این وصیتنامه من است | آرزو درزی| از آنجایی که احتمالا بعد از مرگم خیلیها مدعی میشوند که محرم اسرارم بودهاند و پیششان درد دل میکردهام و به همین خاطر چندین ورژن شفاهی از وصایایم خلق خواهد شد، تصمیم گرفتم در یک روزنامه کثیرالانتشار وصیت کنم تا همه چیز شفاف باشد و دیگر حرف و حدیثی نماند. 1. با درآمد طنزنویسی احتمالا پول و پلهای نخواهم داشت و اگر برای آن یک قِران دوزارِ ته حسابم وصیت کنم، خودم را سبک کردهام. بنابراین، این بخش را کلا به قانون واگذار میکنم.
2. رمز موبایل و لپتاپم چهارتا یک است. اگر ارور داد، چندبار دیگر امتحان کنید تا
باز شود. 3. عکسی که میخواهید برای مراسم قاب کنید را از پروفایل پیکچرهایم بردارید. ترجیحا عکسی که در آن متفکر به نظر برسم و از نیمرخ چپم باشد.4. اگر کسی سرِ مزار گریه فیک میکرد و الکی تو سر و کلهاش میزد، از ثلث اموالم یک گلوله حرامش کنید.5. به اقوام دوری که میخواهند در مورد محل دفن، مکان برگزاری مراسم و بقیه مسائل اظهارنظر کنند، اجازه صحبت ندهید. به طور کلی هیچکس در مورد مراسم من حق ندارد حرفی بزند، به جز خواهرم. 6. اگر کسی ادعا کرد که با لباس سفید و در یک جای سرسبز به خوابش آمدهام، چرت محض میگوید. من اگر هم بخواهم به خواب کسی بروم، آن شخص تامهاردی خواهد بود.7. حواستان باشد در متنهای اعلامیه، پلاکاردها و نوشتههای روی سنگ قبر، فاصله بعد از ویرگول رعایت شود و هیچکدام هم غلط کسره نداشته باشد؛ که اگر داشته باشد روحم تا ابد در عذاب خواهد بود. و درنهایت اگر میخواهید واقعا شادروان شوم، در مراسم ختمم شیرینی ناپلئونی بدهید که میهمانها را تماشا کنم وهارهار بخندم. امیدوارم به وصیت عمل کرده و چهارتا یک را چندبار زده باشید و موبایل و لپتاپم برای همیشه قفل
شده باشند.