وقتی جایی میرفتیم با دوستان شاعرمان، معمولا حاضران اصرار میکردند که آقای نادرپور شعر بخواند، آقای کسرایی، آقای مشیری، آقای اخوان، بعدترها فروغ و بقیه هم همینطور. اما به من نمیگفتند. خوشبختانه خیلیها که اصلا نمیدانستند این هوشنگ ابتهاج همان «سایه» است و پیش میآمد که در حضور من از «سایه» انتقاد یا تعریف میکردند؛ من هم خوب گوش میدادم. آنهایی هم که میدانستند و متوجه بودند من شعر نمیخوانم، به من اصرار نمیکردند. اما گاهی کسی که اصرار میکرد میگفتم من که صفحه گرامافون نیستم. من فقط وقتی احساس نیاز کنم، شعر میخوانم.