یک: محمود احمدینژاد متولد 6 آبان 1335 در شهرستان آرادان است، اگرچه ظهور او در عرصه سیاست ایران با تصدی شهرداری تهران پررنگ شد، اما نام احمدینژاد در میان اهالی سیاست از تسخیر سفارت آمریکا آغاز شد. دانشجویان تسخیرکننده سفارت معتقدند: احمدينژاد و دوستانش مخالف اشغال سفارت آمریکا بودند. آن دوران محمود احمدینژاد به همراه دو رفیق صمیمی خود مجتبی ثمرههاشمی و صادق محصولی نشریه «جیغ و داد» را منتشر میکردند.
دو: احمدینژاد در دهه 60 فرماندار ماکو و بعدها «مسئول پشتیبانی جنگ» در استانداری کردستان شد بعد از جنگ در دوران مرحوم هاشمیرفسنجانی استاندار اردبیل شد. آن روزها خبری از رقابت با آیتالله نبود. او در گفتوگویی با روزنامه ایران آیتاللهرفسنجانی، رئیسجمهوری وقت را از عناصر تعیینکننده انقلاب میداند که نامش در تاریخ پرافتخار انقلاب اسلامی با درخشندگی و به نیکی ثبت خواهد شد.
سه: بازگشت احمدینژاد به عرصه قدرت با دومین دوره شورای شهر تهران همراه بود. با پیروزی ائتلافی از اصولگرایان با عنوان «آبادگران» در انتخابات شورای شهر تهران، او به صحنه بازگشت. محمود احمدینژاد، شهردار تهران شده بود. او حالا دارای گفتمان سیاسی شده بود؛ با نام عدالتمحوری، گفتمانی که نقطه مقابل آن سرمایهداری بود. او بیپرده و بدون واهمه از فساد اقتصادی و افشاگری حرف میزد. بگمبگم به یک واژه اصلی در گفتمان او تبدیل شده بود. اگرچه در دوره شهرداری کارهای عمرانی را در کارنامه ثبت کرد، اما برخی فعالیت او را بیش از حد یک شهردار تلقی میکردند؛ ارایه وام ازدواج، تعطیلکردن برخی مراکز فرهنگی شهرداری چون خانه تئاتر و ... همه نشانهای بود که انگار بهشتنشین پایتخت، سودای ساختمان پاستور را دارد. فرضیهای که با ثبتنام محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاستجمهوری به وقوع پیوست.
چهار: احمدینژاد توانست با شعارهای عدالتطلبانه به بالاترین مقام اجرایی کشور دست یابد. «مردی از جنس مردم» و «روح رجایی» القابی بود که هواداران به او میدادند. او توانسته بود پس از دو دوره مبارزه انتخاباتی در انتخابات دوره نهم ریاستجمهوری ایران با بیش از ۱۷میلیون رأی مقابل اکبر هاشمیرفسنجانی پیروز شود. در دور اول او توانست تا حدودی نظام اقتصادی کشور را تغییر دهد، طرح هدفمندی یارانهها با مخالفت بسیار اجرا شد، اما دور دوم انتخاب برای محمود با حاشیههای بسیاری همراه شد. دوستان او به دلیل اصرار محمود احمدینژاد بر بهرهگیری از افرادی همچون مشایی او را جریان انحرافی نظام میدانستند و دیگر حاضر به همراهیاش نبودند.
پنج: محمود احمدینژاد را چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم، باید بپذیریم که یکی از چهرههای فراموشنشدنی تاریخ معاصر ایران است. مردی که انگشت سمت راست را بلند و واژه معروف بگمبگم را مکرر تکرار میکرد. این یکی از همان تصاویری است که از محمود احمدینژاد در ذهنم باقی مانده.مرد پرحاشیه که چه در جایگاه شهردار و چه در جایگاه رئیس دولت دایهدار افشاگری بود، امروز تمام انگشتهای اتهام به سوی او نشانه رفته؛ اصلاحطلبها و حامیان دولت از یک سو و دوستان پیشین از سوی دیگر.