سیامک رحمانی| یک- اتفاقاتی که در کارخانه نیشکر هفتتپه افتاد و به دنبال آن ماجرای اسماعیل بخشی، بیتردید افکار جامعه را پریشان کرده است. این روزها که فشار برای محدودکردن و از کارانداختن فضای مجازی بالا رفته، باید از کارکرد این فضا متشکر بود. دنیایی که اگرچه نامش مجازی است، اما حقیقتا به خوبی میتواند نقش رابط را میان شهروندان و مسئولان ایفا کند. تصور اینکه اگر اینترنت و شبکههای اجتماعی نبودند، موضوعی مثل آنچه برای اسماعیل بخشی اتفاق افتاد، چقدر بازتاب پیدا میکرد، سخت نیست. اما حالا او و روایتش سه قوه را به واکنش واداشتهاند و مایه خشنودی و دلگرمی جامعه بود که روسای قوای مجریه و مقننه در کمترین زمان دستور بررسی و رسیدگی به ماجرا را دادند. دیدار نمایندگان مجلس با مسئولان وزارت اطلاعات هم نشاندهنده مسئولیتشناسی بالا برای احقاق حق یکی از آحاد مردم بود. هرچند که نتیجه آن چندان مورد استقبال افکار عمومی قرار نگرفت و برداشت این بود که نمایندگان عجولانه و بدون بررسی بیشتر قضیه و شنیدن روایت اسماعیل بخشی به قضاوت رسیدهاند، اما آنچه باعث تأسف و اصلا انگیزه نوشتن این مطلب شد، صحبتهای مسئولان دولتی بود که از شکایت وزارت اطلاعات از اسماعیل بخشی خبر دادند. کاری که البته حق دولت است و نباید اجازه دهد کسی اعتبار و خدماتش را زیر سوال ببرد، اما در جایی که برای مردم حساسیت به وجود آمده و عدهای نگران رفتارهای غیرقانونی با یک شهروند هستند، وقتی که روسای دو قوه دستور بررسی دادهاند و بحث چنان بالا گرفته که مطبوعات سراغ بحثهای مجلس قانونگذاری در زمان نوشتن ماده ممنوعیت شکنجه رفتهاند، این سرعت عمل و تهدید به شکایت از طرف وزارت اطلاعات چقدر میتواند جامعه را اقناع کند. چقدر میتواند امیدواری بدهد که مسئولان خود را خدمتگزار مردم و پاسخگو میدانند و به دنبال اجرای قانون و عدالتاند. با این شیوه اگر خداینکرده درجایی خطای دیگری از مرجعی سر زده باشد، کسی جرأت میکند آن را به سطح رسانهها بکشد و انتظار برخورد توأم با آرامش و انصاف داشته باشد؟ درشرایطی که بسیاری نگران فاصلهگرفتن مردم از مسئولان هستند و آن را آفت بزرگ شرایط بحران اقتصادی و تحریم میدانند، اینهمه دستپاچگی برای جمعکردن یک پرونده، به کمشدن شکاف بین مردم و مدیران خواهد انجامید؟
دو- «شهید دادیم که رفاه افزایش و تورم کاهش یابد؟» این تیتر سخنرانی یکی از بزرگان کشور است که روز گذشته بازتاب بسیاری داشت. تیتری که در ابتدا به نظر میرسد افعال یا واژههای آن اشتباه باشد. یعنی انتظار این است که ایشان گفته باشند: «شهید دادیم که رفاه کاهش و تورم افزایش یابد؟» اما به متن که مراجعه میکنید، در کمال شگفتی میبینید که نه! حرف همان است که در تیتر آمده. مفهوم آنهم منطبق با نگاهی نزد برخی مسئولان است که مشکلات اقتصادی را طبیعی میدانند و بر این گمان هستند که مردم باید از آن استقبال کنند یا حداقل راحت با آن کنار بیایند. بگذریم از اینکه معمولا گویندگان چنین جملات و شعارهای خود چه نسبتی با مشکلات مردم دارند و چقدر رنج اقشار تحتفشار را درک میکنند. به اینکه مدعیان و نهادهای تحت امرشان چه سهمی از بودجه کشور دارند و چطور میتوانند متوجه شوند که کارگری با حقوق یکمیلیون تومان، با چندماه عقبافتادن دریافتی چگونه باید روزگار بگذراند. اینها همه چندان مهم نیست، مهم نگاه این بزرگان به جامعه است. انگار نه اینکه بخشی از خواستههای مردم و وعدههای امام و دیگر انقلابیون در سال 57 رفع تبعیضها و کمکردن فاصله طبقاتی و رسیدگی به مستضعفان بوده است.
آیا لازم است تکرار کنیم که امام(ره) چندبار از مستضعفان و ظلمی که بر آنها رفته، صحبت کرده؟ یعنی مشخص نیست که همه این شعارها و صحبتها برای رهاندن فقرا یا به ادبیات امروز قشر آسیبپذیر از شرایط سخت زندگی و بالابردن رفاه مردم بوده است؟ کسی که میگوید ما برای افزایش رفاه و کاهش تورم انقلاب نکردیم و شهید ندادیم، دقیقا چه نگاهی به حکومت دارد؟ هیچ مسئولیتی برای مسئولان قایل است یا تنها به امتیازات حاکمیتی بها میدهد؟ در 40سالگی انقلاب روا نیست طوری سخن بگوییم که انگار مردم رعیتاند و باید در خدمت منویات مسئولان باشند.
سه- اینکه آذریجهرمی و بطحایی، وزرای دولت اینقدر مورد اقبال عمومیاند و درجامعه و فضای مجازی جزو وزرای نسبتا موفق ارزیابی میشوند، احتمالا بیارتباط با حضور دایمیشان در جامعه و دیالوگشان با شهروندان نیست. اینکه مشهود است تصمیماتشان براساس نیازهای حال حاضر کشور و مردم گرفته میشود و خود را خدمتگزار مردم میدانند و منتی سر ملت ندارند. احساسی که بعضی از مسئولان درکی از آن ندارند. نمونهاش را میشد در ماجرای اخیر برنامه «فرمول یک» دید. اگرچه نمایندگان مجلس هر درخواستی را برای ممنوعشدن حضور حجتالاسلام زائری در سیما تکذیب کردند و مشخص شد طبق معمول تصمیم از طرف جامجمیها بوده، اما کمتحملی وکلا قابل پذیرش نیست. بهارستانیها که در بسیاری موارد بزرگتر که حق عمومی در میان بوده، واکنشی نداشتهاند، چرا باید تا انتقادی از آنها میشود، ولو نادرست، طرف مقابل را بازخواست کنند و به بهانهشان مجلس، مانعی بر سر آزادی بیان به وجود آورند. به نظر میرسد این شیوهها با آنچه که انقلابیون 40سال قبل به دنبالش بودند، فاصله بسیاری دارد. بنای انقلاب بر این بود که مردم صاحب مملکت باشند و مسئولان خدمت کنند. این نگاه از بالا به پایین برخی از مسئولان و اینکه خرج خود را از مردم جدا میکنند، کمترین خدمتی به کشور و انقلاب نیست و شاید بهترین زمان برای رسیدگی به این دست بزرگواران همین جشنهای 40سالگی باشد. نکتهای که رئیسجمهوری هم بر آن تأکید کرد و گفت: «در آستانه بهمنماه همه باید خودمان را برای یک جشن بزرگ ۴۰سالگی انقلاب آماده کنیم. مظهر آن جشن راستگویی است، آن نیست که چراغانی کنیم و پرچم نشان دهیم، مظهر آن جشن، کمک به همدیگر است، مظهر آن جشن وفای به عهد، ایستادگی، وحدت و اتحاد است.»