روزنامه کیهان در سال 81 سلسله گزارشهای مربوط به رواج رباخواری را منتشر کرد. یکشنبه 29 اردیبهشتماه نیز گزارشی با تیتر «یا پرداخت نزول یا گوشه سلول!» منتشر شد که واکنشهای بسیاری را به دنبال داشت. در این گزارش به مسأله پدیده ربا که در آن دوران به گزارش این روزنامه رواج یافته، پرداخته شده بود. سطرهایی از این گزارش که در مورد یکی از آسیبدیدگان پدیده رباست را با هم میخوانیم.
زن نگاهش را از شیشه قطور عبور میدهد. مرد از آن سوی شیشه به زن نگاه میکند، چقدر او را متفاوت مییابد، او را که سالها در کنارش بوده و غمها و شادیهای زندگیاش را با او قسمت کرده، از پشت این شیشه ضخیم با او احساس بیگانگی میکند. گویی هرگز سالهای طولانی را با هم زیر یک سقف زندگی نکردهاند.
مرد از خودش میپرسد: این زن من است؟ زن اما تلاش میکند بارقههای مهربانی را از ضخامت شیشه عبور دهد، تلاش میکند تا رنگ آشنایی را به چشمان مرد که کمکم به نظرش غریبه میآیند، نشاند. میکوشد خاطرات شیرین گذشته را به یاد آورد. او را میبیند که دخترشان را قلمدوش کرده و روی چمن یکدست پارک میدود و میدود و میخندد و دخترشان را که با تمام وجودش غرق شادی شده به آغوش میگیرد...