مهتاب جودکی روزنامهنگار
گفتند نگویید «رفتگر»، بگویید «پاکبان» اما چه فرقی کرد؟ عوضکردن واژه چه خیری داشت برای «پاکبان» وقتی آخرش او را -که احتمالا برای اولینبار راهی اتاق مدیران شده بود- نشاندند روی زمین تا سر بلند کند و چشم بدوزد به دهان مدیران کتوشلواری پشت میزنشین و از سخنرانی، کلمات زمخت و تعارفهایشان خسته شود. عکسهای مراسم تجلیل از شهردار برازجان، بدون شرح، تصویر روشنِ نگاه پاییندست به کارگران است؛ عکسهای افسردهای که هر چقدر هم دلیل بیاورند و توجیهش کنند، کارگران را در لباسهای سبز و زرد و نارنجی نشان میدهد که با شانههای افتاده تکیه زدهاند به میز مدیران و دستها را قفل کردهاند در هم.
واکنشها البته امیدوارکننده است؛ گفتند دور از ادب است، دور از انسانیت، دور از اخلاق. گفتند بهتر بود تصویر صورت مدیران را مات میکردند، نه کارگران را. شرمآور بود؛ عکسها همه را تکان داد و کار افتاد به عذرخواهی و توجیه و تذکر. فرماندار دشتستان به شهردار تذکر داد و قرار شد «تا هفته آینده شهرداری مراسمی برگزار کند، پاکبانان عزیز همگی دور میز بنشینند و از آنها تقدیر شود». هر کس تقصیر را انداخت به گردن دیگری. گفتند اصلا این مراسم را خود «پاکبانان عزیز»، حتی «بدون برنامهریزی و برای غافلگیری شهردار» برگزار کردهاند و چون جا نبوده روی زمین نشستهاند. شهردار هم گفت که «من فقط میهمان بودم» و عذرخواهی کرد.
دیروز عکسهای دیگری درآمد که میگفت کارگران «در حرکتی خودجوش» در شهرداری جمع شدهاند برای حمایت از شهردار محبوبشان. در تصاویر تازهای پاکبانها یا همان رفتگرها کاغذهایی دست گرفتهاند که رویش نوشته: «شهردار برازجان دوستت داریم». گفتند اصلا آن زمینی که پاکبانان رویش زانو زده بودند، جایگاه نماز مدیران و معاونان برازجان است؛ اما این اتفاق سادهای نیست که بشود از آن گذشت. با هر توضیح و توجیه، اگر حتی این چینش آدمها -شهروندان- در جلسه شهرداری از کجسلیقگی برگزارکنندگان جلسه باشد یا به دلیل نبودن جا (صندلی در شهرداری برای حدودا 20 نفر)، پیام این اتفاق تبعیض و نادیدهگرفتن بخشی از شهروندان است که از قضا شغلشان کارگری است و از گروه مدیران –شهروندانی با درجهای بالاتر- جدا هستند.
عکسهای افسرده پاکبانان برازجان که کار پرزحمتی دارند و حقوقی ناچیز، تصویری از سال سختی است که بر کارگران گذشت، تصویری از کارگران کارخانههای تعطیلشده که اعتراضشان به پرداختنشدن حقوقهای معوقه ماههای پیش، در این تنگدستی، راه به جایی نبرده هنوز.