انتخاب احسان علیخانی بهعنوان مجری شبکه سه در ساعات تحویل سال در عین اینکه گویای تاکید مدیران شبکه بر برندها و سرمایههای سیماست، بیانگر مشکلاتی هم هست.
در ابتدا اگر بخواهیم بر وجه مثبت ماجرا تاکید کنیم، باید از روند روبهرشد احسان علیخانی و تبدیلشدنش به یک برنامهساز حرفهای بگوییم که باعث شده مدیران رسانه اعتماد بیکران خود را شامل حال او کنند. از ساخت ماه عسل تا اجرا و تهیه برنامه پرهزینهای مثل «عصر جدید» که یک سوپر پروداکشن محسوب میشود، تا حالا تهیهکنندگی و اجرای برنامه شب عید. برنامهای که همیشه بر سر آن دعواست و به قول تلویزیونیها گل برنامههای سیما محسوب میشود. پس جای شکرش باقی است که مدیران شبکه سه به مجری-پرودیوسر درجهیک خود اطمینان کردهاند و بدون ریسک کار را دست کاردان دادهاند. تصمیمی که نتیجهاش از حالا معلوم است: برنامه و ساعاتی که شبکه سهایها را جلوی مردم و دیگر شبکهها شرمنده نخواهد کرد و احتمالا باز هم برنده این ماراتن خواهند بود. همین که آنها به برندهای ساختهشده رسانه بها میدهند، اینکه راحت از داراییهایشان چشمپوشی نمیکنند و اینکه از قبل همه را با نامهای عجیبونامتناسب مأیوس نمیکنند، مایه خوشحالی است. اما این تنها یک وجه قضیه است.
وجه دیگر داستان این است که با انتخاب احسان علیخانی ثابت میکنند که چقدر دایره انتخاب و اعتمادشان کوچک است. این همه تکرار نام علیخانی مطمئنا نه برای خودش خوشایند خواهد بود، نه برای مخاطبان و نه به اعتبار شبکه خواهد افزود. اینکه همه برنامههای حساس را به او بسپریم و - چنان که شنیدهها حکایت میکند- بقیه را از سر راه او کنار بزنیم و ایده متفاوتی برای ارایه نداشته باشیم و همه چیز را به احسان بسپریم، مطلقا نشانه درایت و جسارت نیست. اینکه احسان سوتی نمیدهد، قواعد بازی را میداند و با اعتبار و روابط و ایدههایش میتواند برنامه استانداردی برای ساعات دم عید بسازد، از حالا گارانتی لازم را دارد. اما مدیران برنامهساز جز اینکه باز هم از او انتظار داشته باشند خود و خلاقیتش را خرج کند، چه چیزی رو میکنند؟
طبیعی است که مدیران سیما از خود میپرسند خب مگر قرار است چه فیلی هوا شود؟ احسان علیخانی خواهد آمد و به همکارانش خواهد گفت یکسری آیتم بامزه بسازند، چند تا چهره شاخ و سلبریتی هم به برنامه خواهند آمد، تا کمی گپ بزنند و برنامه را متنوع کنند، کمی هم از چهرههای خبرساز سال و حاشیهسازها دعوت میشود بیایند و از خاطرات و وضعیتشان بگویند و سر مردم را گرم کنند. این وسط برحسب ظرفیت و بلندپروازی مدیر شبکه چند کلیپ هم پخش خواهد شد، یعنی کمی موزیک و خواننده را هم میزنیم تنگ کار تا خوشی عید تکمیل شود و تمام. این همان کاری است که کم و زیاد، دیگر مجریها در شبکهها هم خواهند کرد.
بعضیها لب حوض مینشینند، بعضیها استودیویشان مدرنتر است. تنگ بعضیها خیلی بزرگ است و بعضیها استوانهای. اما دیگر چی؟ اینها را که هر سال داریم میبینیم. در شب یلدا و بقیه اعیاد هم تقریبا همین داستان را داریم. پس چی میشود اضافه کرد؟ چه کار متفاوتی میشود کرد؟ این همان پرسشی است که وظیفه مدیران و برنامهسازانشان پاسخ دادن به آن است و آنها را از بقیه متمایز میکند. همان پرسشی که ظاهرا جواب تازه و متنوعی برای آن وجود ندارد، بنابراین هرسال باید همان برنامهها را ببینیم. با تغییر میهمانها و آیتمها.
فقط کافی است نگاه کنید شبکههای ماهوارهای هرسال چطور خود را به در و دیوار میزنند تا برگ جدیدی رو کنند و خود را به رخ بکشند. میشود به ایدهپردازیهایشان توجه کرد که گاهی وقتها با چه ترفندهای سادهای خودنمایی میکنند و رسانه ملی را با این همه هزینه و پتانسیل جا میگذارند. برنامهسازی رسانهای در عین حال که کار سختی است، برای متخصصان و ایدهپردازانش ظرفیتی تمام نشدنی است. شاید روسای شبکه میتوانستند به این فکر کنند که به جای سپردن تمام ساعات یک شب به یک مجری-برنامهساز، رقابتی بین بهترینهایشان راه بیندازند، یعنی هم رشیدپور آسهایش را رو کند، هم عادل فردوسیپور همه زورش را بزند، هم مژده لواسانی اعتبارش را خرج کند، هم پشتصحنههای شبکه را روی دایره بیاورند، هم از مجریها بخواهند پاسکاری کنند، هم مسابقه راه بیندازند، هم از سینما کمک بگیرند، هم از فوتبال و هر کاری میتوانند بکنند تا اتفاق متفاوتی بیفتد. لابد هم معتقدند که تخصص این برنامهسازیها را بچههای سیما دارند و روزنامهنگارها پایشان را از گلیمشان درازتر نکنند. کاملا هم درست است. ما حقوق میگیریم که بنویسیم و نقد کنیم و خبررسانی کنیم. شما پول بسیار بیشتری میگیرید تا کارهای فوقالعاده انجام دهید برای بینندگان چند ده میلیونی. بفرمایید. این گوی و این میدان. ما منتظریم ببینیم امسال چه خرگوشی از کلاه بیرون خواهد آمد. لطفا ما را خجالت بدهید و نشان بدهید که همه پیشبینیهایمان اشتباه است و برنامهها ملالآور و تکراری نخواهد بود و سیما قرار است همه را سورپرایز کند. کور شویم اگر تحسین نکنیم و به اشتباهمان اعتراف نکنیم.