امانالله قراییمقدم جامعهشناس
تئوری زندانزدایی از منظر جامعهشناسی نخستینبار در سال 1894 توسط دورکیم مطرح شد، این نظریه میگوید: هر جامعهای که عقبماندهتر باشد، حقوق در آن زاجرهتر - تنبیهی - است و هر جامعهای که پیشرفت کرده و در مسیر توسعه پیش رفته باشد حقوق در آن به شکل جابره - ترمیمی- درمیآید. قانون در جوامع پیشرفته و توسعهیافته از حالت تنبیهی گذر کرده و بیشتر ترمیمی شده است؛ به این صورت که دیگر به خاطر هرچیزی افراد را به زندان نمیاندازند. خلافهایی مثل فحشدادن، درگیریهای خیابانی، تصادفات رانندگی یا اینکه کسی در خیابان عصبانی شود و شیشه مغازهای را بشکند یا به جایی آسیب برساند مواردی هستند که میتوان خیلی سادهتر از زندان رفتن حلشان کرد. با این حال جرایمی که به حقوق اجتماعی تجاوز میکنند یا امنیت عمومی را به خطر میاندازند، مواردی هستند که حتما باید قضایی شوند و مجرمان به اشد مجازات برسند.
زندانزدایی یکی از ویژگیهای کشورهای توسعهیافته است. مثلا اگر امروز در آمریکا فردی اقدام به تخریب مغازهای کند، حکمش زندان نیست بلکه برایش خسارت تعیین میکنند. جوامع توسعهیافته به پر کردن زندانها نمیاندیشند بلکه به بررسی علت وقوع جرم و آسیبشناسی ارتکاب جرایم میپردازند. در قوانین ما اما برای همه جرایم، مجازات زندان تعریف شده به همین خاطر است که همه مسائل و اتفاقها به سرعت قضایی میشود و افراد زندانی میشوند.
ما در کشور بیش از 220هزار زندانی داریم که برخی از آنها ماهیانه بیش از یکمیلیون تومان خرجشان است؛ از هزینههایی که به این واسطه به کشور وارد میشود هم بگذریم، سوالی که مطرح میشود این است که اساسا زندان چه چیزی برای زندانی دارد؛ زندانی هر چیزی که دارد هم در دوران حبس از دست میدهد. نهتنها خودش چیزی به دست نمیآورد بلکه چه بسا خانوادهاش هم به سمت فساد و خلاف کشیده شوند. بچهای که پدر بالای سرش نباشد کنترلی در آموزش نمیبیند و زمینه انحرافش بیشتر میشود و همین مسائل زمینه فساد و گسست خانواده و بروز ناهنجاریهای دیگر اجتماعی میشود.
جامعهشناسی با تمام وجود با زندانزدایی موافق است. علم جامعهشناسی تنها بر این تأکید دارد که جرایمی که واقعا به بدنه اجتماع صدمه وارد میکنند یا امنیت اجتماعی را بهخطر میاندازند باید مورد رسیدگی قضایی قرار گیرند و مجرمان حتما زندانی شوند تا مردم جامعه در امان باشند. موضوع زندانزدایی را 12سال پیش آیتالله شاهرودی، رئیس وقت قوه قضائیه مطرح کرد، جامعهشناسان بسیاری هم در این رابطه هشدار داده بودند که قوانین ما بیشتر زاجره هستند تا جابره. درحالیکه راههای زیادی برای جایگزینی زندان و حکم حبس وجود دارد مثل تبعید یا اینکه مثلا مجرم متعهد شود مدت زمان مشخصی کار اجباری انجام دهد.
متاسفانه مشکل دیگری که زندانی شدن برای افراد ایجاد میکند «لیبلینگ» یا برچسبدار شدن است؛ تصویری که از فردی با سوء سابقه در کشور ما ترسیم میشود اصلا زیبا نیست. یعنی همه آن فرد را به چشم دزد و متقلب و در کل آدم غیرقابل اعتماد نگاه میکنند. همین برچسب خوردن یکی از عوامل جرمزایی در جامعه است و افراد را از زندگی اجتماعی دور میکند.
امروز همه دنیا به سمت زندانزدایی در حرکت است و در مقابل به دنبال این هستند که عوامل بروز جرم مثل فقر، اعتیاد، بیکاری و ... را کاهش دهند تا خود به خود جوامع به سمت کاهش جرم حرکت کنند. به گمان من امروز برای کشور ما هم این موضوع ضروری است. مراجع قضایی میتوانند با تشکیل اتاقفکرهایی با حضور صاحبنظران، آسیبشناسان و جامعهشناسان، قوانین را بررسی کنند و زمینههای حرکت در مسیر زندانزدایی و انتخاب مجازاتهای جایگزین را ارایه دهند.