اوایل همین هفته حکم گردانندگان شرکتی که با وعده پرداخت سودهای نجومی، مبالغ کلانی را از مردم اخذ کردند و در مدتی کمتر از سه سال بخش عمده سرمایه جمعآوریشده را به باد فنا داده بودند از سوی دادگاه ویژه جرایم اقتصادی صادر شد. موسسان این شرکت در صحن دادگاه نیت خود را هدایت سرمایه به سمت تولید، اشتغال و کارآفرینی ذکر کردند، هرچند که نیت خیر به خودی خود کافی نیست و نتیجه عمل و مهمتر از آن مماسبودن فعالیتهای انجامشده با قوانین کشور درستی یا نادرستی عمل انجامشده را مشخص میکند، اما اینکه چرا راهاندازی چنین شرکتهایی تا این اندازه آسان است و افرادی فقط به صرف ثبت یک برند بازرگانی در یکی از دفاتر ثبت شرکتها آن هم با هزینهای ناچیز، اجازه مییابند از ابزارهایی مانند اساماسهای تیراژ بالا بهره برده و مردم را با تبلیغ دریافت سودهای دو رقمی وسوسه کنند، سوالی است که باید از سوی مسئولان مربوطه پاسخی قانعکننده به آن داده شود.
پرداخت سود از اصل سرمایه
سیستم کاری چنین موسساتی بر پایه دریافت سرمایه هرچه بیشتر از سرمایهگذاران قدیمی و جدید متمرکز است، زیرا قرار است مبالغ دریافتی مجددا به سرمایهگذاران در قالب «سود» پرداخت شود! متاسفانه سرمایهگذاران به این حقیقت توجه نمیکنند در کشوری که سود تولید نهایتا بین 5 تا 20درصد در سال است، شرکتهای فوق چگونه وعده پرداخت سود ماهیانه 12درصد را به آنها میدهند. در واقع چون اصولا سرمایهگذاری و حرکت اقتصادی خاصی قرار نیست انجام شود، پول دریافتی از سرمایهگذار ماهانه و به اسم سود سرمایه به خود او پرداخت میشود که البته در این مرحله نیز کارمندان شرکت، سرمایهگذار مربوطه را برای سرمایهگذاری مجدد سود دریافتی مجاب میکنند و چرخه باطل ادامه مییابد؛ چرخهای که تنها در دو صورت امکان شکستن آن هست: نخست وقتی که دیگر سرمایهگذار جدیدی یافت نشود و تزریق پول متوقف شود و دوم وقتی که تعداد زیادی از سرمایهگذاران پول خود را مطالبه کنند و شرکت از پس پرداخت آن برنیاید.
فرزند نامبارک مضاربهایها
ما چنین وضعیتی را در دهه 60 خورشیدی و با ظهور شرکتهای مضاربهای برای نخستینبار تجربه کرده بودیم و اینک بار دیگر شاهد رشد فرزندان خلف آن شرکتهای نامیمون هستیم. برای دانستن اینکه نخستینبار چه کسی به فکر چنین روشی برای مالاندوزی افتاد باید به دهه 20 میلادی در آمریکا برگردیم. در این دهه شخصی به اسم چارلز پانزی در شهر بوستون با وعده دوبرابر کردن سرمایه طی 60 روز، مبالغ زیادی را دریافت کرد و به این ترتیب موفق شد در مدتی کم نزدیک به 20میلیون دلار از مردم پول بگیرد. سرمایهگذاران شرکت پانزی خوشحال بودند که سر ماه مبلغ زیادی را بهعنوان سود دریافت میکنند غافل از اینکه سود مورد نظر از اصل سرمایه خودشان به آنها پرداخت میشد. پانزی نهایتا اسیر قانون شد، اما شیوهاش که امروزه در محاکم قانونی از آن با عنوان «ترفند پانزی» یاد میشود الهامبخش کلاهبرداران بسیاری در سراسر دنیا شد و راهش تا به امروز نیز ادامه یافته است.