با گذشت بیش از 7 دهه از پایان جنگ جهانی دوم، درخصوص چرایی ظهور شخصی چون آدولف هیتلر رسالههای بیشماری منتشر شده است که هر کدام از منظری متفاوت موضوع را مورد حلاجی قرار دادهاند. در اکثر قریب به اتفاق این تحقیقها، تحقیر ملت آلمان در پی شکست از متفقین در جنگ جهانی اول و سختگیریهای بیمورد دولتهای فاتح مهمترین دلایل سرخوردگی آلمانیها و روی آوردنشان به شخصی چون هیتلر ارزیابی شده است. وضع اقتصادی آلمان پس از پایان جنگ جهانی اول چنان بود که بسیاری از چاپخانهها به دستور دولت و برای مهار تورم اقدام به چاپ اسکناس میکردند، اما نرخ رشد تورم آنچنان بالا بود که توزیع اسکناسهای جدید از افزایش قیمتها همواره عقب میماند. این وضعیتی بود که فشارهای دولتهای پیروز در جنگ بر سر اقتصاد آلمان آورد، غافل از اینکه همین فشارها بذر کینهای را در دل آلمانها نشاند که بعدها آدولف هیتلر با آبیاری آن زمینه را برای آغاز دومین جنگ جهانی مهیا کرد.
رشد اقتصادی برای مقابله با ملیگرایی
جنگ جهانی دوم با تمام تلفات غیر قابل جبرانی که به بار آورد درس بزرگی هم برای طرفهای پیروز در جنگ داشت مبنی بر اینکه از تحقیر شکستخورده اجتناب کرده و هرگونه زمینهای برای رشد و نمو ملیگرایی افراطی را از بین ببرند. شاید درست به همین دلیل بود که بلافاصله بعد از پایان جنگ، طرفهای پیروز در جنگ بر بازسازی اقتصادی کشورهای شکستخورده همپای اقتصاد دولتهای پیروز تأکید کردند. این میان اما مشکل آنجا بود که کشورهایی چون انگلستان، فرانسه و شوروی بهعنوان کشورهای فاتح در مهلکه جنگ جهانی دوم، خود با مشکلات بیشماری دست به گریبان بودند و اگر هنر میکردند فقط میتوانستند وضع اقتصاد خود را به سامان برسانند. اینجا بود که ایالات متحده آمریکا وارد عمل شد و علاوه بر کشورهای شاخص دول محور همچون آلمان، ایتالیا و ژاپن، کشورهایی چون انگلستان، فرانسه، بلژیک، اتریش، دانمارک، یونان و ... و حتی ترکیه را نیز در قالب پرداخت کمکهای مالی تحت حمایت قرار داد.
کمکهای مالی، یک تیر و چند نشان
هفتاد و یک سال پیش در چنین روزی، برابر 8 آوریل 1948 میلادی، هری ترومن، رئیسجمهوری وقت ایالات متحده دستور پرداخت کمکهای مالی را صادر کرد و از آن جایی که جرج مارشال، وزیر امور خارجه وقت آمریکا مامور اجرای آن شد، این طرح به «مارشال» شهرت یافت. این میان شاید سخاوتمندی آمریکاییهای کاپیتالیست که هر یک سِنت را با حساب و کتاب و آیندهنگری خرج میکنند، کمی عجیب به نظر برسد اما پس از کمی بررسی و آگاهی از سودی که ایالات متحده بعدها و به واسطه همین کمکهای مالی به اروپاییان بهدست آورد، متوجه میشویم طرح مارشال تنها یک سرمایهگذاری بلندمدت با سود ثابت و رو به افزایش بود که اروپا را به بازار عمده کالاهای آمریکایی تبدیل کرد و با نمکگیر شدن اکثر کشورهای اروپای غربی راه را بر نفوذ شوروی در این بخش از قاره سبز بست.