شهرام شهیدی طنزنویس
عموجان نشسته بود هایهای گریه میکرد و بر صورتش چنگ میکشید. خانمباجی نگران پرسید: «چیزی شده؟ برای کسی اتفاقی افتاده؟» عموجان جواب نداد. خانمباجی از بقیه پرسید: «کسی میدونه چی شده؟ چرا اینطور شیون میکنه؟» برادرم گفت: «من نمیدونم ربط داره یا نه اما تا من این خبر روزنامه را خواندم، یکهو زد زیر گریه.»
خانمباجی گفت: «مگه چی نوشته بود؟» برادرم جواب داد: از قول یک نماینده مجلس گفته «حقوق هر نماینده مجلس ماهی 8میلیون و 300هزار تومان است که به سختی زندگی را میگذرانیم.»
خانمباجی هم زد زیر گریه. پرسیدم: «شما چرا اینطور شدید؟ عموجان احتمالا یک لحظه دلش برای نمایندگان مجلس سوخته. اما شما که...»
خانمباجی گفت: «من دلم برای خودم و...»
روح آقاجان پرید وسط حرفش که: «برای من سوخت که یک عمر زیر خط فقر زندگی کردم.»
خانمباجی گفت: «باز این عین اجل معلق پرید وسط ماجرا. کی گفته شما بعد از فوت هم نخود آش ما باشی؟»
روح آقاجان گفت: «حالا هی قدر مرا ندانید مجبور شوم نیامده برگردم.»
خانمباجی گفت: «مگر شما دور از جان دام هستی؟»
روح آقاجان گفت: «دست شما درد نکنه. چه ربطی به دام داشت؟»
خانمباجی گفت: «بلانسبت آمدن و رفتنتان را به دام تشبیه کردم، چون یکی از اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس گفته؛ «شنیدهها حاکی از این است که دام وارد کشور میشود اما از کشتی و هواپیما تخلیه شده و با یک کشتی و هواپیمای دیگر صادر میشود.» یعنی نیامده غزل خداحافظی را میخوانند.»
عموجان همچنان گریه میکرد. خانمباجی گفت: «عجب گیری کردیمها. شما هنوز درگیر حقوق نمایندگان مجلسی؟»
عموجان گفت: «بله خب. وقتی نماینده مجلس با یکماه حقوقش بتواند فقط و فقط 70کیلو گوشت قرمز بخرد، باید خون گریه کرد.»
برادرم گفت: «ای بابا. کمی هم اخبار خوش را رصد کنید. چرا همهاش اخبار کمی حقوق نمایندگان مجلس را بزرگ میکنید؟ چرا این را نمیگویید که در روزنامه نوشته ایران در شاخص «نوآوری جهانی» رشد 39 پلهای داشته؟»
عمهخانم پرسید: «این شاخص نوآوری چیست؟»
روح آقاجان جواب داد: «احتمالا نوآوری در انواع و اقسام اختلاسهای مالی باعث رشد در این شاخص شده.»
برادرم گفت: «بفرما باز هم موفقیتها را با طعنه جواب میدهید. این را چه میگویید که «سال 2012 ایران در شاخص آزادی اقتصادی در بین 185 رتبه 171 را ثبت کرد، اما این جایگاه در سال 2018 در بین 180 کشور جهان با بهبود 15 پلهای به رتبه 156 رسید» و این یعنی بهبودی آزادی اقتصادی.»
روح آقاجان گفت: «من در این مورد شک ندارم. اگر آزادی اقتصادی نداشتیم که این همه اختلاس و فساد اقتصادی نداشتیم.»
خانمباجی گفت: «همه این حرف و حدیثها را خود ورپریدهات شروع کردی. اصلا تو که هیچ روزنامهای دستت نیست؟ ماهها هم هست هیچکس دو برگ روزنامه تو این خونه نیاورده. اینها را از کجا جعل کردی؟» برادرم جواب داد: «چون این مطلب برای روزنامه آماده میشود، حفظ آبرو کردم، اما در اصل در فضای مجازی خبر را خواندم.»
عموجان گفت: بیخود نیست که آذریجهرمی گفته؛ «محدودسازی فضای مجازی برای کودکان جواب نمیدهد.»
روح آقاجان جواب داد: «بلهبله برای همین بزرگسالان را محدود میکنند!»