رسول بهروش روزنامهنگار
در شرایطی که تکلیف برنامه نود در سال جدید مشخص نیست، بعد از مسابقات هفته بیستوسوم لیگ ویژهبرنامه «فوتبال برتر» در تایم شبانگاهی پخش شد تا بسیاری آن را جانشین غیررسمی نود بدانند. این برنامه به بررسی مسابقات هفته و مخصوصا داربی تهران اختصاص داشت و مطابق انتظار محمدحسین میثاقی آن را اجرا کرد. همین مسأله باعث شد که موج بسیار بزرگی از سرزنشها علیه دستیار پیشین فردوسیپور ایجاد شود و بسیاری او را به خیانت علیه عادل متهم کنند. سیل پستها و کامنتها همچنان پایان ندارد و به نظر میرسد میثاقی حالا حالاها باید این فضای سنگین را تحمل کند. در شرایط فعلی که بیتدبیری در حذف موفقترین برنامهساز دو دهه اخیر تلویزیون باعث حساسیت افکار عمومی شده، هر اجرای میثاقی با واکنشهای تند مواجه خواهد شد، مخصوصا در برنامهای که با حال و هوای نود روی آنتن میرود؛ اما آیا واقعا میثاقی شایسته این همه شماتت است؟ به راستی او چه کاری جز اطاعت از چارت سازمانی میتوانست انجام بدهد؟
بدون تردید فاصله بین عادل و میثاقی به اندازه زمین و آسمان است؛ هر چقدر فردوسیپور ایده و جسارت و تحلیل داشت، شاگرد او تنها یک «گرمکننده» ساده برنامههای تلویزیونی به نظر میرسد که صرفا میکوشد با فن بیان خوبش و نیز استفاده از کلمات عامهپسند، فضای استودیو را شاداب نگه دارد. بنابراین میثاقی با این فرمان تا هزار سال دیگر هم به گرد پای استادش نخواهد رسید. قطعا رسانهها هم به امثال فردوسیپور بسیار بیشتر از مجریان تر و فرز اما بینگاه نیازمندند و این تنها در کشوری همچون ایران است که یکی از بهترین سرمایههای رسانهای مفت و مجانی تباه میشود. همه اینها درست اما فارغ از آنچه گفته شد، باید بپذیریم محمدحسین میثاقی هم درنهایت کارمند مجموعهای به نام صداوسیما است؛ تشکیلاتی که طی سالیان طولانی نشان داده برای حذف آدمها قائل به هیچ حد و مرزی نیست و هرگز هم خودش را اسیر پیلههایی مثل نجابت و وفاداری نمیکند. امروز از میثاقی میخواهند چیزی شبیه نود اجرا کند و او وادار است به این مهم تن بدهد؛ وگرنه آسانتر از آنچه تصور کنید حاصل سالها کار و رویاپردازیاش به تاراج خواهد رفت.
احتمالا برای هیچکدام از آنها که پشت گوشیهای موبایل ژست روشنفکری گرفتهاند و از میثاقی میخواهند خودش را فدای فردوسیپور کند، مهم نیست که در این صورت آینده حرفهای او چه خواهد شد و خرج زندگیاش را از کجا باید تامین کند. باز وقتی عادل را کنار گذاشتند، آنقدر جایگاه اجتماعی داشت که یک فضای گسترده در حمایت از او ایجاد شود، فردا اما محمدحسین میثاقی را چه کسی به یاد خواهد آورد؟ برای ما ملت ایران که عادت کردهایم هزینه ژستهایمان را از جیب دیگران بپردازیم، احتمالا جواب هیچکدام از این سوالات مهم نیست. خیلی از مواقع چون ما زورمان به سیستم و اصل مشکل نمیرسد، فقط دنبال یک نمود انسانی هستیم تا تقصیرها را گردنش بیندازیم. در این فقره اخیر هم قطعا میثاقی بهترین قربانی ممکن است؛ به ویژه با تم سوزناک ماری که در آستین پرورده شد و شاگردی که به معلمش خیانت کرد.
گاهی چارهای جز سکوت و فرمانبرداری نیست. این را حتی خود عادل هم خوب میدانست؛ کسی که 20 سال در حوزه فوتبال برنامه ساخت، اما حتی یک بار هم در مورد حق پخش تلویزیونی، یعنی مهمترین رکن اقتصادی فوتبال در جهان حرف نزد. عادل به اجبار آب حیات و نسخه شفابخش بسیاری از دردهای فوتبال ایران را مسکوت باقی گذاشت تا خودش روی آنتن باقی بماند، پس امروز از امثال میثاقی انتظار نداشته باشید خودشان را فدای فردوسیپور کنند. من و شما هم اگر بودیم، نمیکردیم. پس بیتعمق فقط لایکها را جمع کنید.