سوشیانس شجاعیفرد طنزنویس
[email protected]
دوشنبه: نانسی پلوسی میخواست تعطیلات سال نو رو بره بگرده، درحالیکه 800هزار نفر انسان فوقالعاده به خاطر تعطیلی دولت تعطیلاتشون خراب شده! این بود که جلوی سفر پلوسی رو گرفتم! البته الان که خوب فکر میکنم کاش میگذاشتم بره و بعد اجازه برگشت نمیدادم! عین همین مهاجرای بد! افغانستان کشور خوبی برای پلوسی! همونجا میتوانست برای انتخابات ریاستجمهوری افغانستان هم ثبتنام کنه! با یکی دومیلیون رأی، یکی دومیلیون اختلاف میتونست برنده بشه! آمریکا و اون 800هزار نفر هم نفس راحتی میکشیدند!
سهشنبه: این قضیه تعطیلی دولت فدرال دیگه داره اذیتم میکنه. امروز خواهر ملانیا و باجناقم برای عید دیدنی اومده بودند کاخ. هر چی دستدست کردیم بروند، هی حرف میزد! هی میپرسید: «ایوانکا جان چطوره؟! اون پسر کوچیکتون مدرسهش خوبه؟ ریاضی تا کجا خوندند؟! دفتر صد برگ چقدر گرون شده!» اینا که تموم شد باجناقم شروع کرد: «راستی دونالد این دیوار مرزی مکزیک رو متری چند میسازند براتون؟! بنا آشنا سراغ دارما! میخوای بتون کار کنی یا تیرآهن؟ قیمت نبشی چنده الان توی مرز؟!» بعد که این حرفا تموم شد من هی شروع کردم به خمیازهکشیدن و سکوت که بلند شن برن. تا خواهر ملانیا به شوهرش نگاه کرد که خب ما کمکم بریم، این زن احمق من گفت شام میموندین! اینام همون لحظه نشستند! حالا من و ملانیا رفتیم دم در که اینا بلند شن برن! همینجور نشستن: «از ایوانکا چه خبر؟ نمیخوان بچهدار شن؟!» این شد که زنگ زدم مک دونالد و برای کل کاخ سفید شام خریدم!
پنجشنبه: دعوا با دموکراتها سر بودجه دیوار مرزی مملکت رو به فنا داده! خیابونا رو بوی پشکل برداشته. حیف که راجر واترز گیتارو با خودش برده وگرنه الان باید بغل تیر چراغ برق، خوشه گندم به دهنم میگرفتم و میخوندم:
یه دیواره، یه دیواره، که هیچی بودجه نداره، پول دیوارو نمیده این دموکرات، دیگه قطع شده آب و برق و مخابرات! یه برندهس به برندهس یه برندهس، یه ترامپه که از برد خود خستهاس، پول و کارشو گرفتن پس نمیدن، حتی یادش نمیاد چرا نمیدن!
یکشنبه: ملانیا و بچهها خانه نبودند. زیر پتو داشتم قاچ پیتزا پپرونیام را میخوردم که یکهو سر یکی از محافظا اومد زیر پتو! ترسیدم! گفتم: احمق اینجا چکار میکنی؟! گفت: قربان من دارم وظیفهمو انجام میدم! گفتم: زیر پتو چه وظیفهای انجام میدی؟! گفت: جناب رئیسجمهور؟ من از علم امنیت سر درمیارم یا شما؟! خواهش میکنم مانع کار ما نشید! گفتم: میمون، زیر پتو داخل کاخ سفید چه ناامنیای هست؟! گمشو برو الان یکی میبینه، فکر بد میکنه. باید حقالسکوت بدم! گمشو! گفت: یعنی میفرمایید مشکل حفاظتی وجود نداره؟! گفتم: نه، گفت: باشه، پس من یه قاچ پیتزا برمیدارم!...