و سازنده خود نگاه دارد.
موضوع دیگر، عمر کوتاه نشریات دانشجویی است که (اگر همه علت آن را به پای کمبود حمایتهای مالی دانشگاهها نگذاریم) با فارغالتحصیل شدن مدیران مسئول و دستاندرکاران این نشریات رخ میدهد. اکثر این نشریات را دانشجویان دورههای کارشناسی منتشر میکنند و پس از فارغالتحصیل شدن آنها، دیگر نام و اثری از نشریه دانشجوییشان نیست و آن هم به برگی از دفتر خاطرات و نوستالژیهای دوره تحصیل میپیوندد. در اینجا حمایت دانشگاه نقش تعیینکنندهای دارد. میتوان با تعریف رسته دیگری برای نشریات دانشجویی، با عنوان نشریات فرهیختگان دانشگاه، هم ثمره تلاش چندساله دانشجویان و استادان و هم ارتباط بین دانشآموختگان را با فضای فرهنگی دانشگاه حفظ کرد. عامل موثر دیگر در افزایش طول عمر نشریات دانشجویی، آشناسازی دانشجویان تازه وارد، با فرآیندهای قانونی و اجرایی تولید ادبیات دانشجویی در قالب یک نشریه است. اکثر پذیرفتهشدگان دانشگاهها در مقطع کارشناسی با قوانین و دستورالعملهای ساده و معمول دانشگاه، مثل ثبتنام، انتخاب واحد، حذف و اضافه یا تغییر رشته، آشنایی ندارند. در برخی دانشگاهها آییننامهها و دستورالعملهای مربوط به این فرآیندها، در همان اولین روز ورود به دانشگاه دراختیار دانشجویان تازه وارد قرار میگیرد و در دانشگاههای دیگری که این اقدام صورت نمیگیرد، دانشجو به مرور زمان، با آزمون و خطا و ارتباطات میان فردی، بالاخره قواعدی را (درست یا نادرست، کامل یا ناقص) میآموزد و گلیم خود را طی دوره تحصیل، بسته به وضعیت، به نوعی از آب بیرون میکشد. میتوان دستورالعملها و آییننامههای مربوط به نشریات دانشجویی را در قالب یک کتابچه در اختیار تمام دانشجویان تازه وارد قرار داد و در این صورت انتظار داشت نشریات دانشجویی نهتنها به لحاظ کمی رشد کنند و زودتر به بار بنشینند بلکه از نظر کیفی نیز به معیارهایی تعیین و تدوین شده، نزدیکتر باشند پیش از آنکه دانشجو راه را با آزمون و خطا بیاموزد.