شهرام شهيدي طنزنویس
[email protected]
قبلا شعار میدادند هر ایرانی یک پیکان. بعدها شد هر ایرانی یک پراید. بعدترها این شعار تبدیل شد به هر ایرانی یک وام. حالا هر ایرانی در خانوادهاش حتما یک دانشجو دارد. به این میگویند سیر تحول از امکانات مادی به امکانات معنوی. یعنی اول مال تبدیل شد به امکان مال یا همان وام و بعد هم اصلا در پروسه تغییر تبدیل شد به یک فرآیند معنوی فارغ از مادیات. دانشجو داشتن. البته دانشجو داشتن در دل خودش نشان از توسعه ثروت و پول در خانوادهها دارد وگرنه این همه دانشجوی دانشگاه آزاد و غیرانتفاعی و شبانه و پیام نور و... وجود نداشت. دوستی میگفت درواقع همان پیکان و پرایدها باعث افزایش دانشجو شد. مردم یا با فروش این خودروها هزینه دانشگاه را جور کردند یا با مسافرکشی شهریه دانشگاه را پرداختند و فارغالتحصیل شدند. با این مقدمه امروز به پیشواز روز دانشجو رفته و به گشت و گذار در وضع آموزش و پرورش و فرهنگ عالی میپردازیم:
فعلا جنگ بین دانشآموزان و معلمان تمام نشده و هریک از طرفین فعلا زهر چشمی از طرف مقابل گرفتهاند. یکی از اردوگاه اول معلم فیزیکش را کشته و دیگری از اردوگاه دوم دانشآموزش را چنان زده که راهی بیمارستانش کرده. یکی از آگاهان ابراز امیدواری کرده دیگر آتشبس رخ دهد وگرنه هیچ بعید نیست نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در مدارس مستقر شوند.
هرچه باشد دانشگاه یک پله بالاتر از دبیرستان است و بنابراین نبرد در این حوزه ابعاد گستردهتری دارد. میدانید که رئیس بیمارستانی در تهران مورد حمله اسیدپاشی قرار گرفته و اسیدپاشان هم یک عضو هیأت علمی دانشگاه و یک دانشجو بودهاند. میبینید علم و دانش بر رفتارها تا چه حد تأثیرگذار است؟ اما جالبتر از همه رفتار دانشگاهی بود که فرد اسیدپاش در آن دانشگاه عضو هیأتعلمی بود. دانشگاه مذکور ایشان را از عضویت در هیأتعلمی تعلیق کرد. قاعدتا باید با تیپا نامبرده شوت میشد بیرون اما پرستیژ فرهنگی اجازه نمیدهد رفتارهای دور از قاعده و شئونات عمومی انجام دهند. لذا به دانشجویان عزیز توصیه میکنیم اگر تعلیق ایشان روزی رفع شد با زرهپوش و ماسک سر کلاس بروند.
یک پرانتز باز کنم. حتما شما هم دیگر میدانید که همین رئیس بیمارستان که مورد حمله اسیدپاشان قرار گرفته با آمبولانس همان بیمارستان خودش رفته بوده خانه. دوراندیشی از این بیشتر؟ بعد از اسیدپاشی دیگر منتظر نشده زنگ بزنند آمبولانس بیاید و در این ترافیک کلی منتظر بماند. لابد خودش سوار آمبولانسش شده و رفته درمانگاه. اینکه شما زنگ میزنید آمبولانس بیاید نمیآید و ندارند و نیست و اینها مشکل شماست. این را گفتم که به شعار اولم برگردم و از دولت بخواهم تمهیداتی بیندیشد که هر ایرانی یک آمبولانس داشته باشد. اینطوری هم مشکل انتقال بیماران رفع میشود. هم مشکل ترافیک چون همه آمبولانس دارند و با سرعت راه میگیرند و میروند.
این همه کلمههای زیبا برای واژههای خارجی پیشنهاد شده چرا کسی به فکر واژه جایگزین برای آمبولانس نبوده؟ به نظرم واژه بیماربر تزیینی واژه مناسبی است.
همه را گفتیم ماند بررسی این خبر که شهردار تهران برای ساماندهی دانشگاه تهران اعلام آمادگی کرده. به نظر شما شهرداری چطور میتواند دانشگاه را ساماندهی کند؟ به نظرم بهتر است این موضوع را به مسابقه بگذاریم. از خوانندگان عزیز دعوت میشود طرحهای خود را برای من ایمیل کنند. بهترین طرحها در همین صفحه و با همین فونت چاپ خواهد شد.