احمدرضا کاظمی طنزنویس
ميدونم تيتر مطلب يكم یادآوره یکی از آهنگهای قدیمی محسن چاووشی شده و شما رو ياد جوونیهاتون انداخته اما خب خيالتون جمع كه مطلب امروز هیچ ربطی به موسیقی نداره! دیروز یه خبری خوندم مبنی بر اینکه «سالانه 55 هزار ایرانی به خاطر مصرف سیگار و قلیان میمیرند!». البته برای ما که گوشمون توی بحثهای اقتصادی به عددهایی مثل سیزده چهارده رقمی و چند 10هزار میلیاردی عادت کرده، کلا دیگه به مکانیزم مغزمون جوری شده که ناخودآگاه نسبت به خبرهایی که توشون خرده عددهایی مثل 55000 باشه، واکنش نشون نمیده، برای همین شنیدن خبر «سالانه 55 هزار ایرانی به خاطر مصرف سیگار و قلیان میمیرند!» در نگاه اول برامون یه چیز معمولی و روتین مثه «سالانه 55 هزار لکلک در فصول سرد از ایران مهاجرت میکنند» میمونه! بعدشم آدم يه نگاه به آمار تصادفات و مرگوميرهاي جادهاي كشور ميكنه که واقعا 55هزارتا مرده براش چيزي محسوب نميشه، رو اين حساب برای اینکه عمق فاجعه دستتون بیاد و بفهمین مرگ 55هزار آدم یعنی چه، چند لحظه فرض کنین ظرفیت ورزشگاه آزادی نصف بشه یا مثلا موقع تماشاگرای یه تیم همه ساکت باشن! این رقم واقعا رقم کمی نیست، چیزی حدود دوبرابر آمار تعداد مرگومیر در اثر تصادفات جادهای! بله! حالا هی برید خودروی داخلی رو مسخره کنین! همونطور که میبینین، یه پاکت «بهمن فوفول» 3هزارتومنی و یه سَری «بولوبری دارچین» 2500 تومنی توی این مملکت کار یه ماشین 50 میلیونی رو در زمینه کمک به کاهش جمعیت کشور انجام میده!
من این وسط یه چیزی واسم واقعا نمیگنجه، واقعا نمیگنجهها، نه اینکه ادای اینایی که واسشون نمیگنجه رو دربیارم! خدایی خیلی جالبه ما تا چهار ریزگرد بیاد وسط آسمونمون فوری میخوایم بریم دم سازمان محیطزیست تجمع کنیم یا وقتی بهمون اعلام میکنن فلان روز وضع آلودگی هوای تهران به مرز بحران رسیده تا هشتک #شهردار_استعفا رو ترند اول جهان توی توییتر نکنیم، ولکن نیستیم! اونوقت 55هزارنفر از همین «ما» دارن سالانه با دست خودشون، خودشون رو به کشتن میدن! بدون كمك هیچ چیز دیگهای! یعنی فقط خدا میدونه چند نفر از این 55هزار هموطنِ درگذشته و درنگذشته (که قراره در آینده دربگذرن!)، هر روز با ماسک فیلتردار میرفتن/ میرن سرکار و توی تاکسی به مسئولان به خاطر خودروهای غیراستاندارد و ترافیک و آلودگی هوا و عدم ساماندهي ناوگان حملونقل عمومي در شهرهاي بزرگ، بد وبیراه میگن! البته این قضیه چیزی از ارزشهای مدیران ما در به فنادادن وضعيت آب و هوا کم نمیکنه، ولی میخوام بگم بد نیست گاهی یه نشگونی هم به خودمون بگیریم! مثلا همین منی که الان دارم این متن رو برای شما مینویسم و توي طنزهام نسبت به عدم ايمني خودروهاي داخلي اعتراض ميكنم، خودم دیشب جاتون خالی با بچهها رفتیم کوه صفه و تا صبح «دو سیب نعنا» دود کردیم و خداییش هم خیلی فاز داد و بدجوری گرفتمون فقط یکم تنباکوش زود میسوخت و باعث میشد سرمون درد بگیره، کنار زرورقشم یکم هوا میکشید البته!