حسنحسنزاده | شور و حرارت جوانی را با طعم شیرین خدمت داوطلبانه گره زدهاند. گاهی در جوانی مثل مربی کارکشتهای هستند که با تمام وجود آموختههایشان از مباحث امدادی را به دانشآموزان و اقشار مختلف آموزش میدهند تا در هنگام بروز حادثه، جامعهای آماده داشته باشیم. گاهی نیز لباس امدادگری به تن میکنند تا مرهمی بر زخم آسیبدیدگان شده و آرام و قرار چشمهای نگران شوند. داوطلبان جوان هلالاحمری با وقف استعدادها و نیروی جوانیشان همیشه برای خدمترسانی آمادهاند. آنها در جوانی تندیسی شدهاند از صلح و دوستی و قلبی که تنها برای خدمت به مردم میتپد. در این گزارش با علی گل محمدی، آرزو نصیری و آتیه نصراللهی جوانهای برتر هلالاحمر کشور که در آیین نکوداشت خدمات داوطلبانه جوانان هلالاحمر به واسطه ارایه خدمات خاص در حوزههای مختلف تقدیر شدهاند گفتوگو کردهایم.
آرزو نصیری29 ساله کارشناس مدیریت
سابقه: 11 سال استان: مرکزی
طعم شیرین نجات
بانوی داوطلب اراکی حسابی در حوزههای مختلف هلالاحمر فعال است. از فعالیت در سازمان جوانان و حوزه آموزش بهعنوان مربی طرح دادرس و آموزش مباحث امدادی و کمکهای اولیه به دانشآموزان مدارس استان مرکزی تا مسئولیت داوری مسابقات کشوری طرح دادرس و خدمترسانی بهعنوان نجاتگر داوطلب هلالاحمر. آرزو نصیری سابقه بسیاری هم در پوشش امدادی مراسم مختلف و نیز فعالیت بهعنوان یکی از اعضای تیم سحر سازمان جوانان و بهویژه حمایت روانی از کودکان در هنگام حوادث و بلایا را دارد. نصیری که فعالیت در حوزههای مختلف سازمان جوانان مانند مربیگری طرح پیمان، داوری مسابقات رفاقت مهر و... را نیز در کارنامه خدمات داوطلبانهاش دارد، امداد و نجات در هنگام وقوع یک حادثه، کمک به مصدومان و آموزش همگانی در این حوزه را مهمترین فعالیتش با لباس داوطلبی هلالاحمر میداند. نصیری خاطرهای شیرین از امدادرسانیاش برایمان تعریف میکند: «تازه دورههای تخصصی امداد و نجات را گذرانده بودم و بهعنوان مربی در این حوزه شروع به فعالیت کرده بودم. آن روز مهمان خانه یکی از بستگانمان بودم. زن جوان، نوزاد 7 ماهاش را روی زمین خوابانده بود و خودش نیز مشغول کارهای روزمرهاش شده بود. هر از گاهی میآمد و یک قاشق از سیبی را که رنده کرده بود در دهان نوزاد میگذاشت. به او گفتم این کار ممکن است برای نوزاد خطرناک باشد. بهتر است نوزاد را در آغوش بگیری و به او غذا بدهی. چند دقیقه بعد وقتی از خانه بیرون میرفتم، صدای شیون زن جوان بلند شد. تکههای سیب راه تنفس کودک را بسته بود و چهره نوزاد هم در اثر نرسیدن اکسیژن کبود شده بود. شرایط بدی بود. نوزاد نمیتوانست نفس بکشد و روی دستهای مادرش داشت جان میداد. با وجود اینکه تازه کار بودم خونسردیام را حفظ کردم و در ذهنم سراغ آموزشهای امدادی هلالاحمر را گرفتم. نوزاد را از آغوش مادرش جدا کردم و تمام روشهایی که برای باز کردن راه تنفس یک نوزاد یاد گرفته بودم را به کار بستم. با چند ضربه آرام به میان کتفهای کودک، بالاخر موفق شدم و سیبی که در گلویشگیر کرده بود روی زمین افتاد. نوزاد را به نزدیکترین مرکز درمانی رساندم. وقتی صدای گریه نوزاد بلند شد، انگار مادرش جان دوباره گرفته بود. آن خاطره شیرین هر وقت گرهی در فعالیتهای داوطلبانهام میافتد یا گاهی احساس خستگی میکنم، انگیزهام را برای خدمت بیشتر و بیشتر با لباس هلالاحمر دوچندان میکند.»
علی گل محمدی29ساله کارشناس صنایع شیمیایی
سابقه: 7 سال استان:ایلام
امانتدار جان و مال مردم
جوان برتر ایلامی هم امدادگر داوطلب است و هم از فعالترین جوانهای این استان در فعالیتهای داوطلبانه و برنامههای سازمان جوانان. علی گل محمدی اگرچه فقط 7سال است عضوی از خانواده هلالاحمر شده اما ردپای خدمات داوطلبانهاش در حوزههای مختلف دیده میشود. ازفعالیت بهعنوان مربی طرحهای بهرفت، پیمان و دادرس و نیز حضور مستمر در عملیاتهای امداد و نجات استان ایلام. دبیر برتر کشور در حوزه کانونهای دانشجویی و جوان برتر استان ایلام در سال 1396 سه سالی است که بهعنوان نجاتگر دوم جمعیت هلالاحمر استان ایلام در پایگاههای امداد و نجات جادهای این استان نیز مشغول خدمترسانی است. گل محمدی با وجود فعالیتهای تأثیرگذار در حوزههای مختلف اما مهمترین و لذتبخشترین خدماتش با لباس هلالاحمر را خدمترسانی در کسوت یک نجاتگر میداند و خاطره یکی از عملیاتهای نجات را اینطور برایمان تعریف میکند: «پایگاه امداد و نجات جادهای شهید امیدی در ورودی شهر ایلام و در میانه یک مسیر پر تردد قرار گرفته است. در طول سال مأموریتهای زیادی از خدمترسانی به زائران اربعین تا عملیاتهای امداد و نجات جادهای مختلف داریم. آن روز یک رانندهتریلی با حال بسیار وخیم در کنار پایگاه توقف کرد. تنها توانسته بود خودش را به پایگاه هلالاحمر برساند و در آنجا توقف کند. و علائمی چون شوکزدگی و فشار بالا نشان میداد تا مرز سکته قلبی پیش رفته است. با وجود اینکه حال خوبی نداشت اما همهاش نگران بارتریلیاش بود. میگفت آنها امانت است و اگر نتواند بار را سالم به مقصد برساند زندگیاش نابود میشود. به او اطمینان دادیم پایگاه هلالاحمر و امدادگرانش نه تنها سلامتی را به او باز میگردانند بلکه امانتدارتریلی و بارهایش هستند. با انجام این حمایت روانی کمکهای اولیه را شروع کردیم. حالش آنقدر بد بود که فاصله زیادی تا مرگ نداشت. اقدامات اولیه مانند اکسیژنرسانی و... را انجام دادیم و چند نفری از بچهها مأمور محافظت از خودرو او شدند. ما هم او را به بیمارستان رساندیم. وقتی دوباره به زندگی برگشت و برای تحویل گرفتن خودرو آمد از تلاشهای چند جوان که جان و مال او را حفظ کرده بودند اشک در چشمهایش حلقه زد. قدردانی پی در پی او بهترین خاطرهای شد که از فعالیت با لباس امداد در هلالاحمر دارم.
آتیه نصراللهی14ساله مقطع نهم
سابقه: یک سال استان:مرکزی
کار نیک بچههای مدرسه عصمت
کمتر از 2 سال است که لباس داوطلبی را به تن کرده اما با وجود سن و سال کمش، منشأ خدماتی ارزشمند به اقشارکمبضاعت شهر محل سکونتش بوده است. آتیه نصراللهی، دانشآموز مقطع نهم که به واسطه اجرای طرح دادرس در مدرسهشان با هلالاحمر و فعالیتهای داوطلبانه آشنا شده، با همراهی دانشآموزان مدرسه کمپینی برای حمایت از دانشآموزان نیازمند شازندی راهاندازی کرده است. کمپینی که خیلی زود میان دانشآموزان و خانوادههای خیر شازندی همهگیر شد و او و هم همکلاسیهایش توانستند در آغاز سال تحصیلی قدمی بزرگ برای خدمت به دانشآموزان نیازمند بردارند. آتیه نصراللهی در اینباره میگوید: «وقتی از طریق طرح دادرس با هلالاحمر و مباحث امدادی آشنا شدم، دیگر فعالیتهای داوطلبانه هلالاحمر هم برایم جلب توجه کرد. شنیدم جوانان و داوطلبان هلالاحمر در نقاط مختلف کشور دست به دست هم میدهند تا گرهی از کار نیازمندان باز کنند. من و جمع دیگری از دانشآموزان مدرسه عصمت شازند که در طرح دادرس ثبتنام کرده بودیم، تصمیم گرفتیم کمپینی را برای کمک به دانشآموزان نیازمند منطقه سربند شازند راهاندازی کنیم. خیلی زود با کمک مسئولان مدرسه و هلالاحمر شهرستان شازند این کمپین با عنوان «دادرسان خیر» شکل گرفت و ما نیز با راهاندازی صفحهای در اینستاگرام شروع به جذب کمکهای مردمی کردیم.» نصراللهی که مدیریت این کمپین را برعهده دارد، ادامه میدهد: «با تبلیغ در فضای مدرسه و فضای مجازی درمدت دو ماه از شروع فعالیت کمپین ما حدود 4 میلیون تومان کمک نقدی و 500 هزار تومان نیز کمک غیرنقدی جمعآوری کردیم. دانشآموزان بسیاری هم با ما همراه شدند و جعبههای مدادرنگی و لباسهای نو خود را به کمپین اهدا کردند تا به دست دانشآموزان سربندی برسد. دانشآموزان نیازمند را هم خودمان با کمک مدیر مدرسه منطقه محروم سربند شازند شناسایی کردیم. نوشتافزار، کیف، کفش و لباسهای فرم مدرسه را هم خودمان در ساختمان هلالاحمر شازند بستهبندی میکردیم تا یک هفته به شروع مدرسه به دست دانشآموزان نیازمند برسد. وقتی امدادگران هلالاحمر شازند نوشتافزار را میان بچهها تقسیم کردند و گفتند دل دانشآموزان نیازمند سربندی با این کمکها شاد شد، آن روز برای ما اعضای کمپین بهترین روز زندگیمان بود. میخواهیم این کمپین را در صورت کمک مسئولان هلالاحمر استان مرکزی در دیگر مقاطع سال هم ادامه دهیم تا دلهای بیشتری شاد شود.»