فرماندار تهران دیروز در گفتوگو با ایسنا گفته: «در حوزه کاهش آسیبهای اجتماعی نیازمند مشارکت شهروندان هستیم. اگر مردم قبول کنند که تکدیگری عملی زشت است و در دین اسلام هم نکوهیده شده و به متکدیان کمک نکنند، قطعاً حل این معضل بسیار سریعتر و آسانتر انجام خواهد شد.»
سالهای سال است که گوش ما به این حرفها عادت کرده. گویی تنها سفارش مسئولان برای حل معضل پیچیده حضور متکدیان در شهرهای بزرگ همین است که به آنها کمک نکنیم؛ یعنی کمک کردن ما میشود عامل ادامه حضور متکدیان و حل نشدن این معضل اجتماعی. فرقی هم ندارد که سوژه موردبحث بزرگسال است یا کودک، غیرایرانی است یا خیر، فصل تابستان است یا میانه سرمای استخوانسوز زمستان. این حرفها یعنی -زیرپوستی- متهم اصلی این وضع و افزایش روزبهروز متکدیان ما هستیم که با کمک به آنها زمینهساز افزایش بیرویهشان شدهایم و نه کوتاهیها و برنامه نداشتنها و شرایط اقتصادی.
بله گوش ما پر شده است، بسیار شنیدهایم و از بس گفتهاند و تغییری ایجاد نشده، نسبت به آن سِر شدهایم. هیچوقت هیچ مسئول محترم و دلسوزی نیامده توضیح دهد که نقشه بعدیشان برای مبارزه با پدیده تکدیگری چیست. خب آقای مسئول، ما کمک نکردیم، نخریدیم، اصلا بهشان نگاه هم نکردیم، گام بعدی شما چیست؟ بهشان سرپناه میدهید؟ برایشان شغل مناسب جور میکنید؟ کودکانشان را سامان و آموزش میدهید؟ یا با روشهای مقتدرانه جمعآوریشان میکنید؟ دقیقا چه میکنید که نه دل آدم مشابه شیوه برخورد با دستفروشان بلرزد و نه نگران آینده باشد.
معلوم است که از تکدیگری دفاع نمیکنیم ولی این دوهزار تومانیهای ما، نه امثال ما را فقیر میکند و نه آنها را غنی، ولی برنامه نداشتن مسئولان قطعا وضع را از اینی که هست، بهتر نمیکند. سر این ماجرا بیایید با هم شرط ببندیم!