لیلا مهداد | مهاجرت؛ واژهای آشنا برای ایرانیان. همیشه در هر دورهای سرنوشت به گونهای رقم خورده که یا ایرانیان خود مهاجر شدند یا مهاجرپذیر. مهاجر، مثل تمام دورههایی که در گذشته به خاطر خشکسالی و جنگ و شرایط اقتصادی، ناچارشان کرده بار سفر ببندند و راه به سوی مرزها ببرند و مهاجرپذیر مثل تمام سه، چهار دهه پیش که افغانستانیها و حالا هم گروهی از پاکستانیها، سختیهای خانه به دوشی را به جان خریدهاند. شرایط که تغییر کرد، وضعیت اقتصادی که سامان گرفت و خشکسالی از این کشور، رخت بربست، آمار مهاجرت هم کمابیش کم شد، خیلی از ایرانیها، ترجیحشان به ماندن بود، وطن اولویت داشت، هنوز هم هست، موج جدید بحرانهای اقتصادی و بالا رفتن نرخ ارز و کاهش ارزش سرمایهها، اما فکر مهاجرت را زنده کرده. هر چند بررسی دقیق و آماری در این زمینه صورت نگرفته، اما گمانه زنی کارشناسان اقتصادی و اجتماعی، حکایت از آغاز موج دور جدیدی از مهاجرتها دارد؛ موجی که گفته می شود کمی هم صعودی است. به استناد آمارها، در حال حاضر، نزدیک به 10 تا 15 میلیون ایرانی در کشورهای دیگر دنیا، زندگی می کنند و با در نظر گرفتن جمعیت حدودا 80 میلیونی در ایران، می توان گفت که از هر هشت ایرانی، یک نفر زندگی تصمیم گرفته در آن طرف مرزها زندگی کند.
آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد
«در سالهای 2014 تا 2015 تعداد مهاجران ایرانی عضو کشورهای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) از 50هزار به 60هزار نفر رسید.» اعدادی که در گزارش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی مبنی بر بررسی 21کشور عضو خود از منظر مهاجران به دست آمده است؛ گزارشی که میگوید در سال2015 بیش از 142هزار ایرانی تابعیت جدید گرفتهاند. بررسیهای این سازمان نشان میدهد در سال 2015 حدود 244میلیون نفر بیرون از وطنشان زندگی میکردند، یعنی از هر 30نفر، یک نفر مهاجر بوده است، البته با وجود تمام این اعداد و ارقام بسیاری بر این باورند که ایران جزو اولینهای مهاجرفرست نیست و برای استدلال این ادعایشان میگویند که ایران در سال 94 میان 20کشور فرستنده مهاجر رتبه 17 را دارد، بهطوری که در سال 95 هم در فهرست 30کشور فرستنده مهاجر قرار نگرفته است. براساس آمارها، نرخ مهاجرت ایران تا سال ۱۳۹۵ به کل جمعیت به صورت تجمعی ۱.۵درصد بوده که از میانگین جهانی ۳.۲درصدی و بیشتر کشورهای با وضع توسعه مشابه پایینتر است. در همه این سالها اما مراکز آماردهنده ایران، آمار دقیقی از تعداد مهاجران به تفکیک سال ارایه ندادهاند. علیاکبر محزون، مدیرکل دفتر جمعیت، نیروی کار و سرشماری مرکز آمار ایران در مورد آمار مهاجران ایرانی به «شهروند» میگوید: «میزان مهاجرتها در آمار رسمی قرار نمیگیرد، مگر اینکه کار پژوهشی دراینباره صورت گرفته باشد، میتوان به اعداد و ارقامی در این زمینه دست یافت. در آمار و سرشماریای که مرکز آمار دارد، چنین آماری به دست نمیآید، چون بیشتر مهاجرتهای داخلی مورد واکاوی قرار میگیرد.» محزون به دست آوردن آمار مهاجران را پروسهای پیچیده میداند: «بهدست آوردن آمار مهاجران پیچیدگیهای خاص خود را دارد. یکی از مهاجرتهایی که شاهد آن هستیم، مهاجرت غیرقانونی است که به هیچ شکل نمیتوان آماری از آن به دست آورد. در زمینه مهاجرتهای قانونی هم این مشکل وجود دارد، بهعنوان مثال یکی از راههای خروج از کشور ارایه پاسپورت به پلیس مهاجرت است که نمیتواند مبنای دقیقی باشد، چون گروهی در قالب مسافر دست به مهاجرت میزنند، مسألهای که چندی پیش جامعه با آن روبهرو بود؛ افرادی که بهعنوان مسافر به ارمنستان میرفتند و بعد از آن در ارمنستان اقدام به مهاجرت میکردند، بنابراین ترددهای مرزی هم نمیتواند منبع دقیقی برای بهدست آوردن آمار مهاجران باشد.» مدیرکل دفتر جمعیت، نیروی کار و سرشماری مرکز آمار ایران، کار پژوهشی در این زمینه را راهی برای به دست آوردن تعداد مهاجران میداند: «باید کار پژوهشی در این زمینه صورت بگیرد، تا با قرار دادن دادههای مختلف در حوزههای مختلف و در نظر گرفتن پارامتر خاص به این آمارها رسید؛ کاری که مراکز آماری انجام نمیدهند.»
دومینوی ناامنی اقتصادی
مهاجرت مسألهای جهانی است و دلیل این ادعا هم ثبت روزی است به همین نام: «هجدهم دسامبر.» اگر از مهاجرت جنگهای جهانی اول و دوم بگذریم، ایران در دو قرن اخیر هم مهاجرفرست بوده و هم مهاجرپذیر؛ مهاجرتهایی که در پسزمینه خود مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را دارند. جواد میری،جامعهشناس، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی در گفتوگو با «شهروند» معتقد است مهاجرت پدیدهای جهانی است و در بحث پیرامون آن باید به این نکته دقت داشت که چه قشری مورد نظر است: «وقتی صحبت از مهاجرت میشود باید به این نکته توجه داشت که قرار است کدامیک از اقشار مورد واکاوی قرار بگیرند؛ قشر مرفه، دانشجوها، جوانان یا طبقه متوسط جامعه؟ البته یکی از ابعادی که نباید از آن غافل بود این است که درمورد گفتن از مهاجرت باید طبقهمحور بود و به این مسأله اذعان داشت که از مهاجرت کلانشهرها میگوییم یا شهرهای بزرگ یا حتی شهرهای کوچک و حاشیهای.» موج جدیدی از مهاجرتها مسألهای است که به تازگی از آن سخن به میان میآید؛ مسألهای که به باور بسیاری از کارشناسان وضع پرابهام و نامناسب اقتصادی مقصر اصلی آن شناخته شده است. اگرچه نمیتوان شرایط نامطلوب محیطزیست، خشکسالیهای پیدرپی کمبود آب و آسیبهای گسترده اجتماعی کشور را نادیده گرفت. این جامعهشناس بر این باور است که مهاجرت به اقشار متوسط رسوخ کرده و میگوید: «وضعیت اقتصادی و بالا بودن نرخ ارز و در مقابل کاهش ارزش ریال در نگاهی گذرا سبب میشود 90درصد قشر متوسط که سفرهای خارجی داشتند توانایی مالی خود را برای سفرهای این چنینی از دست بدهند، اما در نگاهی عمیقتر این واقعیت را به نمایش میگذارد که جوانان اقشار متوسط، یعنی گروهی که چالشهای متعددی در حوزههای مختلف دارند به فکر مهاجرت میافتند و از همان سرمایه حداقلی خود برای مهاجرت استفاده میکنند؛ این اتفاقی است که در جامعه ما میافتد چون جوان امیدی به داشتن شغل مناسب، ازدواج و آیندهای مشخص ندارد.»
شاید در سالهای دور وقتی صحبت از مهاجرت میشد بیشتر از نخبگان و فرار مغزها سخن به میان میآمد و سرمایههای انسانی که به صورت مجانی در اختیار سایر کشورها قرار میگرفت، اما درحال حاضر ایران شاهد معاملهای پرضرر است چون نیروی انسانی که سرمایه هر جامعهای به شمار میرود را به شکل رایگان به خارج صادر میکند. میری که عضو هیأت علمی پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی هم است دراینباره میگوید: «در شرایط کنونی شهروندان اگر نتوانند به شکل خانوادگی مهاجرت کنند یکی از فرزندانشان را راهی میکنند تا با گرفتن اقامت بتواند سایر اعضای خانواده را با خود ببرد؛ اتفاقی که در میان خانوادهها و اقوام به راحتی میتوان دید. واقعیت تلخ این است که فضای ناامنی در جامعه شکل گرفته و این ناامنی اقتصادی بنیانهای اجتماعی، فرهنگی و حتی شاکلههای سیاسی را هم تحتتأثیر قرار میدهد. درواقع اقتصاد یک حوزه تکعاملی نیست بلکه یک موجودیت انضمامی است که اجتماع و فرهنگ و... را تحتتأثیر قرار میدهد.»
دهه 70 بود که وضع اقتصادی ایران تغییراتی کرد و سعی داشت از سنتی بودن به سمت صنعتی شدن برود؛ تغییراتی که همزمان شد با رشد اقتصادی ژاپن تا جوانان ایرانی بسیاری پرواز به سمت ژاپن را در برنامه خود قرار بدهند، آن هم با هدف اشتغال و داشتن درآمد؛ البته ژاپن هم در آن دوران از این مسأله استقبال کرد چون به رشد و توسعه اقتصادی خود میاندیشید. این جامعهشناس به مهاجرتهای دهه 70 اشاره میکند؛ دورانی که مهاجرتهایی برای کار به ژاپن صورت گرفت: «مهاجرتهای دهه 70که بیشتر افراد به یاد دارند بازتابهای منفی بسیاری بهجا گذاشت چه در ابعاد خانوادگی، چه اجتماعی و حتی در مناسبات سیاسی. واقعیت امر این است که مهاجرت همان میزان که فرصتهایی را بهوجود میآورد آسیبها و چالشهایی را هم رقم میزند. جامعه ایران درحال حاضر در کنار دهه 60، دهههای 70 و 80 را دارد که چشمانداز اقتصادی ندارد و این درحالی است که ما از عدمبرنامهریزی و سوءمدیریت منابع در حوزههای مختلف رنج میبریم. در چنین شرایطی است که اهمیت سیاستگذاری اجتماعی که همیشه از آن صحبت شد، نمود بیشتری مییابد.»
ولع مهاجرت به اقشار ضعیفتر رسوخ کرده
«یک تجربه ناموفق مهاجرت داشتم، اما شاید دوباره آن را تجربه کنم.» خانواده یکسالی از مسعود بیخبر بودند و بعد از تلاشهای بیشمار وکلیش متوجه شد در کمپی در استرالیاست. «یکسال زجرآور را در کمپ پشتسر گذاشتم و با مشکلات بسیاری توانستم به ایران برگردم، اما حالا بعد از چهار سال برگشتن و به هر دری زدن متوجه شدم نمیتوانم هیچکاری بکنم. در شرایط فعلی هم سرمایههای امثال من که گرهای از کاری باز نمیکند.» پنج سال پیش مسعود برای یافتن کاری با درآمد بالاتر راهی استرالیا شد و حالا که چرخ مغازه مکانیکیاش نمیچرخد، دوباره هرازگاهی به رفتن فکر میکند. «من چیزی برای باختن ندارم، اما باید اینبار حسابشده عمل و کشور مناسبی برای کار پیدا کنم. تنها چیزی که مانعم میشود، تلخی یکسال کمپ استرالیاست.» فرشید داداشپورلنگرودی، وکیل فعال در حوزه مهاجرت در گفتوگو با «شهروند» از وجود گروهی مهاجر در هر دوره میگوید و بر این باور است که مهاجران همیشه در همه جوامع به انواع گوناگون وجود دارند: «بشر امروزی از دورانی که به جستوجوی آب بوده، مهاجرت را تجربه کرده و حالا برای یافتن زندگی بهتر دست به مهاجرت میزند. بهبود معیشت، تحصیل فرزندان و برخورداری از زندگی راحتتر همیشه انگیزههای مهاجرت بودهاند و به تناسب آن تعدادی از شهروندان، کشورهای دیگر را با توجه به شرایط مدنظر بهعنوان مقصد انتخاب کرده و میکنند.»
مهاجرت همیشه وجود داشته و حالا گفتهها و شنیدهها حاکی از موج جدید مهاجرت است؛ موجی که شرایط اقتصادی ایران در ایجاد آن نقش بسزایی بازی کرده یا خواهد کرد؛ بهطوری که بهرام صلواتی، عضو هیأت علمی «موسسه مطالعات جمعیتی» وابسته به وزارت علوم هم چندی پیش به «ایلنا» گفته بود: «در حال حاضر اطلاع دقیقی از این «موج جدید مهاجرت» در دست نیست و جزییات آن ناروشن است. درواقع با توجه به شرایط اقتصادی پیشآمده، ممکن است عدهای ترغیب شوند مهاجرت کنند و حتی کسانی که به داخل کشور برگشتهاند هم ترغیب شوند دوباره به خارج از کشور برگردند.» بهرام صلواتی همچنین با استناد به نتایج یک تحقیق درباره «تمایل به مهاجرت» که از سوی «موسسه گالوپ» انجام شد، گفته بود: «در سال ۲۰۱۵ حدود یکمیلیون و ۸۰۰هزار نفر از ایرانیان تمایل به مهاجرت از کشور داشتند، البته نباید از یاد برد که میزان بیکاری در بین جوانان تحصیلکرده ۲۰درصد ذکر شده، این درحالی است ۵۱هزار و ۶۰۰ دانشجوی ایرانی در کشورهای مختلف دنیا درحال تحصیل هستند.» داداشپورلنگرودی انگیزههای بسیاری را دخیل در مهاجرت میداند و میگوید: «انگیزههای مختلفی سبب میشود افراد به فکر مهاجرت بیفتند، یکی از مواردی که بیشتر به چشم میخورد، انگیزه شغلی و یافتن کار در بیرون از مرزهاست. تحصیلات دارند، اما نه سرمایه ایجاد کار دارند، نه بهعنوان متخصص از آنها استفاده شده است.» مهاجرتهایی که به قول او احتمال آن میرود شکل غیرقانونی به خود بگیرند یا حتی آخرین گزینه را پیشروی مهاجر قرار بدهد؛ یعنی پناهندگی. داداشپورلنگرودی، وکیل حوزه مهاجرت معتقد است در چند سال اخیر پناهندگی؛ مهاجرت ارزانقیمت بیشتر نمود پیدا کرده است و دراینباره میگوید: «مهاجرت انواع مختلفی دارد که هریک از افراد براساس بودجه نوعی از آن را انتخاب میکنند. اما یکی از انواع مهاجرتها که بدترین نوع آن هم محسوب میشود، پناهندگی است.»
این وکیل فعال در حوزه مهاجرت شرایط فعلی اقتصادی را بسیار تاثیرگذار میداند: «در گذشته افراد با این دیدگاه که زندگیشان را در ایران حفظ کنند و زندگی جدیدی -زندگی دوم- در خارج از مرزها برای خود ترتیب بدهند، دست به مهاجرت میزدند؛ گروهی که بیشتر دست به سرمایهگذاری در کشورهای دیگر میزدند، اما درحال حاضر در میان متقاضیان مهاجرت، افرادی با تمکن مالی پایینتر هم به چشم میخورد. درواقع قشر ضعیف جامعه درحال حاضر بیشتر ترغیب شده برای مهاجرت.»
شرایط سخت است، اما قرار نیست سنگر را رها کنیم
«بالا رفتن نرخ ارز زندگیام را تحتالشعاع قرار داد. جابهجایی نرخ ارز بدترین اتفاقی بود که میتوانست برای من بیفتد.» مینا برای تز دکترایش راهی کانادا شد و یکسالی است در آنجا زندگی میکند: «من با پساندازی که داشتم راهی این کشور شدم و از خدمات دانشجویی بهره میبردم تا اینکه نرخ ارز جابهجا شد و حالا مجبورم برای گذران زندگی کار هم بکنم، چون خانوادهام توان مالی ندارند تا به من کمک کنند.» مینا با این وجود تصمیم به برگشت ندارد: «بهنظرم تحمل این سختیها ارزشش را دارد چون میتوانم دورنمایی از آیندهای که میخواهم داشته باشم، اما در ایران این امکان برایم وجود ندارد برای همین تمام تلاشم را میکنم به هر قیمتی شده همینجا بمانم.» این تنها قصه مینا نیست؛ ساناز هم با همین مسأله روبهروست و همکلاسیهای دیگری هم دارد که نرخ ارز آنها را از آمدن به ایران دلسرد کرده است.
ابراهیم جمیلی، رئیس خانه اقتصاد ایران وجود آرامش اقتصادی را فاکتور مهمی دانسته و در گفتوگو با «شهروند» دراینباره میگوید: «مهاجرت پدیدهای است که آدمی همیشه با آن مأنوس بوده و جوامع با آن غریبه نیستند؛ پدیدهای که مختص به جامعه خاصی نیست و در جوامع گوناگون اشکال مختلف آن را شاهدیم. اطمینان از آینده و داشتن امنیت مواردیاند که سبب میشوند شهروندان باانگیزه در عرصههای مختلف اقتصادی و اجتماعی، نقشآفرینی کنند. جمیلی بر این باور است که در شرایط کنونی باید بهگونهای عمل کرد که افراد تأثیرگذار در اقتصاد- کسانی که میتوانند سرمایهگذاری کنند، افراد متخصص و کارگران ماهر- در کشور باقی بمانند و در کنار آن ما شاهد جذب سرمایه باشیم.» او ادامه میدهد: «گران یا ارزان شدن نرخ دلار تأثیر چندانی ندارد. یکی از مسائلی که اقتصاد امروز ایران شاهد آن است این است که کشورهای رقیب با ایجاد شرایط تشویقی مهاجرانی را از سرمایهگذار تا نیروی متخصص و کارگر ماهر به سوی خود جذب میکنند و به همینمنظور نیاز است که ما در مقابل، شرایط مشابهی ایجاد کنیم تا آسیب کمتری را متحمل شویم.» وضعیت اقتصادی ایران و اعمال تحریمها سبب شد فرصتی در اختیار کشورهای همسایه قرار بگیرد تا به موجب آن ایرانیان را با خرید خانه و سرمایهگذاری برای بهدست آوردن اقامت دایم و موقت ترغیب به مهاجرت کنند. اگرچه این تبلیغات و مهاجرتهایی از این دست تبعات بسیاری را چه به شکل فردی و چه دیپلماسی به وجود آورد و هنوز هم فروکش نکرده است. جمیلی معتقد است با وجود شرایط سخت باید امید را در میان شهروندان رواج داد چون با ناامیدی راه به جای نمیتوان برد: «شرایط فعلی میتواند به میزان مهاجرتها دامن بزند، اما با این وجود نباید با گفتن درباره آن، به آن دامن زد و تبلیغ کرد. هرکدام از شهروندان در هر نقش و جایگاهی میتوانند تأثیرگذار باشند. شرایط سخت است اما قرار نیست سنگر را رها کنیم.» رئیس خانه اقتصاد ایران درگیریهای سیاسی را تأثیرگذارتر از شرایط اقتصادی میداند: «ما شاهد درگیریهای جناحی هستیم و بیشترین آسیب را در این بُعد دیدهایم تا شرایط اقتصادی. واقعیت امر این است که این دعواها به رشد اقتصادی لطمه میزند.»