سحاب شکیبا| قاعده این را حکم میکند که وقتی میخواهید جشنوارهای را با حداقل حاشیه و دردسر برگزار کنید و با سلام و صلوات به انتها برسانید، لازم است از این فرمول استفاده کنید: بیخیال پیشنهاد وسوسهانگیز برگزاری جشنواره در ایرانمال شوید و سینماگالری ملت را به همگان قالب و توجیه کنید، از هرگونه رفتار و گفتار حاشیهساز توسط اجراکنندگان و شرکتکنندگان پیشگیری کنید، موضعگیریها درباره همهچیز را با تذکر دلسوزانه به حداقل برسانید و سرانجام، در تقسیم جوایز جشنواره هم به همه فیلمهای مهم توجهی نسبی کنید. در این شرایط، اجرای اختتامیه هم «باید» به عهده محمدرضا شهیدیفرد گذاشته شود. چرا؟ چون او تجربه برگزاری جشنوارهها و برنامههای زنده فراوانی دارد، مرضیالطرفین است، اجرای موقر و آرامی دارد، خوشلباس و بیاداست، طراح لباس اختصاصی و پیج شلوغ اینستاگرام ندارد و در نتیجه از فنپیج و هواداران سینهچاک خبری نیست، هنرمندان را به خوبی میشناسد، از سینما و تصویر سردرمیآورد، سلیقه بصری و کلامی دارد، بامزه نیست ولی شوخیهای محدود و پذیرفتنیای دارد، حواسش بشدت به محدودیتهای پخش زنده تلویزیونی و البته روابط عرف مردانه و زنانه هم هست و خلاصه همیشه و در همه لحظهها «جواب» میدهد!
اما انگار از قضا سرکنگبین صفرا فزود؛ شهیدیفرد دقیقا همانی شد که نباید و انتظارش نمیرفت. اجرایش بشدت در چشم همه فرو رفت و انتقادهای زیادی برانگیخت. اینکه چقدر از این اظهارنظرها و نقدها درست است یا بهدور از انصاف، حرفی نیست ولی شاید خود استاد هم بعد از تماشای مجدد بخشهای بسیاری از اجرایش در اختتامیه قبول کند که شب بیستوسوم بهمن، وقت او نبود! اجرای شهیدیفرد با محدودیتهایی که به دلیل شیوه کارگردانی و اجرای مراسم برایش پدید آمده بود، بشدت کسلکننده از آب درآمد. اعلام برندگان توسط داوران (به سبک جشنوارههای خارجی) دستش را برای هیجانسازی یا ارتباط با تماشاچیان بست. تلاش برای ساختن هیجان پوشالی، سرانجام به فاجعه اعلام سیمرغ بهترین بازیگر مرد ختم شد که حال همه را به هم زد. تاسفانگیزتر سوتیهای گاه و بیگاهی بود که از کسی چون شهیدیفرد انتظار نداشتیم؛ اشتباه در نام بردن فیلمها و برندهها، اشتباه لپی در اشاره به خیسشدن چندباره چشم نرگس آبیار و ایجاد سوءتفاهم در شنوندگان، اغراق در احترام یا تمجید از حاضران که بیش از وسواس و خودداریهای گذشتهاش بود.
حالا این اشتباه در شیوه اجرا و ایرادات رخداده را بگذارید کنار شوخیهایی که درنمیآمد و بینظمیهایی که معمول جشنوارههای ایرانی است تا حق بدهید که با چه ملغمهای در مهمترین گردهمایی هنری کشوری طرف بودیم. شهیدیفرد خوشسابقهتر از آن است که با یک اجرای بد، چیزی از ارزشهایش کم شود! راستش ما اجرای درست و قابلقبول ایرانی در این نوع برنامهها در ذهن نداریم، ولی شهیدیفرد بسیار باهوشتر از آن است که برای سال آینده دوباره در این فرمول امتحانپسداده مدیران جشنواره قرار بگیرد. او تا حسین پاکدلشدن بسیار فاصله دارد.