سعید درویشی - دبیر گروه هلال| یکسال از کوچ ابدی «بیژن دفتری» گذشت. سیزدهم آذر 1392 روزی بود که پدر امدادونجات ایران و مرد بحرانها، امدادگران و نجاتگران را تنها گذاشت و به دیار باقی سفر کرد.
در ایامی که نبودن سپیدموی امدادونجات ایران برای انتقال تجربههایش به جوانان عاشق امدادگری فقط افسوس به دل میگذارد. بیژن دفتریبشلی اول فروردین ۱۳۲۷ در روستای بِشل سوادکوه استان مازندران متولد شد و ۱۳ آذر ۱۳۹۲ پس از طی یک دوره بیماری در تهران جان به جان آفرین تسلیم کرد. بازخوانی خاطرات همکاران و یاران بیژن دفتری میتواند دارای ارزشهای نهفتهای باشد. لازم به ذکر است صحبتهایی که در ادامه میخوانید منتخبی از مصاحبههای افراد درخصوص بیژن دفتری است که نگارنده سال گذشته در مراسم یادبود بیژن دفتری تهیه کرد.
| دکتر علیرضا قدیانی | | مدیر عملیات سازمان امدادونجات در دهه 80|
یکی از خصوصیات بارز ایشان این بود که همیشه به عنوان نفر اول در حوادث حضور پیدا میکردند و با بینش و درایتی که داشتند تمامی اجزای سیستم امداد و نجات، پشتیبانی، عملیات، ترابری، تدارکات و سایر سازمانهای دخیل در امدادونجات را مدیریت میکردند. بینش بالایی در ارزیابی سوانح داشتند، عملیات امدادونجات و توانایی و ظرفیت امدادگران را میشناخت و مسئولیتها را مطابق با افراد به آنها میسپرد. به تمامی فنون، علوم و شگردهای دنیا اشراف داشت و نظریه ایشان درخصوص «هر خانواده یک امدادگر» در کوبه ژاپن مطرح شد و جمعیتهای هلالاحمر و صلیبسرخ از آن استقبال کردند و جمعیت هلالاحمر ایران در آن زمان بهعنوان جمعیت برتر فدراسیون انتخاب شد.
| کاپیتان اسماعیل وحید | | رئیس سابق مرکز امداد هوایی سازمان امداد و نجات|
در هر بحرانی که پیش میآمد هنوز آفتاب طلوع نکرده بالگرد را روشن میکردیم و چون مجاز به پرواز در تاریکی نبودیم بالگرد را آماده نگه میداشتیم و به محض اینکه هوا گرگ و میش میشد خود ایشان هم سوار میشد و میگفت برویم. کار کردن با آقای دفتری لذتی داشت و وقتی آقای دفتری حامی ما بود از هیچ چیز نمیترسیدیم، در هوای خوب و بد پرواز میکردیم، میگفت پسرجان فقط خودتان را به کشتن ندهید و کار کنید.
| ناصر چرخساز | | معاون عملیات سازمان امدادونجات|
من از سال 79 با مرحوم دفتری آشنا شدم. هر درسی که گرفتیم از ایشان بود. سفارشهایشان درخصوص کار و ارتباط با پرسنل و امدادگران بسیار مهم بود. در سیزدهبدر سال 79 به آقای دفتری گفتم میخواهیم کار خلافی انجام بدهیم اما کار امدادی است اما نیاز به مجوز داریم. گفت اگر امدادی است برو انجام بده. گفتم جاده یکطرفه است میخواهیم تمام آمبولانسها را تا چالوس ببریم. گفت من حرفی ندارم اگر تو دل و جرأت داشته باشی من پایش هستم. فکر میکنم در تمام عملیاتهای امدادی حضور داشت و اگر حادثه کوچکی هم بود خودش تا کرج میآمد. تا این اواخر هم با هم در ارتباط بودیم که این اتفاق افتاد. خوبی ایشان این بود که با اخلاق و رفتار خود خیلیها را برای این کار تربیت کرد و امیدواریم همه از ایشان درس گرفته باشند و راهش را
ادامه بدهند.